۱۳۹۳/۱۲/۱۸

نقدی بر نگاە دکتر قاسملو در بینش سوسیالیزم- افشین غلامی


ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﺩﺭﻗﺎﻣﻮﺱ ﺧﻮﺩ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﻴﺜﻴﺘﻲ ﺟﻬﺎﻧﺸﻤﻮﻝ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺸﺮﻳﺖ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻧﻤﻮﺩﻩ بلکە ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﮔﺎﻫﻬﺎﻱ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺍﻳﻦ ﺷﻤﻮﻟﻴﺖ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻘﺪ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺑﻪ ﺍﺑﺴﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺯﺩﻳﺘﺮﻣﻴﻨﻴﺴﻢ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﻭﻣﻘﺘﻀﻴﺎﺕﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺑﻪ ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﻣﺠﻬﺰﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.ﺑﻪ ﻧﺤﻮﻳﻲ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﭘﺎﻳﮕﺎﻫﻬﺎﻱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﻗﺸﺮﺑﻨﺪﻱﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﺍﮐﺘﺴﺎﺑﻲ،ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍﺑﺎ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺪﺭﻥ ﻭ ﻣﺎﻭﺭﺍ ﻣﺎﺭﮐﺴﻴﺴﺘﻲ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﭼﺎﻧﻪ ﺯﻧﻲ ﻧﻮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﮔﻨﺠﺎﻧﺪﻩﺍﺳﺖ.
ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﻼﻳﻤﺎﺕ ﻭ ﺗﺪﺍﻋﻲ ﺩﺭﺩﻫﺎﻱﻗﺸﺮ ﻓﺮﻭﺩﺳﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﺭﺍ ﻣﻨﺴﺠﻢ ﺩﺭ ﻳﺎﻓﺘﻦﺗﺌﻮﺭﻱ ﻭ ﺍﺳﮑﻴﭙﻴﺰﻡ ﺳﺘﻴﺰﻱ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﮐﻪﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻳﺎﻟﮑﺘﻴﮏ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻖ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﻲ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺍﺧﻼﻕ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﻧﻮﻋﻲ ﺍﺯ ﮐﺎﭘﻴﺘﺎﻝ ﻫﻢﺳﻨﺞ خواە ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮐﺎﺭﺍﮐﺘﺮﻫﺎﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲﻭﺍﺟﺐ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻴﮑﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﻧﺘﺰﺍﻋﻲ ﻗﻀﻴﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺘﻤﻼ ﺑﻌﺪ ﻋﻤﻠﻲ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻨﮏ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﻱﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﻭﻓﺮﺍﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﻭ ﺳﻮﺳﻴﺎﻝ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺗﻬﺎﻱ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻭ ﻋﻴﻨﻲﮔﺮﻱ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﻭ ﺑﻨﻴﺎﻧﻬﺎﻱ ﻓﮑﺮﻱ ﺁﻥ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﻋﻠﻲﺭﻏﻢ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﻬﺎﻱ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺷﻮﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﻋﻴﺘﻲ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺗﺸﺮﻳﮏ ﻣﺴﺎﻋﻲ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻠﻮﺍﻫﺎﻱ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﻧﻘﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ مورد کنکاش ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻴﺪﻫﺪ.
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﺠﺎﻝ ﺍﻧﻄﺒﺎﻕ ﺧﻮﺍﻧﺶﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻱ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥﻭ ﻫﻨﺠﺎﺭﭘﺬﻳﺮﻱ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺑﺤﺚ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﻣﺪﺭﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎﻱ دکتر قاسملو ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺎﻭﻱ ﻧﮑﺎﺕ ﮐﻨﺸﻲ ﻭ ﺗﺌﻮﺭﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﭘﺮﺍﮔﻤﺎﺗﻴﺰمی ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺩﮐﺘﺮﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﻱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﺳﻴﺎﺳﻲ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﭘﺎﻳﮕﺎﻫﻲﺑﻮﺭﮊﻭﺍﺯﻳﮏ بود ﻭ ﺍﺯ ﺳﻄﺢ ﻳﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻱﻧﺴﺒﺘﺎ ﻣﺮﻓﻪ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ﺑﺮﺍﺑﺮﺧﻮﺍﻫﻲ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻭﻗﻒﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﻲ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻪ ﻧﻤﻮﺩ.
ﺷﺎﻳﺪ ﺩﻟﻴﻞ ﺣﺮﮐﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﻭﻗﺸﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻮﻱ ﻣﮑﺘﺐ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﺭﺍﺩﺭ ﺳﻪ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺍﻧﺴﺖ؛
١- ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺷﺮﺍﻳﻂﻭ ﺟﻮ ﺭﺋﺎﻝ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﺁﻥ ﺑﺮﻫﻪ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ
٢- ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺯﺩﻩﻱ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻴﺖ ﻭ ﻣﺪﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺮﻭﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ
٣- ﺧﻮﺩ ﺫﺍﺕ ﻣﮑﺘﺐﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﻭ ﺳﻮﺩﺍﮔﺮﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﮕﺮﺍﻳﺎﻧﻪﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻭ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﻲ.
ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﮔﺎﻫﻬﺎﻱ ﻓﮑﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﻪﺩﻭﺭﻩ ﻱ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻳﻌﻨﻲﻣﺎﺭﮐﺴﻴﺰﻡ،ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﻭﺳﻮﺳﻴﺎﻝﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺗﻴﺰﻡ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻴﮑﻨﺪ. ﺩﺭ ﮔﺮﺍﻳﺸﺎﺕ ﺍﻭﻟﻴﻪ ﻱ ﺧﻮﺩ ﺗﺪﺍﻋﻲ ﺭﻭﺑﻨﺎ ﻭ ﺯﻳﺮ ﺑﻨﺎﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﮔﻲﺩﻳﺘﺮﻣﻴﻨﻴﺰﻡ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥﺑﻪ ﮐﻤﻮﻥ ﻫﺎﻱ ﺍﻧﺘﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﻣﻴﭙﺬﻳﺮﺩ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺩﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺑﺘﺪﺍً ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻣﺪﻝﮔﺬﺍﺭ ﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺴﻮﻱ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﺮﺍﻳﻂﺟﻬﺎﻧﻲ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺑﺮﺍﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥﭘﻴﺸﺒﻴﻨﻴﻬﺎﻱ ﻣﺎﺭﮐﺴﻴﺰﻡ ﺑﺴﻮﻱ ﻧﻮﻉﻣﺘﻌﺎﺩﻝ ﻭﻭﺍﻗﻌﻴﺘﺮِﺳﻮﺳﺎﻟﻴﺰﻡ ﺣﺮﮐﺖﻣﻴﮑﻨﺪ ﻭﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﺮﮐﺖ ﺳﻮﺳﻴﺎﻝ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﻲ ﺩﺭ ﻣﻲ ﺁﻳﺪﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻲ ﻃﺒﻘﻪ ﺭﺍ ﺍﺳﺎﺳﺎ ﺑﺪﻳﻬﻲﻧﻤﻴﭙﻨﺪﺍﺭﺩ. ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺗﺌﻮﺭﻳﮏ ﻭﻱ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏﮐﻮﺭﺩ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥﺗﻌﺮﻳﻒﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪﻣﺘﺼﻮﺭﻣﻴﺸﻮﺩ؛
ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﺎﻳﮕﺎﻫﻬﺎﻱﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﮐﻮﻟﻨﻴﺰﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺎﻣﻌﻪﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺭﺑﺎﺏ- ﺭﻋﻴﺘﻲ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ ﺑﺨﺸﻬﺎﻱﺳﺮﺯﻣﻴﻨﻲ ﺍﺳﺖ،ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﻴﮑﻪ ﮐﻼﻧﻬﺎﻱﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﻫﮋﻣﻮﻧﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺑﺎﺯﺧﻮﺭﺩ ﻋﻤﻠﻲ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﺭﻭﺋﻴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺎﺧﺖ ﻭ ﺗﺎﺯ ﻧﻘﺪ ﻭ انطباق ﺗﺌﻮﺭﻱ ﻗﺮﺍﺭﮔﻴﺮﺩ .ﻭﻱ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﻨﺪﻱ ﻣﺎﺭﮐﺴﻲ ﺍﺯﺟﺎﻣﻌﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﮐﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢﺑﻨﺪﻱ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺁﺳﻴﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﻣﺎﺭﮐﺲﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻭﺩ ﻣﻴﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺧﺎﻭﺭﻣﻴﺎﻧﻪ ﻭﺑﺨﺼﻮﺹ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻬﺖ ﺩﻫﻲ ﮐﻼﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺘﻨﺎﻭﺑا ﺍﺯ ﻧﻮﻋﻲ ﭘﺎﺗﺮﻳﻮﺗﻴﺰﻡﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻱ ﻭ ﻧﻮﻋﻲ ﺍﺯﻓﺪﺭﺍﻟﻴﺴﻢ ﻣﮑﺎﻧﻲ ﻣﻨﺒﻌﺚ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﮐﻪﺷﻴﻮﻩ ﺳﺮﻭﺭﻱ ﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺭﺍﻣﺘﻔﺎﻭﺗﺘﺮ ﺍﺯﻣﻮﺭﺩﻫﺎﻱ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻲ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﺳﺖ .ﻭﻱ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺟﻤﻌﻲ ﺩﺭﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺪﻟﻴﻞ ﻧﺒﻮﺩ ﺷﺒﮑﻪ ﻫﺎﻱﺻﻨﻌﺘﻲ ﻭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﺠﺎﺕ ﮐﺎﺭﺑﺮ،ﺍﻧﻘﻼﺏﮐﺎﺭﮔﺮﻱ ﺭﺥ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﺪﻡ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭﺳﻴﺴﺘﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﮐﺸﻲ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﻭ ﭘﺮﻭﮊﻩ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺍﺭﺍﺿﻲ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﻱ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺭﻋﻴﺘﻲﻧﻴﺰ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ.
ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪﺗﻌﺮﻳﻒ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﻲﺁﻭﻳﺪ ﮐﻪﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺩﻳﻨﺎﻣﻴﺴﻢ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﭼﻬﺎﭼﻮﺏ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎﻱ ﻣﺎﺭﮐﺴﻴﺴﺘﻲ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺑﻨﺎﻳﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻭ ﻓﺮﺍﻧﮑﻔﻮﺭﺗﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﻳﻨﺪﺵ ﺩﻳﺎﻟﮑﺘﻴﮏ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎ ﻭ ﺭﻭﺑﻨﺎﺭﺍ ﻫﻢ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ،ﺁﻧﻬﻢ ﺩﺳﺘﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻱﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻟﻴﺰﻡ ﻣﺪﺭﻥ ﻭ دموکراسی آرام و ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﭼﻨﺪﺷﻘﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺍﺳﺖ. ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺣﺚ رئال ﺳﻮﺳیﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻟﻴﺰﻡ ﻳﮏ ﭘﺎﺭﺍﺩﻭﮐﺲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺭﺋﺎﻝ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪﻱ ﺍﻧﺘﺮﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﻣﺨﺘﺼﺎﺕ ﻓﮑﺮﻱ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﻣﺪﺭﻥﮐﻮﺭﺩﻱ ﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﻫﻮﻳﺖﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﺭ ﺑﻄﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺪﺍﻋﺘﻲ ﺑﺎ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﻧﻮﻉ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﺎﺋﻮﻳﻲ ﺩﺭﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎ ﻟﻮﺍﺯﻡ ﻭﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻬﺎﻱ ﻏﻴﺮ ﻣﻮﺍﺯﻱ ﺑﺎ ﻣﺎﺋﻮﻳﻴﺴﻢ ﭼﻴﻨﻲ. ﺑﺪﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮﺍﻫﻲﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻋﻨﺼﺮﻱ ﻧﻪ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﺑﺎﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺗﻔﮑﺮ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﮔﺎﻡﻣﻬﻢ ﻭ ﺟﺪﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﮐﺘﺮ ﻗﺎﺳﻤﻠﻮﺑﻨﻴﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻫﻤﺮﺍﻫﻲﻗﺸﺮ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﺘﻲ ﻣﺤﺘﻤﻼ ﻗﺸﺮ ﮐﻢ ﺳﻮﺍﺩ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺸﺨﺼﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺻﺮﻓﺎﺑﺮﺍﻱ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻣﻴﺠﻨﮕﻴﺪﻧﺪ. ﺩﺭ ﭘﺎﻧﻮﺷﺖ ﻗﻀﻴﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺫﺍﺕ ﺧﻮﺩﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ،ﺩﮐﺘﺮ ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﺑﺎ ﺣﺮﮐﺖﺑﺴﻤﺖ ﺳﻮﺳﻴﺎﻝ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﻲ ﺩﻳﮕﺮﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺭﺩ ﮐﺎﭘﻴﺘﺎﻟﻴﺰﻡ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻭﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺍﺭﻱﮐﻨﺘﺮﻝ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻗﺸﺎﺭﺍﺳﺖ .ﻭﻱ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡ ﺭﺍ ﻳﮏ ﻧﻮﻉ ﺍﺧﻼﻕﻣﻴﭙﻨﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﻨﮕﺮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﭘﻲﺑﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﺧﻼﻕﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﻣﺘﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﭼﻮﺏ ﻫﻢ ﺳﻨﺞ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺴﻤﺖ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﻲ ﻣﺘﻮﺍﺯﻥ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ.
