۱۳۹۵/۰۵/۱۵

مهاباد شهر بی دفاع- صلاح الدین خدیو



جدیدترین قانون تقسیمات کشوری اشاره میدارد که هر روستایی که حداقل 3500 نفر جمعیت داشته باشد، شهر شناخته می شود. علیرغم این امر روستای گوکتپه مهاباد با وجود داشتن جمعیتی نزدیک به دوبرابر این میزان در سالهای گذشته، تا هفته قبل و اعلام مصوبه هفته دولت از ورود به باشگاه تازه شهر شده ها باز ماند. گرچه دلیل اصلی این تاخیر ناموجه هرگز رسما و به روشنی اعلام نشد، اما افکار عمومی انگشت اتهام را عمدتا به سمت ملاحظات سیاسی و نگرانیهای ژئوپولتیکی نشانه می رفت.
توسعه کالبدی شهر مهاباد همواره یکی از دغدغه های اهالی و ساکنان آن بوده است. اعتقاد عمومی ـ درست یا نادرست ـ بر این است که متولیان امر در این زمینه عادلانه رفتار نکرده و با دادن رانتهای کالبدی و جمعیتی به برخی شهرهای اطراف، سعی در مرکزیت زدایی از مهاباد نموده اند. الحاق روستاهای تماما کردنشین مهاباد به شهرهای اطراف بی کمترین ملاحظه تاریخی، فرهنگی، قومی و مذهبی شکوائیه ای روزمره است که امسال قدمت آن به ربع قرن رسید.
احساس تبعیض یاد شده با نامشخص ماندن سرنوشت روستاهای پرجمعیت گوکتپه و خانقاه ابعادی تازه و تجدید شونده یافت. در حالیکه به نظر میرسد که با اعلام مصوبه هیات دولت، تکلیف گوکتپه مشخص شد، خانقاه که اینک به محله ای داخل شهر تبدیل شده، همچنان باید نام روستا را یدک کشیده و از خدمات شهرداری محروم بماند.
پاسخ گاه و بیگاه مسئولان زیربط به برخی انتقادات یادشده تاکید روی محصور بودن مهاباد میان موانع طبیعی بوده است. این سخن تا حدی درباره محورهای غربی و شرقی و جنوبی شهر صدق میکند، اما نه در مورد شمال روبه هامون نهاده آن که یکی از بزرگترین و سرسبزترین دشتهای غرب و شمال غرب ایران است. بر اساس این معنا اوژن اوبه سیاح معروف فرانسوی و صاحب کتاب دردانه ایران امروز که اوایل سده گذشته راهش به این مناطق افتاده، مهاباد را جایی میخواند که کردهای ایران در آن بیشتر از هر نقطه دیگری از کوه دور شده و به دشت نزدیک شده اند. بخشی از اهمیت ژئوپولتیک آن به این موضوع و نیز پیشینه تاریخی متمایز آن بر می گردد.
اعلام شهر شدن گوکتپه به معنای بازشدن مسیر توسعه شهر از محور شمالی است. امری که در گذشته به بهانه وجود هزاران هکتار زمین تحت آبیاری شبکه غیر ممکن تلقی میشد. در دو دهه اخیر روستاهای عمدتا مهاجر پذیر این منطقه شاهد زوال سریع بافت روستایی و رواج معماری شهری در ساخت و سازهایشان بوده اند. این امر در کنار فاصله چند دقیقه ای حدود بیست روستای این منطقه، عملا آنها را به محلات و شهرکهای اقماری مهاباد تبدیل نموده است. تبدیل گوکتپه به شهر که به نوعی در میان این روستاها مرکزیت دارد، گامی اولیه در جهت اتخاذ مدل توسعه منفصل شهری برای مهاباد است. حدود ده روستای واقع در حد فاصل مهاباد و گوکتپه در حالیکه حداکثر ده کیلومتر از مرکز شهر دور هستند، در فواصل دو کیلومتری از همدیگر قرار دارند. برنامه ریزی درست بر مبنای طرح توسعه منفصل به معنای افزایشی دهها هزار نفری جمعیت شهر در سرشماری ده سال آینده است. البته باید به جد مراقب عدم بروز آسیبهایی چون حاشیه نشینیهای غیرمجاز و تشکیل سکونتگاههای غیررسمی و رواج پدیده هایی چون زمین خواری و بورس بازی زمین و آسیب به حریم کشاورزی شد.
به ضرس قاطع میتوان گفت اگر انقلاب اسلامی تنها چند سال دیرتر اتفاق می افتاد، تمهیدات صورت گرفته برای تبدیل مهاباد به مرکز استان به سرانجام می رسید و خواست تاریخی مردم منطقه تحقق می یافت.
انقلاب اما سرنوشت مهاباد را عوض کرد ولی سرشت آن را نه. چه هنوز هم بیشتر از هر شهر دیگری ” روح کردی ” در آن پرسه میزند و هویت خواهی کردی یکی از متغیرهای اصلی جهت دهنده رفتار اهالی است.
شهر در تعریفی موجز به معنای مکانی است که توامان دارای فضاهای فیزیکی و روابط اجتماعی مدرن است. تبدیل روستا به شهر ممکن است به افزایش بناهای شهری چون پارکها و خیابانها و برجها و بانکها و مولها بینجامد ولی مدرنیته یعنی روح شهر نشینی جدید، یکسره در کالبد آن نمیرود. این روح البته در کالبد مهاباد کهنسال ساری و جاری است. در طبقه متوسط ریشه دارش، در تاریخ پرماجرایش، در فرهنگ و ادبش، در غولها و فحول عالم سیاست و زبان و ادبیاتش و صرفا جامعه مدنی سرزنده و شادابی ضروری است که حامل و حامیش باشد.
گوکتپه ستاره شمال مهاباد است. نشانه ای است که جهت شمال را به این روح ناآرام واقع در نیمکره شمالی سیاره نشان می دهد. گوکتپه به این روح کردی نیاز دارد و مهاباد هم به توسعه کالبدی. صد البته این بیانگر تلقی انداموار از شهر و تاسی به مفهوم نامیمون فضای حیاتی نیست. صرفا تلاقی هارمونیک و طبیعی تاریخ و جغرافیاست و به قول شیخ اجل این دو ” بهم در بهند ” و تاریخ نباید دستاویزی برای مجازات جغرافیا شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر