۱۳۹۴/۰۴/۰۴

راهی که حزب دمکراتیک خلق‌ها در ترکیه پیموده است- سوسن محمدخانی غیاثوند- رادیو زمانه



حزب دمکراتیک خلق‌ها (HDP) به عنوان حزب چهارم در انتخابات اخیر ترکیه وارد مجلس شده است. این حزب با اینکه مدت زمان کوتاهی از تاسیس و فعالیت‌اش می‌گذرد، توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کند. حزبی که رقبایش خصوصا حزب حاکم «عدالت و توسعه» برای تخریب و حذفش از تمسخر طرفدارانش (جامعه ال‌جی‌بی‌تی) گرفته تا خشونت و بمب‌گذاری و حمله با سلاح سرد به میتینگ انتخاباتی‌ آن استفاده کردند.
طرفدارن حزب دمکراتیک خلق‌ها، این حزب را برنده واقعی انتخابات ترکیه می‌دانند که علی‌رغم جوان بودن، داشتن شرایط نابرابر با دیگر احزاب رقیب و وجود حد نصاب ده درصد آرا، موفق شد با کسب بیش از ۱۳ در صد آرا به مجلس ترکیه راه یابد. در مقابل، برخی دیگر از تحلیل‌گران کرد ابراز نگرانی کرده‌اند که درصد بالایی از مردم ترکیه به احزاب ناسیولیست و اسلامی رای داده‌اند.
آنطور که عمار گلی، روزنامه نگار کُرد می گوید، به نظر می‌رسد موضع رهبران حزب دموکراتیک خلق‌ها پیش و پس از انتخابات در رابطه با شرکت و عدم شرکت در دولت ائتلافی تغییری نکرده باشد.  این حزب، در جریان گفتگوهای دو سال و نیم گذشته میان قندیل، امرالی و آنکارا، ه.د.پ از سوی منتقدان خود به نرمش در برابر حزب «عدالت و توسعه» متهم شده بود؛ به طوری که بسیاری تصور می‌کردند این حزب ممکن است به رجب طیب اردوغان در زمینه تغییر نظام سیاسی کشور و تبدیل آن به یک نظام ریاستی کمک کند. اما دمیرتاش در ١٧ مارس طی سخنرانی در جمع گروه پارلمانی حزبش با ایراد کوتاه‌ترین نطق سیاسی خود به صراحت اعلام کرد که حزبش وارد هیچ ائتلافی با «عدالت و توسعه» نمی‌شود و “اجازه نخواهد داد اردوغان به یک رئیس جمهور مادام‌العمر مبدل شود”.

عمار گلی با اشاره به استواری موضع رهبران «ه‌د‌پ» پس از برگزاری انتخابات می افزاید: رهبران «ه‌د‌پ» پس از برگزاری انتخابات نیز همچنان موضع خود را حفظ کرده و اعلام کرده‌اند که از ائتلاف حزب «جمهوری‌خواه خلق» و حزب «عدالت و توسعه» به شرطی حمایت خواهند کرد که در پیشبرد روند مذاکرات صلح مواضع شفافی داشته باشند و این روند را از سر بگیرند. به این ترتیب این حمایت تنها می‌تواند به معنی رای به کابینه ائتلافی باشد نه شرکت در دولت ائتلافی.
پیش بینی عمار گلی این است که  «ه‌د‌پ» در آینده نیز به احتمال زیاد به مثابه اپوزیسیون، به فعالیت خود در پارلمان ادامه خواهد داد. علاوه بر این هرچند هنوز صحبت خاصی در رابطه با برگزاری مجدد انتخابات نشده است اما رهبران «ه‌دپ» اعلام کرده‌اند که این حزب در صورت برگزاری مجدد انتخابات، همچون انتخابات پیشین برنامه‌ریزی‌های لازم را برای هرگونه احتمالی کرده و برای هر یک از سناریوهای موجود، آمادگی کامل دارد.
عمار گلی همچنین می‌گوید، اینکه حزب «دمکراتیک خلق‌ها» در چه سالی و تحت چه شرایطی تاسیس شد و چه راهی را پیمود تا به امروز ترکیه برسد و سوال‌هایی دیگر درباره این حزب جوان موضوع مصاحبه‌ای است با عمار گلی، روزنامه‌نگار کرد که در زیر می‌آید.

