۱۳۹۵/۱۰/۰۹

در حاشیه داستانی روباهی که گوشهایش در شختان بریده شد



rewiمام رسول شختان متعلق به یک مملکت است.
به سختی میتوان تشخیص داد متولد کدام شهر است.
او همجوار تمدنی کهن زندگی میکند.
ساکن سرزمین ست که تکنولوژی را با کانتینر به آن وارد میکنند.
مرغ و خروس هایش را گاهی بیشتر از سرزمین اش دوست دارد.
قربانی یک دوربین بی انصاف شده است.
دوربینی که فقط برای قربانیان اجتماعی مهیا است.
سیستم پرورشی انسان کاری است که مام رسول هموطن مردمی باشد که تشنه سقوط یکدیگرند.
چشم بسته به هم می خندند، با مهربانی با خود بیگانه اند.
او در مملکتی پرورش یافته است که سازمانی قانونی، مجوز هزاران اسلحه شکاری را بدون هیچ آموزشی در کمترین زمان و با آسانترین شیوه برای مردم صادر کرده است.
با این حال همگی ما انتظار داریم مام رسول وقتی روباه را گیر می اندازد، خروسی دیگر تعارفش بکند.
او ساکن سرزمین ست که اندیشه شکار هر روز غرور کوهی را جریحه دار می کند.

با بولدوزر جنگل را زیرورو کنید، ریشه درختان صد ساله را در روز روشن از دل خاک بیرون بکیشد، دوربینی برای رسوایی شما آماده نیست، شمایی که لانه و کاشانه صدها روباه، پرنده و سنجاب را ویران می کنید.
قطار اسب های باری را در یک صف میزان کنید سپس همانند مامور جوخه اعدام دستور شلیک بدهید تا خون فواره کند و کوهستان مملو از خون حیوان نجیب شود دوربینی برای رسوایی شما آماده نیست.
برای انقراض کبک ها، برای انقراض خرس قهوه ای، بز کوهی، جوجه تیغی ها، برای انقراض بلوط کوهستان دوربینی آماده نیست.
اعتراضاتمان سطحی هستند، بدون اصالت و نا آگاهانه در یک اعتراض دسته جمعی مشارکت می کنیم .
اسیر گفتمان غالب فضای مجازی هستیم.
رسانه ما را به دنبال خود می کشد، از ما یک هوادار می سازد.
از ما یک نگهبان خیالی محیط زیست می سازد، یک تحلیلگر نادان.
از ما یک مدافع حقوق کودکان و زنان می سازد، از مایی که استانه تحمل مان (اعمال خشونت)در برخورد با زنان و کودکانمان به فاصله زمانی بین دو بشکن است.
باید بپذیریم انعکاس بعضی از اخبار و آسیب های اجتماعی کارکردی کاملا منفی دارند پس در انتخاب و بیان آنها باید بسیار محتاط، آگاه و ورزیده باشیم.
مام رسول شختان پدر من است او می تواند پدر تمام ما باشد.
پدری که مرغ و خروس های که پرورش داده است را متعلق به خود می داند او خیلی چیزها را متعلق به خود می داند حتی زنش را، تمام درختان، چشمه های کوهستان و همه ساکنان جنگل را.
او وقتی پی می برد روباه تخلف کرده است مجازاتش میکند، همان طور که زنان و دختران مان را مجازات می کنیم.
به مام رسول خیانت شد کسی به او نگفته بود مردم این مملکت همه اگاه شده اند، این ملت دسته جمعی همه هوشیار، حیوان دوست و روباه دوست شده اند.
انعکاس استیکرها،جوک و پندهای مربوط به مام رسول و روباه بیشتر از آنکه در وصف مام رسول باشد، در وصف عقب ماندگی ماست، بیانگر کمبود شعور ملی یک ملت هم می تواند باشد.
با مام رسول باید مهربان بود.
با مام رسول ها باید با مهربانی به آنها فهماند که دم روباه جنگل را نباید برید؟ گوش حیوان کوهستان را نباید از جا کند؟
..
نویسنده ژیان بیگ زاده

دمکراسی برای سوریه، خودمختاری برای کردستان/ دکتر صلاح خدیو


fed-rojava همزمان با اعلام آتش بس سراسری در سوریه، منابع نزدیک به کردها از آغاز به کار سیستم فدرال دمکرات شمال سوریه خبر دادند.
این دو تحول با هم بدون ارتباط نیستند. کردها نیک متوجهند که هدف عملیاتهای نظامی و سیاسی ترکیه مهار آنها و ابطال دستاوردهایشان است.
این بار اول نیست که کردها نام واحدهای سیاسی تحت حاکمیت خود را تغییر می دهند. در نامگذاری امروز واژه آرمانی روژاوا که در سالیان اخیر منزلتی قدسی یافته بود، به کلی کنار گذاشته شد.
در واقع تاکتیکهای سیاسی کردها، تابعی از روند حوادث و آخرین موازنه های سیاسی و نظامی در عرصه عمل است.
کردها می دانند که در حال راه رفتن روی طنابند و نباید بیفتند و نه از روند مسائل پس بیفتتد.
آخرین روزهای حضور اوباما در کاخ سفید برای بازیگران بحران سوریه، دوره ای حساس است.
فرصت طلبی روسها از کاهش حضور آمریکا در صحنه استفاده کرد و به یکی از اصلی ترین متغیرها تبدیل شد.
ترکیه هم خسته و درمانده از شش سال بحران بی نتیجه، نقش برادر بزرگتری روسها را پذیرفت و تلاش کرد با تغییر اولویتش از سرنگونی اسد به مهار کردها، با روسها وارد بازی شود.
بازپسگیری حلب و پیشروی ترکیه تا حومه های باب ماحصل این آرایش جدید سیاسی است.
اکنون روسیه در هراس از آمدن ترامپ و سیاستهای احیانا غیرقابل پیش بینی اش، با عجله در پی تبدیل فتوحات نظامی یک سال اخیر به دستاوردهای سیاسی است.
توان دیپلماتیک بالای مسکو آن را در صدر سایر متحدانش قرار داده است. با این وجود روسها به شریکی در طرف مقابل محتاجند.
این شریک ترکیه است که ظرفیت بی بدیلی برای مهار و اقناع مخالفان بشار اسد دارد.
قرار است پس از آتش بس، مذاکرات سیاسی برای تعیین آینده سوریه آغاز شود.
در آستانه این مذاکرات، ترکیه صراحتا اعلام کرده که مخالف حضور پ.ی.د در ” آستانه ” است.
همچنین این کشور مساله تفکیک گروه النصره از سایر مخالفان را با خروج حزب الله لبنان از سوریه تاخت زده است.
البته هر سه مساله نادیده گرفتن بدیهی ترین واقعیتهای میدانی سوریه است.
جوابی که کردها امروز به جدیدترین تحولات سیاسی و نظامی سوریه دادند، قابل تامل است.
به نظر می رسد که آنها برای کاستن از فشارها و گذار از این مرحله سخت، دو راهبرد مرتبط در پیش گرفته اند:
تعلیق موقت حرکت به سمت غرب و ایجاد کریدور بین کانتونهای کوبانی و عفرین، و در عوض رفتن به سمت رقه و تمرکز روی منبج و وارد کردن احتمالی اینها درون موجودیت سیاسی خود.rojava-fed
لازمه این امر مانوری سیاسی است که درونمایه راهبرد دوم است:
کاستن از صبغه کردی سیستم سیاسی و سوری کردن بیشتر آن
آنچه امروز در رمیلان اتفاق افتاد، چکیده این تحول بود، کرد، عرب، ترکمن، سریانی، آشوری، چچن و ارمنی زیر تمثال بزرگ عبداله اوجالان نشستند و آغاز بکار سیستم سیاسی فدرال دموکرات شمال سوریه را اعلام نمودند.
شمولیت قومی و تنوع مذهبی این طرح به آن کمک می کند که در ترتیبات سیاسی آینده به عنوان سرنمونی برای سوریه دمکرات و سکولار و غیرمتمرکز مطرح شده و مشروعیت بیشتری پیدا کند؟
آیا کردها موفق می شوند با این اسب تروا، حاکمیتشان را بر بخش اعظم شمال غرب سوریه حفظ کنند؟
بستگی به سیر آتی حوادث دارد. آیا این آتش بس بر خلاف دفعات پیشین شکننده خواهد بود یا پایدار؟
آمریکا به عنوان متحد مشترک کردها و ترکیه و نیز غایب بزرگ تلاشهای دیپلماتیک اخیر چه موضعی خواهد گرفت؟
به نقش ایران نیز زیاد بها داده نشده است، با توجه به تفاوت قابل ملاحظه میان اهداف این کشور با روسیه، این کشور چگونه با تحولات کنار خواهد آمد؟
طبیعی است که عربستان و قطر نیز نادیده گرفتنی نیستند.
به نظر نمی رسد که نشست آستانه ایستگاه پایانی بحران سوریه باشد.
با این اوصاف انتظار تغییر و روزامد کردن طرح سیاسی ـ نظامی کردها و ارائه ورژنهای جدیدتر آن در آینده کم نیست.
یک نکته اما مشخص است؛ بحران سوریه برنده قطعی نخواهد داشت. وضعیت بدون برنده مطلوب کردهاست و متناسب با سیاست ورزی متفاوتشان.
زمانی کردهای ایران و عراق شعار دمکراسی برای ایران و عراق و خودمختاری برای کردستان سر می دادند، اما در راهبرهایشان فقط به بخش دوم شعارشان می پرداختند.
درست برخلاف آن کردهای سوریه اکنون می خواهند ـ دستکم در ظاهر ـ جامه دمکراسی سوریه را بدوزند و آن را به تن خودمختاری واقعا موجودشان بپوشانند..