ﺳﺨﻦ ﺍﺯ دکتر ﻗﺎﺳﻤﻠﻮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﺗﻌﺮﻳﻒ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﻧﺪ ﺳﻮﺳﻴﺎﻝﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﻲ ﻫﻢ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﺍﻱ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﺑﺤﺚ ﺟﺎﻱ ﻧﻤﻴﮕﻴﺮﺩ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻳﮑﻲ ﺍﺯﺗﺌﻮﺭﻳﺴﻴﻦ ﻭ ﭘﺮﺍﮔﻤﺎﺗﻴﺴﻴﻨﻬﺎﻱ ﻗﻬﺎﺭﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﮐﻮﺭﺩﻱ ﻭ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺰﻡﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺗﻴﮏ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪﺁﺭﺍ ﻭ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﻭ ﺑﺴﻂ ﺩﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ نماندن ﺍﻳﺸﺎﻥ ،ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻭﻋﻤﻖ ﻧﻈﺮﻳﺸﺎﻥ ﭘﺎﻳﺎﻥﺩﺍﺩ …

آقای بنی‌صدر بند پوتین‌هایت را باز کن! اردلان باستانی


شبکه‌ی تلویزیونی “من و تو” برنامه‌ای تهیه کرده است با عنوان ” جنگ ۲۴ روزه‌ی سنندج”. در این برنامه دو جناح حضور دارند. جناح اول، آقای بنی‌صدر، جناح دوم نیز حزب دموکرات کردستان ایران است. بنی‌صدر در این برنامه‌ سخنانی بر زبان آورد که نه تنها نشانی از صداقت نداشت، بلکه تمام و کمال در جهت منافع حاکمیت بود. ادعاهایی که هیچ‌گاه ثابت نشده است و نخواهد شد …
شبکه‌ی تلویزیونی “من و تو” برنامه‌ای تهیه کرده است با عنوان ” جنگ ۲۴ روزه‌ی سنندج”. در این برنامه دو جناح حضور دارند.
جناح اول، آقای بنی‌صدر که در آن دوران رئیس جمهور ایران بودند و کل قوا نیز در زیر نگین ایشان خدمت می‌کردند.

جناح دوم نیز حزب دموکرات کردستان ایران است که نمایندگی‌اش را آقای رضا کریمی از چهره‌های مبارز و شناخته‌ شده‌ی این حزب بر عهده دارد.
بنی‌صدر در این برنامه‌ سخنانی بر زبان آورد که نه تنها بویی از صداقت نبرده بلکه تمام و کمال در جهت منافع حاکمیت بود. ادعاهایی که هیچ‌گاه ثابت نشده است و نخواهد شد.

در رابطه با مذاکره و طرح خواسته‌های خلق کرد از سوی “هیات نمایندگی خلق کرد”، او مدعی می‌شود که طرف کردها با بهانه گیری و لطمه به روند گفتگوها موجبات شکست مذاکرات را فراهم کرد. ” ما کوشش کردیم که جنگ نشود، اما آنها بهانه آوردند و الا و بلا باید جنگ شود” این عین عبارت بنی‌صدر است.
هیچ‌گاه رهبران کرد این توهم را نداشته‌اند که با چنین جمعیتی و با سلاح سبک می‌توان قدرت مرکزی را به زانو درآورد. احزاب کردستان در همه‌ی سال‌های مقاومت همیشه حالت تدافعی داشتند و تنها از جان و مال مردم و دستاوردهای انقلاب بهمن در کردستان دفاع می‌کردند و در هیچ برهه‌ی تاریخی مقاومت بر جنگ و تداوم مبارزه‌ی مسلحانه پافشاری نکرده‌اند.جناح‌ها و احزاب سیاسی کردستان هرآن آماده‌ی صلح و پیشقدم در آتش بس یک طرفه بوده‌اند.