گفت‌وگو با عمار گلی

حزب دمکراتیک خلق‌ها (HDP) در چه سالی، چگونه و توسط چه کسانی تاسیس شد؟

عمار گلی: حزب دموکرتیک خلق‌ها در ۱۲ اوت سال ۲۰۱۲ در شهر آنکارا و با ابتکار گروهی از فعالین کُرد، ترک و چپ و همچنین با ادغام چندین حزب و گروه چپ و اکولوژیست تاسیس شد. اولین روسای مشترک این حزب فاطمه گوک و یاوز اونن بودند که در اکتبر سال ۲۰۱۳ جای خود را به ارتوغرول کورکچو نماینده پیشین مرسین و صباحت تونجل نماینده پیشین استانبول در پارلمان ترکیه دادند.
در سال ۲۰۱۴ و پس از انتخابات شهرداری‌ها نمایندگان حزب صلح و دموکراسی نیز به این حزب پیوستند و فعالیت‌های خود را در این حزب از سر گرفتند. هم اکنون صلاح‌الدین دمیرتاش و فیگن یوکسکداغ روسای مشترک حزبند.
سایر احزاب کردی تاسیس شده در ترکیه منحل شدند، HDP چگونه ماند؟
اکثر قریب به اتفاق احزاب قانونی شمال کردستان به اتهام ارتباط با حزب کارگران کردستان و پوشش فعالیت‌های ضد دولت ترکیه در چارچوب فعالیت‌های قانونی منحل شدند. البته بیشتر این احزاب در اوج دوران زمام‌داری ژنرال‌های ارتش ترکیه بر سیاست‌های این کشور منحل شدند. غروب این احزاب و دموکراسی در ترکیه از روز پس از مرگ مشکوک تورگوت اوزال رئیس جمهور ترکیه اوج گرفت و تا سال ۲۰۰۹ ادامه داشت. حزب دموکراتیک خلق‌ها هنوز حزبی تازه تاسیس است و طی سه سالی که از عمر آن می‌گذرد تلاش‌هایی برای منحل کردن آن توسط دولت ترکیه و حزب حاکم عدالت و توسعه صورت گرفته که به دلیل فشار‌های خارجی و تبعات منفی که می‌توانست متوجه دولت ترکیه کند تا کنون میسر نشده که با توجه به پیروزی این حزب در انتخابات ۷ ژوئن گمان نمی‌رود به این سادگی این امر میسر شود.
HDP برای ورود به مجلس باید چند در صد آراء را به دست می‌آورد؟ قانون کسب حداقل ده درصد آراء از کی و  چرا تصویب شده است؟
از پس از کودتای سال ۱۹۸۰، کنعان اورن و ژنرال‌های ارتش برای ممانعت از ورود گروه‌های چپ و احزاب کرد به پارلمان ترکیه، حد نصاب کسب آرا را برای ورود احزاب به پارلمان از ۵ درصد کل آرا به ۱۰ درصد افزایش دادند. بر این اساس از پس از تدوین قانون اساسی نوین ترکیه پس از کودتا عملا هیچیک از احزاب کُرد و چپ نتوانستند از این سد انتخاباتی عبور کنند و دولت در دست گروهی از جریان‌های سیاسی از اسلامی تا لیبرال باقی ماند. اکثر نامزد‌های کرد برای ورود به پارلمان ترکیه به دلیل این مشکل یا مجبور می‌شدند به صورت مستقل در انتخابات شرکت کنند و یا اینکه با دیگر جریان‌های سیاسی ترکیه ائتلاف کنند. این سد عملا و در اصل برای حفظ ماهیت فاشیستی ترکیه و در چارچوب نظم دوران جنگ سرد تعیین شده بود و از سوی ناتو و دول غربی به انحاء مختلف حمایت می‌شد. کما اینکه خود نیز در کودتای خونین ۱۹۸۰ و به گواه مورخان و شاهدان عملا و به صورتی مستقیم مشارکت کردند.
HDP علاوه بر قانون کسب حداقل ده در صد آراء با چه مشکلات دیگری برای مشارکت در انتخابات و پیروزی در آن مواجه بود؟
علاوه بر سد ۱۰ درصدی انتخابات، احزاب کُرد و نامزدهای کرد با مانع دیگری نیز مواجه بودند. بر اساس قوانین ترکیه در هر حوزه انتخاباتی،نامزدهای مستقل تنها برای نصف کرسی‌ها می‌توانند به رقابت بپردازند و عملا نصف کرسی‌ها به حزب رقیب می‌رسد حتی اگر آرا لازم را نیز به ست نیاورده باشد. بر همین اساس بود که علی رغم آرا سه- چهار برابری نامزدهای حزب صلح و دموکراسی در انتخابات سال ۲۰۱۱ در مقایسه با آراء حزب عدالت و توسعه تنها ۳۶ تن از نامزدهای این حزب به مجلس راه یافتند که از این تعداد ۶ تن زن بودند. همچنین پس از انتخابات و انتخاب خطیب دجله به عنوان نماینده اول شهر دیاربکر، دادگاه قانون اساسی ترکیه صلاحیت او را رد کرد و یکی از اعضای «عدالت و توسعه» را روانه مجلس ساخت.
نمی‌توان مشکل کردها در ترکیه را به پارلمان و رقابت‌های انتخاباتی تقلیل داد. مشکلی که در این رابطه فعالان و احزاب متعدد کرد با آن مواجه بوده‌اند، تنها بخش کوچکی از تبعیض‌ها و مشکلاتی است که جامعه کردستان و دیگر اقلیت‌های ملی و دینی از پس از تشکیل دولت مدرن ترکیه و فروپاشی امپراتوری عثمانی با آن مواجه بوده‌اند. برای نمونه در طول بیش از نزدیک به ۵۰ سال، اکثر مناطق کردنشین به بهانه‌های امنیتی توسط شورای امنیت ملی ترکیه مناطق ممنوعه به حساب می‌آمدند و به همین علت و با مستمسک قرار دادن قوانین از فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی جلوگیری کرده و هرگونه اعتراضی را نیز سرکوب می‌کردند.
بیشترین مشکلاتی که یک حزب کردی در شمال کردستان با آن مواجه بوده، سیاست حذف و ترور اعضا و رهبران و همچنین بازداشت فله‌ای اعضا و هواداران در طی سال‌های پس از دهه ۹۰ میلادی بوده است. در اواسط دهه نود میلادی تا ربوده شدن عبدالله اوجالان در سال ۱۹۹۹ در کنیا ده‌ها نویسنده، فعال سیاسی و مدنی و روزنامه نگار توسط گروه‌های شبهه نظامی هوادار دولت و ارتش در شمال کُرستان ربوده شده و سربه‌نیست شدند. جالب‌تر آنکه این رویه تا سال‌های اخیر نیز ادامه داشته است.
در سال ۲۰۰۹ بیش از ۱۱ هزار فعال سیاسی، مدنی، حقوق بشر، شهردار، فمنیست و سیاستمدارد کرد و ترک تحت نام پرونده «ک‌ج‌ک» و ارتباط با حزب کارگران کردستان بازاشت و روانه زندان شند. این حمله در آستانه انتخابات شهرداری‌ها در ترکیه صورت گرفت که حزب «صلح و دموکراسی» در آن زمان در اوج مبارزات انتخاباتی‌اش بود.
در طول دوران تبلیغات انتخابات اخیر هیچ یک از کمپین‌های انتخاباتی دیگر احزاب بزرگ و کوچک توسط دیگر گروه‌ها هدف قرار نگرفت. اما در طی کمتر از ۲ ماه بیش از ۲۰۰ حمله به هواداران کمپین‌های انتخاباتی و دفاتر حزب موکراتیک خلق‌ها صورت گرفت. در طی همین مدت دست کم ۶ تن از اعضای این حزب بر اثر حمله پلیس، بمب‌گذاری و حمله گروه‌های فشار و فاشیستی و افراطی اسلامی کشته شدند. دست کم یک هزار تن در این حملات مجروح شدند که حال شماری از آنها وخیم است. صدها تن از اعضا و هواداران این حزب در طی همین مدت توسط نیروهای پلیس بازداشت و روانه زندان شده‌اند.