جۆکێکی سیاسیی/ هەر بۆ بزەی لێو

noshirwan-barzani
جارێک مه‌سعود بارزانى له‌ نه‌وشيروان مسته‌فا ده‌پرسێت:‌ تۆ چۆن كاديره‌كانى حيزبه‌كه‌ت هه‌ڵده‌سه‌نگێنيت؟
نه‌وشيروان مسته‌فا ده‌ڵێت: له‌ ڕوويى فيكرييه‌وه‌!
مه‌سعود بارزانى ده‌ڵێت: بۆ نمونه‌ چۆن؟
نه‌وشيروان مسته‌فا ده‌ڵێت: بۆنموونه‌ جارێك له‌ عه‌لى حه‌مه‌ساڵحم پرسي “ئه‌مه‌ چيه‌ له‌ دايكته‌ و له‌ باوكته‌ نه‌ خوشكته‌ و نه‌براته‌؟”
عه‌لى حه‌مه‌ساڵحيش وتی: خۆمم!
دواى ئه‌وه‌ مه‌سعود بارزانى، فازڵ ميرانى بانگ ده‌کات و‌ پێی ده‌ڵێت: پرسيارێكت لێده‌كه‌م بزانم ده‌يزانيت؟
فازڵ ميرانيش ده‌ڵێت: بفه‌رموو ئه‌زبه‌نى!
مه‌سعود بارزانی ده‌ڵێت: ئه‌مه‌ چييه‌ له‌ دايكته‌ و له‌ باوكته‌ نه‌ خوشكته‌ و نه‌ براته‌؟
فازڵ میرانی ده‌ڵێت: نازانم چييه‌!
دواتر فازڵ ميرانى له‌ پارتيیه‌كان ده‌پرسێت:‌ كێ عاقڵه‌ له‌ ناو پارتى؟
پێی ده‌ڵێن: ئه‌ڤين ئاسۆ.
فازڵ ميرانیش ده‌چێته‌‌ لاى ئه‌ڤين ئاسۆ و لێی ده‌پرسێت: پرسيارێكم لێت هه‌يه‌!
ئه‌ڤين ئاسۆ ده‌ڵێت: فه‌رموو!
فازڵ ميرانى ده‌ڵێت: ئه‌مه‌ چييه‌ له‌ دايكته‌ و له‌ باوكته‌ نه‌ خوشكته‌ و نه‌براته‌؟
ئه‌ڤين ئاسۆ يه‌كسه‌ر ده‌ڵێت: خۆمم!
فازڵ ميرانى به‌ هه‌ڵه‌داوان ده‌چێته‌وه‌‌ لاى مه‌سعود بارزانى و ده‌ڵێت: ئه‌زبه‌نى وه‌ڵامى پرسياره‌كه‌تم دۆزيه‌وه‌!
مه‌سعود بارزانى ده‌ڵێت: ئا ده‌ى بزانم چييه‌؟
فازڵ ميرانى ده‌ڵێت: ئه‌وه‌ی له‌ دايكته‌ و له‌ باوكته‌ نه‌ خوشكته‌ و نه‌براته‌، ئه‌ڤين ئاسۆيه‌!
مه‌سعود بارزانى گاڵته‌ى پێ ده‌کات‌ و به‌ پێكه‌نينه‌وه‌ ده‌ڵێت:هەتیوە كه‌ره‌ ئه‌وه‌ ئه‌ڤين ئاسۆ نييه،‌ عه‌لى حه‌مه‌ ساڵه‌حه‌!