منطق جنگ طلبی و “جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان” شعار دوستان قدیمی آقای بنی‌صدر است، نه منطق جریاناتی که جان مردم برایشان با ارزش بوده و خود را متعهد به ارزش‌های انسانی می‌دانند.
جناب بنی‌صدر در بخشی دیگر از سخنانش ادعا می‌کند که “مرحوم قطب‌زاده” نقشه‌ی جنگی از مسکو خریده بودند به قیمت ۲۰۰ هزار دلار و در آن نقشه آمده بود که در مرحله‌ی اول حمله به غرب کشور و تصرف غرب کشور از جانب نیروهای “به ظاهر ایرانی” و اعلام حکومت و در مرحله‌ی بعدی تصرف بقیه‌ی کشور.
آقای بنی‌صدر می‌گوید “اینها  صدام” شده بودند و خود نیز پشیمان بودند و درخواست کردند که ما عفو صادر کنیم.
نادیده گرفتن مبارزات و خواسته‌های کردها در ایران و به کار بردن عبارات این چنین بی اساس همچون ” پیشمرگ صدام” تنها از اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی انتظار می‌رود.
احزاب کرد و بازوی مسلح مقاومت توده‌ای کردستان در ۲ استان غربی کشور فعالانه مبارزه می‌کردند. در طول ٨ سال جنگ “اسلام” و “کفر”، حتی یک بار هم نیروهای پیشمرگ راهنمای ارتش عراق نبودند برای ورود به خاک ایران. برای رد ادعای بنی‌صدر تنها رجوع به سیر وقایع جنگ نشان می‌دهد که هیچ لشکر و گردان و حتی سرباز عراقی از مرزهای کردستان وارد خاک ایران نشده است و اگر احزاب کرد “پیشمرگ صدام” بودند و اجازه می‌دادند که ارتش عراق وارد کردستان ایران شود جنگ سرنوشت دیگری داشت و جبهه‌ها هم در تنها در جنوب کشور محدود نمی‌شد.
در رابطه با درخواست عفو از جانب کردها آقای بنی‌صدر تنها می‌گوید “آنها گفتند تامین کنید تا ما اسلحه را تحویل دهیم”. مشخص نیست “آنها” که هستند؟
جنگ ۲۴ روزه‌ی سنندج و تحریف یک تاریخ
انقلاب ۵۷ سیل آسا همه‌ی جامعه را در نوردید. ارتش با وجود اینکه به صف انقلاب پیوست اما بازهم نیرویی مدافع قدرت به حساب می‌آمد. در سراسر ایران مردم به پا خواسته به پاسگاه‌ها و پادگان‌ها حمله کردند و اسلحه‌ها را در میان خود تقسیم کردند.
در همه‌ی ایران این اقدامات ستایش شد و در نهایت دولت برآمده از انقلاب بدون مجازات به خاطر حمله به پادگان‌ها اقدام به جمع‌ آوری اسلحه‌ها کرد.
در کردستان هم داستان همین بود. مردم انقلابی به پادگان‌ها حمله کردند و نظامیان را خلعسلاح کردند. این اقدام در همه‌ی ایران ستایش شد و جزو رشادت “برادران انقلابی” قرار گرفت اما در کردستان همین عمل خیانت به کیان کشور و ایجاد فتنه بود.
آقای بنی‌صدر نفس حمله به سنندج را رد می‌کند و می‌گوید ارتش از خود دفاع کرده است. آری همین ارتش اگر در نقطه‌ای دیگر به روی مردم آتش می‌گشود ارتش ضد انقلاب و طاغوتی بود اما در کردستان دفاع مشروع کرده است از خودش. مسئله اینجا بود که ارتش حاضر نبود به خواسته‌های مردم و شوراهای منتخب مردمی تن دهد، و همین باعث شدت برخوردها بین ارتش و مردم شد.
باید گفت که بنی‌صدر از تاریخ می‌ترسد و برای رهایی از این ترس مخاطبش را فریب می‌دهد. حمله به سنندج و ۲۴ روز محاصره‌ی مردم را دفاع می‌داند و تلفات را تنها به شکستن شیشه تقلیل می‌دهد.
فریبکاری در گفته‌های بنی‌صدر موج می‌زند. حمله با خمپاره و توپ‌خانه‌ی سنگین به شهر و استفاده از جت و هلیکوپتر در برابر مردم غیر نظامی و هموطن، اسمش را نمی‌شود دفاع نام گذاشت.