در مجموع هر فعال سیاسی و عضو یکی از احزاب کرد در شمال کردستان بیش از آنکه به فکر مبارزه‌ای سالم باشد باید با سیستم قضایی و سیاسی این کشور نیز که وجودش را انکار می‌کند مبارزه کند و خود را به آن تحمیل کند. چراکه همچنان بخش بزرگی از این سیستم بر پاشنه نظریات فاشیستی بنیانگذاران این جمهوری و صد البته سردمداران کودتای ۱۹۸۰ همچون کنعان اورن می‌چرخد.
دولت ترکیه خصوصا حزب عدالت و توسعه برای حذف و تخریب HDP در این انتخابات به هر وسیله‌ای متوسل شد حتی خشونت و بمب‌گذاری و حمله با سلاح سرد به شرکت کنندگان در انتخابات. آیا چنین مسئله‌ای قبلا هم در ترکیه سابقه داشته است؟
البتە کە وجود داشتە است. همچنان کە موارد بسیاری را در پاسخ بە پرسش‌های پیشین مطرح کردم. این جزئی از سیاست ترکیە در قبال کردها، و بالاخص فعالان و سیاستمداران و شاخەهای اقماری این جنبش در ترکیە بودە است. در طی ۴۰ سال گذشته دست کم ۱۷ هزار فعال سیاسی، نویسنده، فمنیست و شهروند عادی کرد توسط گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به دولت سر به نیست شده‌اند و هیچ نشانی از آنها در دست نیست. داستان مادران شنبه در میدان گالاتاسرای تنها بخشی از این تاریخ را روایت می‌کند و دیگر سیاست انکار و امحاء.
در بیانیه تبلیغاتی HDP برای شرکت در انتخابات امسال ترکیه چه مسائلی مورد توجه قرار گرفته بودند؟
حزب «دموکراتیک خلق‌ها» پیش از انتخابات ۷ ژوئن با انتشار مانیفستی ۱۲ گروه را در ترکیه هدف و مخاطب خود قرار داد. این حزب به صراحت در بیانیه‌ها و اساسنامه خود را یک گروه چپ و معتقد به بنیان‌های چپ مترقی و سیاست رادیکال و رهایی بخش می‌د‌اند و اعلام کرده که از مارکسیسم کلاسیک و سیاست انقلابی نشات گرفته از آن، فاصله گرفته و سیاستی را بر اساس ملت‌های دموکراتیک هدف گرفته است.
۱۲ گروهی که مخاطب این حزب قرار گرفته‌اند بیشتر شامل اقلیت‌ها دینی، ملی، جنسی و گروه‌هایی می‌شوند که در طول سالیان گذشته در جامعه ترکیه و خصوصا از سوی دولتمردان در حاشیه قرار گرفته‌اند و در اکثر موارد با سیاست‌های حذف محور و همگون سازی مواجه بوده‌اند. این حزب سعی کرده با گذار از حزبی منطقه‌ای و مختص به کردها، به تریبونی برای افراد و گروه‌های به حاشیه رانده شده‌ ترکیه مبدل شود و می‌توان این مسائل را در نحوه چینش نامزدها و ورود آنها به پارلمان ترکیه دید. حضور گسترده زنان، گروه‌های مدافع همجنسگرایان LGBT، اقلیت‌های ملی چون آشوری، ارمنی، عرب و چرکس و لاز و همچنین توجه کردن به صدای اقلیت‌های دینی چون مسیحیان، ایزدی‌ها و علوی‌ها، از نکات برجسته برنامه و مانیفست مبارزاتی این حزب هستند.
HDP در این انتخابات علیرغم اینکه به عنوان حزب چهارم وارد مجلس ترکیه می‌شود اما نسبت به سایر رقبایش حتی حزب «عدالت و توسعه» بیشتر به چشم آمد. حزب عدالت و توسعه اول شد اما خیلی‌ها نظرشان این است که پیروز واقعی انتخابات HDP است. علت این برداشت چیست؟
دلایل زیای را می‌توان برای این مسئله برشمرد. اما مهم‌ترین نکته و دلیل، پایان استبداد ۱۳ ساله حزب عدالت و توسعه بر ترکیه بود. حزب عدالت و توسعه از انتخابات سال ۲۰۰۲ به این سو با کسب اکثر کرسی‌های مجلس بدون نیاز به ائتلاف با دیگر احزاب پارلمان حکومت را تشکیل می‌داد و سیاست‌ها و اهداف اقتصای و سیاسی کلان خود را چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی بر این کشور دیکته می‌کرد.
حزب عدالت و توسعه و در راس آن رجب طیب اردوغان، در طی چند سال گذشته قصد داشتند با تغییر قانون اساسی و تبدیل سیستم پارلمانی این کشور به ریاستی، راه را برای ماندن خود بر مسند قدرت هموار کنند. در صورتی که این حزب بیش از ۳۳۰ کرسی پارلمان را به دست می‌آورد، می‌توانست در این راه قدم بگذارد و مدل پوتین را در ترکیه حکمفرما کند.
فراموش نکنیم تا پیش از این انتخابات، به دلیل مکانیزم‌های انتخاباتی و موانع موجود، اکثر کرسی‌های پارلمانی کردستان به حزب حاکم می‌رسید و این حزب با مانور تبلیغاتی بر این اساس خود را نماینده و سخنگوی واقعی کردها معرفی می‌کرد و از پاسخگو بودن درقبال حل مسالمت‌آمیز مسئله کرد طفره می‌رفت. به همین دلیل عبور حزب «دموکراتیک خلق‌ها‌» از مانع ۱۰ درصدی انتخابات، تنها مسئله ورود یک حزب با پیشینه کُردی به پارلمان نبود، بلکه هم‌زمان به زیر کشیدن حاکمیت ۱۳ ساله و بدون رقیب «عدالت و توسعه» و در راس آن اردوغان بود. علاوه بر این، نقش بر آب کرن تمام برنامه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های این حزب برای ادامه حضور در مسند قدرت نیز بود. پایانی بود بر رویاهای اردوغان برای احیای عثمانیزم در ترکیه و گسترش آن در منطقه و آغازی بود بر اعتماد و همبستگی به حاشیه رانده شدگان در جغرافیایی که تار و پود آن بر اساس انکار به حاشیه رانده شدگان بنا نهاده شده است.
برخی HDP را شاخه سیاسی حزب کارگران کردستان می‌دانند و می‌گویند نقشی را که شین فین برای ارتش جمهوریخواه ایرلند (ای-آر-ای) ایفا می‌کرد همان نقش را HDP برای حزب کارگران کردستان ایفا می‌کند. برخی این حزب را متهم می‌کنند که به آرمان‌های ملت کرد پشت کرده است. بالاخره HDP کدام است؟ این یا آن یا هیچکدام؟
قطعا شباهت‌هایی میان حزب «دموکراتیک خلق‌ها» و شین فین در ایرلند شمالی و یا هکا در ایالت باسک در اسپانیا وجود دارد. اما اینکه آیا این حزب شاخه سیاسی حزب کارگران کردستان است یا نه من معتقد هستم که چنین نیست. این حزب در حقیقت حزبی موازی با خطی مشی مشابه حزب کارگران کردستان است. در بسیاری موارد همپوشانی دارند و در بسیاری موارد خیر.
به عنوان مثال هردو این احزاب پیرو خطی مشی سیاسی ملت دموکراتیک و کنفدرالیسم دموکراتیک عبدالله اوجالان هستند و هردو سعی می‌کنند که این تئوری را در سطح جوامعی که هدف قرار داده‌اند پیاده و عملیاتی کنند. اما حزب کارگران کردستان در عین اینکه حزبی است با برنامه‌های نظامی برای پیشبرد اهدافش، شاخه سیاسی مجزای خود را نیز داراست که «کنگره خلق» نام دارد. حوزه‌های فعالیت این دو حزب شاید در نهایت یکی باشد اما نحوه عملکرد متفاوت است، گزینه‌هایی که در اختیار پ‌ک‌ک قرار دارد بسیار متفاوت تر از چیزی است که نمایندگان و اعضای حزب «دموکراتیک خلق‌ها» در پارلمان و سطح ترکیه با آن اهداف خود را پیگیری می‌کنند.