۱۳۹۵/۱۰/۰۲

نامه‌ای از آرش صادقی: اعتصابم اعتراضی به بی‌قانونی، خشونت و بی‌رحمی است

آرش صادقی، زندانی سیاسی در بند هشت زندان اوین، روز گذشته در پنجاه و نهمین روز از اعتصاب غذای خود نامه‌ای سرگشاده را با عنوان "امروز در آستانه شصتمین روز از اعتصاب اعتراضی‌ام به بی‌قانونی، خشونت و بی‌رحمی هستم" نوشت و ضمن توضیح وضعیت وخیم جسمی خود بر تداوم اعتصاب غذا تاکید کرد.
زندانی سیاسی آرش صادقی در نامه‌ی سرگشاده خود نوشته است:
امروز که در آستانه‌ی شصتمین روز از اعتصاب اعتراضی‌ام به بی‌قانونی، خشونت و بی‌رحمی هستم؛ احساس می‌کنم ارگان‌های داخلی بدنم هریک ذره‌ذره تحلیل رفته‌اند و در این روزهای در راه ورق‌های پایانی قمار من رو خواهند شد. وزنم از ۶۹به ۵۰کیلو رسیده و گواه شب‌های هراس و بی‌خوابی را تپش قلب و تنگی نفس و افت فشارهای مکرر میدهند.
از روز آغاز این اعتصاب، خواسته‌ام را با آزادی یگانه عشق زندگی‌ام پیوند زدم و اعتقاد به ستمی که بر او رفته تمام این روزها را برای من قابل تحمل کرد. اکنون که احساس می‌کنم برای من در این روزها منتهای وجود فرا رسیده، مینویسم و زندگی واقعی را ورای این نامه ها و نوشته‌ها جستجو می‌کنم، چرا که دیگر این روزها برای من چیزی جز حیات برهنه انسان معاصر نیست.
در این دو ماه پا به پای روز های رفته تغییر کرده‌ام و درکم به نسبت به جهانی که در آن زیسته‌ام و هستی و موقعیتی که در آن به سر میبرم تحول بسیار کرده است. مطالباتم از خواست آزادی بی‌قید و شرط گلرخ، به عشق تمام زندانیان سیاسی دیگر پیوند خورده و خود را قلمه زده به تنه‌ی تنومند آن عشق میدانم که دو ماه است من را امیدوار و سرپا نگه داشته است.
قلمه‌ای که ماحصل آن آزادی همه زندانیان سیاسی و هزاران خواسته‌ی به حق تک تک کسانی‌ست که در این سال‌های زندان شناخته و دیده‌ام.
در کریدرهای زندان اوین از دیدن چهره‌ی اندوه‌ناک سعید ملک‌پور و یاد چشم‌های کم‌سو شده‌ی زینب جلالیان شرمگین می‌شوم، شرمگین می‌شوم از ده‌ها و صد‌ها هموطنی که به جرم بیان عقیده در زندان‌اند.
این مطالبه خواست کامل زندگی بدون قید و شرط است و نقطه مقابل تفکر مرگ‌طلبی است، چرا که خود را جهادی نمیدانم و راه مبارزاتی‌ام را به همراه آنهایی که چراغ راه و شمع روزهای تاریکم بودند،آسایش مردم و حقوق هم تراز برای همه میدانم. همانگونه که یاد و نام اکبر محمدی، هدا صابر، فرزاد کمانگر و دیگران با روزهای روشن و امید به آینده‌ی بهتر گره خورده است و زندگی آنها مصداق خواست تمامیت زندگی است، چنان که فرزاد گفته بود: میخواهم قلبم در سینه کودکی که آفتاب را در دامنه زاگرس به تماشا نشسته است بتپد و چنانکه هدا صابر گفت: انسان نه بازیگر تاریخ است نه تحت اراده حاکم نه تحت جبر، بلکه عامل تغییر در هستی، تاریخ و زندگی است.
پس با احترام و سپاس از همه عزیزانی که در این مدت مرا مورد لطف قرار دادند، تا پایان راه خواهم ماند و این اعتصاب را تا رسیدن به خواسته‌ی بر حقم ادامه خواهم داد. ترجیح میدهم شرافتمندانه بمیرم تا تن به ظلم و ذلت بدهم شاید که مرگ من آغازی بر پایان بی‌قانونی و خشونت ساختاری در میهنم باشد.