کشته و زخمی شدن هزاران نفر از مردم سنندج نتیجه‌ی حمله‌ای بود که بنی‌صدر با وجدانی آسوده به شکستن چند پنجره کاهشش می‌دهد و می‌گوید ” صدمه‌ی مهمی وارد نشده بود و من خبری از بمباران شهر ندارم”
بنی‌صدر که چشم در چشم نماینده‌ی حزب دموکرات دوخته است دیواری کوتاه‌تر از دیوار نیروهای چپ نمی‌بیند و کومه‌له را مسئول برهم‌زدن اوضاع و حتی اغتشاش می‌کند و این جریان را متضاد با منافع مردم و شورای انتخابی مردم سنندج جلوه می‌دهد.
جناب بنی‌صدر و همفکرانش هیچ‌گاه نمی‌توانند نقش نیروهای چپ و سوسیالیست را در مقاومت سنندج نادیده بگیرند و تاریخ هم گواه پایگاه چپ در شهر سنندج است و شورای انتخابی شهر هم دلیلی بر صدق این ادعاست.
هرچند در آن دوران حزب دموکرات کردستان در برابر مقاومت توده‌ای موضعی نامسئولانه گرفت و در یک بیانیه حمله به پادگان سنندج را محکوم کرد اما همین حزب هم در روزهای مقاومت به صف مردم بازگشت.
مقاومت ۲۴ روزه‌ی سنندج، صفحه‌ای زرین در تاریخ جنبش حق‌طلبانه‌ی خلق کرد است و نقش نیروهای چپ و سوسیالیست نیز در این مبارزه‌ی سترگ فراموش نشدنی است. مردم کردستان در همه‌ی این سال‌ها با نیرویی تا دندان مسلح و تا مغز استخوان سرکوبگر مواجه بوده است.
محاصره‌ی سنندج و قتل و عام مردم تنها نمونه‌ی سرکوب نیروهای جمهوری اسلامی نیست و همه‌ی شهرها و روستاهای کردستان در مسیر ماشین سرکوب قرار گرفته است.
بنی‌صدر و بنی‌صدرها برای خوش‌نامی نمی‌توانند به تحریف تاریخ اتکا کنند و باید مسئولیت اعمال خود را تقبل کنند.
آقای بنی‌صدر بهتر است به جای اینکه خود را تاریخ زنده بپندارد کمی هم به عبارت “تاریخ بازنده” فکر کند و بند پوتین‌هایش را هم کمی شل کند.

شێوازێکی تری گێڕانه‌وه‌ی کاره‌ساتی هه‌ڵه‌بجه‌



له‌ ڕاستیدا کاره‌ساتی هه‌ڵه‌بجه‌ دوو ڕۆژ به‌ر‌ له‌ بۆمبارانی شیمیایی له‌ شه‌وی 14ی مارسه‌وه‌ ده‌ستپێکرد، ئه‌و شه‌وه‌ی که‌ هێرشی به‌رنامه‌داڕێژراوی ئێران و هێزه‌ کوردییه‌کان له‌ هه‌ڵه‌بجه‌ ده‌ستی پێکرد.
ڕۆژی 15ی مارس نێو شاری هه‌ڵه‌بجه‌ له‌ سه‌ربازی هه‌ڵاتوو و بێچه‌ک جمه‌ی ده‌هات. له‌ کاتژمێر 1 و 30 خوله‌ک له‌ پێشدا هێزه‌ کوردییه‌کان و دواتر هێزه‌کانی سوپای پاسداران که‌ هه‌موو جۆره‌ که‌ره‌سته‌یه‌کی دژی چه‌کی شیمیایی وه‌ک ماسک و ده‌رزی ئاترۆپینیان پێبوو چوونه‌ نێو شار.