در حقیقت می‌توان اینگونه فرمول بندی کرد که حزب کارگران کردستان در عین اعتقاد به دفاع مشروع و مبارزه مسلحانه، نهایتا مکانیزم پایانی را در سازماندهی خلق و مبارزات سیاسی و سیاست مردمی می‌بیند. امری که به خاطر ممنوعیت خود، نمی‌تواند در ترکیه حضور یابد و باید از طریق سازماندهی موازی و احزاب و سازمان‌های قانونی دنبال کند. حزب کارگران کردستان از اوایل دهه ۹۰ میلادی سیاست چماق و هویج را علی رغم هزینه‌های فراوان آن در پیش گرفته است و بر همین اساس از احزاب قانونی کردها در سطح ترکیه حمایت کرده است.
برای مثال در طی ۱۰ سال گذشته نهادهایی چون کنگره جوامع دموکراتیک که از فعالان سیاسی، معتمدان، فمنیست‌ها و بسیاری دیگر از اکتیویست‌های کُرد تشکیل شده است، خارج از چارچوب‌های قانونی و به صورت مستقیم به عملیاتی کردن این سیاست‌ها می‌پردازند. به عبارتی حزب دموکراتیک خلق‌ها نماینده و رهبری بخشی از مبارزات سیاسی جوامع موجود در کردستان و ترکیه را بر عهده دارد که حاکمیت قانونی دولت ترکیه با آن مواجه است. بخش‌های دیگر چون توازن نظامی و فشار بر نهادهای ساختار قدرت و نظام سیاسی، ایجاد ساختارهای موازی برای بنیاد نهادن جامعه‌ای دموکراتیک که مردم خود به سیاست‌ورزی بپرازند در حوزه فعالیت‌های آن جای نمی‌گیرد. هرچند که نسبت به آنها نیز بی تفاوت نیست.
در رابطه با آرمان‌های ملت کُرد و سنجیدن عملکرد «ه‌د‌پ» بر این اساس نمی‌توان حکمی قطعی صادر کرد. چراکه این موضوع بسته به خوانش گروه‌ها و جریان‌های سیاسی تغییر می‌کند. جامعه کردستان جامعه‌ای یک دست نیست که همه از یک خط سیاسی مشخص پیروی کنند. برای مثال هواداران مکتب قرآن، احمد مفتی‌زاده را فردی مبارز می‌دانند که برای آرمان‌های مردمش سال‌ها زندان بود و در نهایت جان سپرد، در مقابل اعضای حزب دموکرات و کومله خلاف این را می‌گویند. این مسئله در شمال کردستان نیز صادق است..
در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری ترکیه، گروهی از جریان‌های نزدیک به حزب دموکرات کردستان عراق رسما اعلام کردند که دمیرتاش نماینده جامعه کردستان نبوده و این اردوغان است که می‌تواند منافع این جامعه را تامین کند و در نهایت در جبهه او قرار گرفتند. بیشترین انتقادی که متوجه حزب «دموکراتیک خلق‌ها»ست از طرف گروه‌های ناسیونالیستی و محافظه کار کرد دیده می‌‌شود. انتقادها بر این پایه استوارند که حزب فوق کردستان را رها کرده و در حال پیشبرد اهداف دیگری است که به گفته آنها هم به نوعی فانتزی سیاسی است و هم خیانت به آرمان‌های ملت کرد؛ یعنی همان تشکیل دولت کردستان.
اما اگر خوانشی درست از این حزب صورت گیرد، متوجه می‌شویم که نه تنها فانتزی نیست، بلکه این حزب برای پیشبرد اهداف خود در حال یارگیری از تیم مقابل نیز است. اهداف استراتژیک این حزب برخلاف جریان‌های راست کرد برای حل مسئله کرد محدود به سیاست کردی، جامعه کردستان، مبارزه در جغرافیای کردستان نماند و این بار مسئله کرد را به واسطه تعیین خطی مشی سراسری به مرکز قدرت سیاسی در ترکیه منتقل کرده و بخشی از جامعه‌ای را که زمانی در مقابل آن بودند همراه خود کرده است. این رویکردی نوین است به مسئله کرد که به هیچ وجه به آن توجه نشده است.
حزب «دمکراتیک خلق‌ها» به عنوان حزبی تکثرگرا معرفی می‌شود. HDP چگونه توانست گروه‌های مختلف با خواست‌های متفاوت را با خود همراه کند؟
بیش از هر چیز عملکرد شفاف این حزب و رهبرانش موید این موفقیت است. برخلاف رهبران دیگر احزاب، اعضای حزب دموکراتیک خلق‌ها همزمان با مبارزات پارلمانی خود، همیشه در مرکز رویدادهای اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی حاضر بوده و خوانش خود را از وضع موجود ارائه می‌کنند. اعتراض‌های پارک گزی، انفجار معدن سوما و اعتراض‌های سراسری در اوج بحران کوبانی نمونه‌های اخیر این نوع عملکرد هستند.
مانیفست حزب دموکراتیک خلق‌ها نیز یکی دیگر از عواملی است که این حزب توانست با در پیش گرفتن مفاد آن اعتماد بسیاری از اقلیت‌های موجود در ترکیه را به خود جلب کند و صدای آنها باشد در مقابل حاکمیت. همچنین ساختار آزاد این حزب و نامزد کردن افراد خوش نام این اقلیت‌ها در انتخابات شهرداری‌ها و اخیرا پارلمان ترکیه نیز عامل مهمی بود که آرا آنها به صندوق این حزب ریخته شوند.
از دیگر ویژگی‌های HDP توجه آن به جامعه «ال‌جی‌بی‌تی» است که سهمیه ده درصدی در این حزب دارد و نمایندگانی را نیز راهی مجلس کرده است. آیا دیگر احزاب ترکیه به جامعه «ال‌جی‌بی تی» تا کنون توجه داشته‌اند؟ آیا این جامعه پیش‌تر نماینده‌ای در پارلمان ترکیه داشته است؟ واکنش‌ها به همراهی جامعه «ال‌جی‌بی‌تی» ترکیه با HDP چه بوده است؟