۱۳۹۵/۱۰/۰۱

یک شهروند سراوانی در اثر تیر اندازی مستقیم نیروهای امنیتی جان خود را از دست داد.

کمپین فعالین بلوچ اعلام کرد، محمد یاسین سپاهی از شهرستان مهرستان به دلیل حمل گاروئیل، هدف تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی قرار گرفته و جان خود را از دست داده است.
سالانه ده‌ها شهروند بلوچ به دلیل حمل کالا با تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی و انتظامی جان خود را از دست می دهند و در عوض هیچ پاسخی به خانواده قربانیان داده نمی شود.

ایران اجازه دهد نازنین زاغری با دخترش دیدار کند

سازمان عفو بین الملل روز گذشته در بیانیه ای با عنوان ایران اجازه دهد نازنین زاغری، مادر زندانی، با دخترش ملاقات کند بر فشار سپاه پاسداران بر محرومیت این زندانی عقیدتی از ملاقات با دخترش تاکید کرد.


در بیانیه‌ی سازمان عفو بین الملل آمده است:" ماموران سپاه پاسداران ایران فعال خیریه ایرانی-بریتانیایی، نازنین زاغری راتکلیف را تحت فشار گذاشته اند که یا دختر دوساله اش را به داخل زندان ببرد و یا تعهدنامه ای را امضا کند که هیچ حقی برای با دخترش بودن، ندارد."

عفو بین الملل تاکید کرد؛ در تاریخ دوم دسامبر، نازنین طی تماسی تلفنی با همسرش اعلام کرده بود که هیچ کدام از شرایط زندان را نمی پذیرد و خواستار اجازه ملاقات با دخترش از مقامات زندان است.
خانم زاغری رتکلیف فروردین سال جاری هنگام بازگشت به بریتانیا در فرودگاه تهران بازداشت و به کرمان منتقل شد. سپاه کرمان در اطلاعیه‌ای او را به مشارکت در "براندازی نرم" و همکاری با "موسسات معاند" متهم کرد و او به 5 سال حبس محکوم شد.