ڕۆژی 16ی مارس هه‌ڵه‌بجه‌ هه‌تا سه‌عاتی 11 و 25 خوله‌ک ئارام و ‌هێور بوو. هێزه‌کانی کۆماری ئیسلامی په‌یتا په‌یتا له‌ ڕێگای خورماڵ، سیروانه‌وه‌ به‌ ماشین ده‌هاتنه‌ نێو شار. مه‌لا عه‌لی عه‌بدولعه‌زیز، لێپرسراوی بزووتنه‌وه‌ی ئیسلامی چووبووه‌ پشتی میکرۆفۆنی مزگه‌وت و درووشمی نه‌ شه‌رقی و نه‌ غه‌ربی ده‌گوته‌وه‌…
سه‌عاتی 11 و 25 خوله‌کی پێشنیوه‌ڕۆ 8 فڕۆکه‌ی حکوومه‌تی عێراق له‌ سه‌ر شار وه‌دیار که‌وتن و به‌ گرم و هۆڕ هێمنی شاریان شڵه‌ژاند،،، گه‌ڕه‌کانی سه‌را به‌ره‌و کانییه‌ قوڵکه‌ که‌وتنه‌ به‌ بۆمباران و ژماره‌یه‌ک له‌ خه‌ڵکی مه‌ده‌نی کوژران و بریندار بوون. هه‌تا ئه‌و کاته‌ ژماره‌یه‌کی که‌م له‌ خه‌ڵکی شار چووبوونه‌ ده‌ره‌وه‌و هێزه‌کانی یه‌کیه‌تی نیشتمانی ئامۆژگاری خه‌ڵکیان ده‌کرد که‌ ئارامی خۆیان بپارێزن و شار به‌ جێ نه‌‌هێڵن…
سه‌عاتی 2 و 15 خوله‌ک، دووه‌م بۆمبارانی شار ئه‌نجام درا، له‌ دووه‌م بۆمبارانیشدا گازی شیمیایی به‌کار نه‌هات و له‌م بۆمبارانه‌دا گه‌ڕه‌کانی سه‌را، کانییه‌ قوڵکه‌، جووله‌که‌کان، پاشا و پیرموحمه‌دی گرته‌وه‌ و دیسان ژماره‌یه‌کی دیکه‌ له‌ خه‌ڵک کوژران و بریندار بوون… سه‌عاتی 2 و 30 خوله‌ک یه‌که‌م بۆمبارانی شیمیایی هه‌ڵه‌بجه‌ ده‌ستی پێکرد و بێجگه‌ له‌ گه‌ڕه‌کانی شار، گه‌ڕه‌کانی ده‌وروبه‌ری شاریش بۆمبارانی شیمیایی کران.
سه‌عاتی 3 و 15 خوله‌ک بۆمبارانی شیمیایی هه‌موو شاری گرته‌وه‌ و به‌ تایبه‌تی گه‌ڕه‌که‌کانی پیرموحه‌مه‌د، جووله‌که‌کان، کانی قوڵکه‌ و سه‌را به‌ خه‌ستی بۆمبارانی شیمیایی کران. کاتژـیر 4ی ئێواره‌ جارێکی دیکه‌ بۆمبی شیمیایی به‌ سه‌ر شار و رێگاکانی گوندی عه‌نه‌ب و بیاوێله‌ بارێندرا و له‌ ئاکامدا خه‌ڵکێکی زۆر له‌و شوێنانه‌ گیانیان له‌ ده‌ستدا. سه‌عات 6 و 30 خوله‌کی ئێواره‌ جارێکی دیکه‌ شاری هه‌ڵه‌بجه‌ بۆمباران کرا.
شاری هه‌ڵه‌بجه‌ له‌ ماوه‌ی ته‌نیا نیوڕۆژدا له‌ مه‌رگ و خوێندا نوقم کرا. له‌ شه‌قام، کۆڵان، ژێرزه‌مینه‌کان، مێر و نه‌واڵ و باخه‌کانی ده‌وره‌به‌ری شار هه‌زاران مه‌یت به‌ جێمان. جێی سه‌رسوڕمانه‌ له‌ کاتێکدا نزیک به‌ 5 هه‌زار که‌س له‌ خه‌ڵکی مه‌ده‌نی شاری هه‌ڵه‌بجه‌ گیانیان له‌ ده‌ستدا، ته‌نیا ژماره‌یه‌کی زۆر که‌م له‌ هێزه‌کانی ئێرانی و هێزه‌کوردییه‌کان به‌ گازی شیمیایی تێدا چوون.
تێبینی:
ئه‌مه‌ به‌شێکه‌ له‌ گێڕانه‌وه‌ی شاعیر پشکۆ نه‌جمه‌دین که‌ ساڵی 1989 به‌ ناوی خوازراو له‌ گۆڤاری نووسه‌ری کورد له‌ سوید بڵاوی ده‌کاته‌وه‌.
لە لاپەڕەی ف.بی سیاوەش گودەرزی وەرگیراوە.