البته درست است که سهمیه‌ای ده درصدی برای فعالان LGBT در نظر گرفته بودند اما از این تعداد تنها یکی از این فعالان به نام “فلیز کرستجی اوغلو” توانست از حوزه سوم شهر استانبول آرا لازم را برای ورود به پارلمان کسب کند. اطلاع چندانی ندارم که آیا هیچ یک از احزاب ترکیه اعضای جامعه LGBT را برای تصدی پست‌های انتخابی نامزد کرده‌اند یا نه و حداقل اطلاعاتی که من دارم این است که تا کنون هیچ یک از اعضای این جامعه به صورت رسمی در پارلمان ترکیه حضور نداشته‌اند. جامعه ترکیه برخلاف دیگر جوامع خاورمیانه، با رویکرد به نسبت بازتری با فعالان LGBT تعامل می‌کند چراکه این امر سابقه تاریخی داشته و به دوران پیش از ترکیه مدرن نیز باز می‌گردد. واکنش جامعه مدنی ترکیه بسیار مثبت بوده و این تحول تازه در این کشور با استقبال فراوانی روبرو شده است. اما واکنش بخش سنتی جامعه که معمولا از حامیان نیروهای اسلامی چون «عدالت و توسعه» و حزب سعادت هستند، طبیعتا مثبت نبوده، اما در کل از این تحول استقبال شده است.
HDP چقدر می‌تواند الگویی باشد برای اجرایی شدن در ایران؟ آیا فکر می‌کنید اصلا امکانش هست؟
فضای سیاسی ایران و ترکیه تفاوت‌های بسیاری دارند. یکی از این تفاوت‌ها ساختار و فرهنگ حزبی این کشور است. بر این اساس حزب «دموکراتیک خلق‌ها» و سلف‌های این حزب و حتی حزب کارگران کردستان با در نظر گرفتن این پتانسیل و همچنین بسیاری عوامل دیگر همچون نزدیکی به اروپا و شروط اتحادیه اروپا برای پیوستن این کشور به این اتحادیه استفاده کرده‌اند. با توجه به تفاوت‌های موجود، تکرار چنین تجربه‌ای در ایران سخت بە نظر می‌رسد، اما اینکه آیا می‌توان برنامه‌هایی را که این حزب و همپیمانانش در ترکیه در پیش گرفته‌اند، در ایران نیز به آزمون گذاشت قطعا بله. به این دلیل که جامعه ایران و ترکیه از نظر تنوع بسیار مشابه هستند.
برخی معتقدند تکثرگرایی HDP خیلی متفاوت است از آن چیزی که در روژآوا (کردستان سوریه) جریان دارد. برخلاف آنچه که ادعا می‌شود در کردستان سوریه فقط تکصدایی است. مخالفان حذف شدند و اجازه فعالیت به احزاب کرد مخالف پ‌ک‌ک برای نمونه حزبی که به پارتی نزدیکی داشت، داده نشد. همه زیر عکس اوجالان جمع شده‌اند. یعنی گروه‌های مختلف در کردستان سوریه طرفدار پ‌ک‌ک هستند یا فقط به طرفداران اوجالان اجازه فعالیت داده شده؟ چنین چیزی در HDP دیده نمی‌شود. طرفداران پ‌ک‌ک در این حزب هستند اما کسی نمی‌تواند ادعا کند همه آنها طرفدار سیاست‌های پ‌ک‌ک و یا ایدئولوژی اوجالان هستند. گروه‌هایی بودند که با پرچم‌ها و خواست‌ها و مطالبات خاص خودشان در میتینگ‌ها شرکت داشتند. همه زیر عکس اوجالان نبودند. جامعه ال جی بی تی، فمینیست‌ها، عرب‌ها، آشوری‌ها، ارمنی‌ها، چرکس و.
نباید این مسالە را دور از نظر داشت کە هجمە رسانەای مقابل جریان پ‌ک‌ک و بە طبع جریان‌های اقماریش بسیار گستردەاند. همیشە چنین ادعاهایی وجود داشتە است کە بخشی از این جنبش با بخش دیگر آن در تناقض است. چە جریان HDP و چە ساختار ادارە روژآوا منتج و الهام گرفتە از تزهای عبداللە اوجلان، بە خصوص کنفدرالیسم دمکراتیک است.
اینکە در ترکیە این جریان بە چە نحوی عمل می‌کند و در سوریە بە شکل دیگر، بە بسترهای موجود (امکاناتی نظیر فضای سیاسی، همپیمانان و رقبای عرصە بازی سیاسی، جبهەبندی‌ها و حتی امکانات مالی و…) مرتبط است. اما در استراتژی کاملا در یک راستای مشخص در حرکتند. اگر در ترکیە شاهد تنوع دمکراتیکی از نیروهایی هستیم کە زیر پرچم HDP جمع شدەاند، در سوریە نیز (با توجە بە جنگ داخلی، بحران زندگی روزمرە، بسترهای فرهنگی و اجتماعی نسبتا متفاوت از ترکیە و…) شاهد شکل‌گیری این وحدت ملیت‌ها و مذاهب مختلف زیر ادارەهای سە کانتون روژآوا هستیم. اتفاقا راز حفظ تقریبی روژآوا و کسب چنین دستاوردهای درخشانی کە غیرقابل انکارند، نتیجە همین تنوع و مشارکت همە است.
در حال حاضر ۱۴ درصد از کل نیروهای مسلح روژآوا عرب هستند و اقلیت‌های ملی دیگری چون سریانی و ارمنی نیز به صورتی فعال هم در روند سیاسی و هم در تحولات نظامی مشارکت دارند. همچنین بیش از ۱۴ حزب و جریان سیاسی در پروسه سیاسی روژآوا مشارکت دارند و حتی جریان‌های نزدیک به حزب دموکرات کردستان عراق نیز که زیر چتر ائتلاف میهنی کردهای سوریه گردهم آمده‌اند،آشکارا فعالیت می‌کنند و این خود آنها هستند که تصمیم گرفته‌اند در انتخابات و مدیریت سیاسی مشارکت نکنند.
جریان پارتی در جبهە کاملا مقابل شیوە مدیریت روژآوا است و خواهان سهمی مشخص از اقلیم روژاوا و تسلط شیوە مدیریت خویش است. طبعا برای آن هم برنامە دارد و هم بیکار نخواهد نشست. نمونە آشکار آن هم کندن خندق برای فشار مضاعف بر این کانتون‌ها بودە است. بە شکل کاملا آشکاری می‌توان دید کە در تمام بخش‌های ادارە کانتون‌ها افراد و جریان‌هایی وجود دارند کە هیچ ارتباط و وابستگی سازمانی بە pkk ندارند. این جریان‌ها و اشخاص هم در عرصە سیاسی و مدیریتی حضور دارند و هم در عرصە نظامی و دفاع از کانتون‌ها.

۱۳۹۴/۰۳/۲۳

صلاح الدین دمیرتاش کیست؟


آشنایی دمیرتاش با مساله کرد و ورود به دنیای سیاست
دمیرتاش گفته است که در یکی از روزهای ماه مارس ۱۹۸۸ زمانی که در شهر آمِد دانش آموز سال چهارم دبیرستان بوده، صدای سر دادن شعارهایی از بیرون کلاس به گوشش خورده است؛ سر و صداهایی که بعدها معلمش به او می گوید در اعتراض به بمباران شیمیایی کردها در حلبچه بوده است. پس از این حادثه و متعاقب آن گفتگو با معلمشان درباره مصایبی که کردها از دست رژیم صدام حسین کشیده اند و مساله بمباران شیمیایی حلبچه، پی به هویت کردی خود برده است. بنا به پیشنهاد معلمش در آغاز سعی کرده است طرف سیاست نرود، اما عشق و علاقه اش به موزیک او را به سمت موزیک کردی می کشاند. وی می گوید که سالها آهنگهای کردی را مخفیانه و به دور از چشم پدر و مادرش گوش می کرده است.
او می گوید در سال ۱۹۹۱ وقتی که دبیرکل حزب رنج خلق (حزب قانونی مدافع حقوق کردها در اوایل دهه ۱۹۹۰) توسط افراد ناشناس ربوده شد و سه روز بعد هم جسدش پیدا شد و به ویژه پس از آنکه در شهر آمِد تظاهراتی اعتراضی برگزار گردید، برای اولین بار به این فکر افتاد که وارد دنیای سیاست بشود.
از سوی دیگر، وقتی که یکی از برادرانش به اتهام عضویت در تشکیلات مخفی پ.ک.ک در دانشگاه موغلا دستگیر شد، به دلیل نبود امکانات مادی نتوانستند برای او وکیل اختیار کنند و به ۲۴ سال زندان محکوم شد. همین مساله باعث شد تا صلاح الدین جوان رشته تحصیلی خود را از “دریانوری” به حقوق تغییر دهد. وی برای همین منظور در سال ۱۹۹۳ از دانشگاه ازمیر به دانشگاه آنکارا رفت و در رشته حقوق شروع به تحصیل کرد.

او سال ۱۹۹۵ تلاش کرد تا دانشگاه را ول کرده و به صفوف پ.ک.ک در کوهستان بپیوندد. اما به دلیل لو رفتن رابط تشکیلاتی اش به مدت پانزده روز بازداشت شد و به این ترتیب برنامه پیوستن به کوهستان منتفی گشت.
از فعالیت حقوق بشری تا ریاست ب.د.پ
دمیرتاش در سال ۲۰۰۰ و چند سال بعد از آن به همراه عثمان بایدمیر و تعداد دیگری از حقوقدانان و فعالان حقوق بشر، در راس یک نهاد حقوق بشری صدها مورد نقض حقوق بشر در شمال کردستان را پیگیری کرده است. وقتی که عثمان بایدمیر در سال ۲۰۰۴ به عنوان شهردار شهر آمِد انتخاب شد، دمیرتاش به جای او ریاست جمعیت حقوق بشر را به عهده گرفت.
در سال ۲۰۰۶ در پی شرکت در یکی از برنامه های تلویزیون “روژ تی وی” به اتهام تبلیغ برای پ.ک.ک محاکمه شد. ابتدا به یک سال حبس تعزیری محکوم شد اما بعدها دادگاه تجدید نظر آن را به پنج سال حبس تعلیقی کاهش داد.
صلاح الدین دمیرتاش در سال ۲۰۰۷، پس از آنکه خطیب دجله سیاستمدار مشهور کرد به زندان افتاد، به جای او در رقابتهای انتخاباتی شرکت کرد و به عنوان نامزد مستقل از حوزه شهر آمِد وارد پارلمان شد. در آن سال ۲۱ نامزد دیگر حزب جامعه دموکراتیک، د.ت.پ، که به عنوان کاندیدهای مستقل در انتخابات شرکت کرده بودند، به پارلمان راه یافتند و به این ترتیب کردها و حامیان چپگرای آنها برای نخستین بار در تاریخ جمهوری ترکیه توانستند فراکسیون پارلمانی تشکیل دهند. دمیرتاش در آن دوره معاون رئیس فراکسیون د.ت.پ در پارلمان بود. پس از صدور حکم انحلال حزب در سال ۲۰۰۹ نیز وارد حزبی که کردها از پیش به عنوان جایگزین د.ت.پ به ثبت رسانده بودند، یعنی حزب صلح و دموکراسی، ب.د.پ، شد.
حکم توقیف د.ت.پ همچنین برای بسیاری از اعضای موسس این حزب نیز ممنوعیت فعالیت حزبی را به دنبال داشت؛ به همین خاطر دمیرتاش در کنگره فوق العاده ب.د.پ در فوریه ۲۰۱۰ با اکثریت آرا ابتدا به عنوان دبیرکل ب.د.پ و سپس، در پی تغییر سیستم اداره حزب، به همراه خانم گولتن کشاناک به عنوان اولین رئیس مشترک این حزب انتخاب شد.
دمیرتاش از آن تاریخ به بعد بیش از پیش وارد دنیای سیاست شد و نقش مهمی در گفتگوهای صلح میان پ.ک.ک و دولت ترکیه که بعدها گفتوهای اسلو نام گرفت، ایفا کرد. پیگیری جدی مسایل دیگری از جمله واقعه کشتار کولبران کرد در روستای مرزی روبوسکی توسط جنگنده های ترکیه در سال ۲۰۱۱، بازداشت گسترده فعالان کرد در جریان پرونده موسوم به ک.ج.ک از اهم فعالیتهای صلاح الدین دمیرتاش در آن سالها بود. او در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۱ نیز بار دیگر به عنوان کاندید مستقل از حوزه حکاری شرکت کرد و برای بار دوم به پارلمان راه یافت. در انتخابات آن سال جبهه “رنج، آزادی و دموکراسی” که مورد حمایت ب.د.پ بود، توانست ۳۶ کاندید مستقل به پارلمان بفرستد. اما عملا تنها ۳۰ نفر وارد پارلمان شدند. بقیه از جمله خطیب دجله و سلما ایرماک به خاطر آنکه به اتهام مشارکت در تشکیلات زیرزمینی ک.ج.ک در زندان بودند، از راهیابی به پارلمان بازماندند.
ه.د.پ و اولین دوره انتخابات عمومی ریاست جمهوری ترکیه
در سال ۲۰۱۳ به پیشنهاد عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، حزب دموکراتیک خلقها، ه.د.پ، به منظور تحت پوشش قرار دادن اقشار و گروههای مختلف در کردستان و ترکیه و به عنوان یک تشکیلات چترآسا تاسیس شد. ابتدا ارتوغرول کورکچو، سیاستمدار چپگرای ترک و صباحت تونجل سیاستمدار کرد به عنوان روسای مشترک این حزب انتخاب شدند. اما در سال ۲۰۱۳ پس از برگزاری انتخابات شهرداریها، در یک کنگره فوق العاده بسیاری از سیاستمداران حزب ب.د.پ به ه.د.پ پیوستند. از آن تاریخ به بعد ه.د.پ به عنوان حزب اصلی وسراسری که مدافع حقوق کردها و سایر اقلیتها است، ظهور کرد و ب.د.پ نیز با تغییر نام به “حزب مناطق دموکراتیک”، د.ب.پ، تبدیل شد و حوزه فعایت خود را به شمال کردستان محدود کرد.
در کنگره ه.د.پ نیز صلاح الدین دمیرتاش و فیگن یوکسکداغ به عنوان روسای مشترک جدید ه.د.پ انتخاب شدند.
دمیرتاش در سال ۲۰۱۴ به عنوان نامزده ه.د.پ در نخستین انتخابات عمومی ریاست جمهوری ترکیه که در دهم اوت برگزار شد، شرکت کرد و با رجب طیب اردوغان به رقابت پرداخت. در واقع شرکت در آن انتخابات سنگ محکی برای ه.د.پ بود تا ببیند آیا می توانند در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۵ به صورت حزبی شرکت کنند یا نه.
در آن انتخابات دمیرتاش موفق شد و ۹.۸ درصد آرای سراسر ترکیه را کسب کند و به این ترتیب امید مسئولان ه.د.پ برای عبور از سد ده درصدی در انتخابات سال آینده افزایش یافت.
“نمی گذاریم خواب ریاست ببینی”
دمیرتاش علاوه بر اینکه در برابر حزب حاکم عدالت و توسعه و به ویژه شخص اردوغان منتقدی شجاع و جسور است، به سیاستمدارای ریزبین و خوش مشرب نیز مشهور شده است. به عقیده بسیاری از ناظران سیاسی ترکیه و روزنامه نگاران آن کشور، دمیرتاش تاثیر بسزایی در برگزاری آرام و بدون تنش تبلیغات انتخاباتی در دو ماه گذشته داشته است؛ وی از زبان تند و آتشینی که در سالهای گذشته داشت فاصله گرفته بود. بسیاری نیز بر این باورند که دمیرتاش، به ویژه در دو انتخابات اخیر به عنوان یک سیاستمدار جوان، پرانرژی و جسور، چهره یک رهبر دموکرات، آزادیخواه و چپگرا از خود به نمایش گذاشته است.
در جریان برگزاری گفتگوهای دو سال و نیم گذشته میان قندیل، امرالی و آنکارا به منظور حل مسالمت آمیز مساله کرد، ه.د.پ از سوی منتقدین به نرمش در برابر حزب عدالت و توسعه متهم شده بود؛ به طوری که بسیاری تصور می کردند که ممکن است ه.د.پ به رجب طیب اردوغان در زمینه تغییر نظام سیاسی کشور و تبدیل آن به یک نظام ریاستی کمک کند. اما اندکی پیش از آغاز رسمی تبلیغات انتخاباتی، دمیرتاش با گفتن تنها یک جمله به همه گمانه زنیها در این خصوص پایان داد.
دمیرتاش ظهر ۱۷ مارس ۲۰۱۵ در جلسه هفتگی فراکسیون حزب دموکراتیک خلق ها در پارلمان اعلام کرد که کوتاه ترین نطق هفتانه تاریخ فراکسیونش را پیشکش خواهد کرد و تنها با گفتن اینکه ه.د.پ هیچ نوع معامله و همپیمانی نفرت انگیزی را با آک پارتی صورت نخواهد داد، خطاب به اردوغان، منتقدان و جامعه ترکیه گفت “تا زمانی که یک هوادار و عضو ه.د.پ بر روی خاک این کشور نفس بکشند، تو رئیس نخواهی شد” و سپس جمله اش را کوتاهتر کرد و گفت ” تو را رئیس نخواهیم کرد”. جمله ای که در میان رسانه های ترکیه انعکاس وسیعی یافت و به محور اصلی تبلیغات این حزب مبدل گشت.
دمیرتاش و هنر
دمیرتاش سودای هنر را نیز در سر دارد و در نواختن دیوان تبحری خاص دارد. وی زمانی که در ازمیر دانشجو بوده همراه با شماری از رفقای موسیقی دوستش گروهی را به نام “Koma Belengaz” را تشکیل دادند و گاهی وقت ها آوازهای “احمد کایا، فرهاد تونج و گروپ یوروم” را دوباره خوانی می کردند. در حمله انتخاباتی اخیر نیز دمیرتاش همراه با دیار درسیم یکی از سرودهای تبلیغاتی ه.د.پ را سرود.
خانواده
دمیرتاش دو برادر و سه خواهر دارد. مادرش خانه دار است و پدرش نیز تعمیرکار. یکی از خواهرانش طراح است، دیگری وکیل و دو خواهر دیگرش نیز معلم. برادرش “نورالدین دمیرتاش” در سال ۲۰۰۴ پس از ۱۱ سال از زندان آزاد شد و پس از مدتی ریاست حزب خلق دموکراتیک د.ت.پ را برعهده گرفت. وی اکنون در اقلیم کُردستان بسر می برد و گرچه گفته می شود در اربیل زندگی می کند اما چندی پیش صلاح الدین اظهار کرده بود که نور الدین این اواخر برای مبارزه با گروه داعش و در صفوف حزب کارگران کُردستان در شنگال بوده است.
صلاح الدین دمیرتاش در سال ۲۰۰۲ با “باشاک دمیرتاش” معلم ازدواج کرد و از این ازدواج نیز صاحب دو فرزند دختر به نام های “Delal” و “Dilda” شده است.

۱۳۹۴/۰۳/۲۲

نتیجه انتخابات ترکیه می تواند مسیر دموکراسی را هموار کند


این مصاحبه توسط امید روشن، روزنامه نگار در کوه‌های قندیل با جمیل بایک یکی از دو رئیس مشترک کنگره جوامع کرد (ک‌س‌ک) یا آن‌چه که بیشتر با عنوان پ‌ک‌ک شناخته می‌شد در چهار چوب پوشش انتخابات ترکیه انجام شده است. او در این مصاحبه درباره روند صلح در ترکیه، اختلافات با سایر احزاب کردی، رابطه با ایران و انتخابات پارلمانی ترکیه صحبت می‌کند.
آقای بایک اکنون نزدیک به دو ماه از پیام نوروزی عبدالله اوجالان که در آن بر تداوم فرآیند صلح کردها و دولت ترکیه و آماده‌گی حزب شما برای به نتیجه رساندن آن تاکید کرد می‌گذرد، آیا تحول تازه‌ای در این روند رخ داده است و به طور مشخص سیاست پ‌ک‌ک متناسب با این پیام تغییرات محسوسی کرده است؟
علاقه ما به صلح چیز تازه‌ای نیست. ما از سال ١٩٩٣ آماده‌گی خود را برای صلح اعلام کردیم، از همان زمان هم تلاش کردیم به دولت ترکیه این واقعیت را تفهیم کنیم که مساله کرد یک مساله سیاسی است و هیچ راه حل نظامی ندارد. زیرا معتقد بودیم در نهایت هیچ مشکلی با جنگ حل نخواهد شد و ما برای حل مشکلات‌مان راهی جز توسل به صلح و آشتی نداریم. ما همیشه در این راه پیشقدم بوده‌ایم اما متاسفانه در دنیا کسی با ما همراهی نکرد و برای میانجیگری پیشقدم نشد. اما ما حتی بدون میانجی هم قدم‌های بزرگی برداشتیم: یک طرفه اعلام آتش بس کردیم، جنگ را متوقف، تمام اسرا را آزاد و تمام نیروهای خودمان را هم در مواضع خود در کوهستان‌های اقلیم کردستان جمع کردیم.

ما به این ترتیب زمینه مناسب را برای گفتگو فراهم کردیم، اما ترکیه تا به امروز هیچ قدم مثبتی برنداشته است. در واقع هرگاه ما برای گفتگو پیشقدم شده‌ایم ترکیه مانع تراشی کرده است. ترکیه چون باوری به حقوق کردها ندارد، راه حل را هنوز در سرکوب کردها می‌بیند و رغبتی برای حل سیاسی مشکل از خود نشان نمی‌دهد. حکومت ترکیه بارها اعلام کرده است که در ترکیه مساله کرد وجود ندارد و مشکل ما با پ‌ک‌ک است. لازم است به نقش دول خارجی در پی‌ریزی این سیاست‌ها در ترکیه هم اشاره کنم. دولت‌هایی که از یک ترکیه آزاد و دمکراتیک می‌ترسند، می‌کوشند با جهت دهی نادرست به سیاست ترکیه و سواستفاده از مساله تروریسم، پ‌ک‌ک را خطرناک جلوه بدهند. با همه این‌ها ما همچنان به صلح می‌اندیشیم.
نقش آمریکا را چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید با توجه به روابط ترکیه و امریکا، این کشور می‌تواند نقشی موثر در پیشبرد روند صلح شما با دولت ترکیه ایفا کند؟
ما فکر می‌کنیم با توجه به روابط مشخص و مشترک ترکیه و امریکا و منافع مشترک این دو کشور در منطقه و البته همکاری آن‌ها در ناتو، اگر آمریکا اراده‌ای برای حل مساله کرد در ترکیه داشته باشد، می‌تواند مساله کرد را در این کشور حل کند. ترکیه به آمریکا وابستگی تامی دارد و بدون کمک و رابطه با آمریکا نه می‌تواند سیاست درستی داشته باشد و نه می‌تواند به حیات اقتصادی خود ادامه بدهد. اگر آمریکا به صورت جدی از ترکیه بخواهد برای حل مساله کرد گام بردارد و اقدام کند، این تحول رخ خواهد داد چون ترکیه انتخاب دیگری نخواهد داشت. این به نفع طرفین است و البته با استقرار صلح در ترکیه، صلح در خاورمیانه نیز محقق خواهد شد.

ما به صورت یکجانبه اعلام آتش بس کرده‌ایم و امیدواریم امریکا ترکیه را قانع کند که صدای ما را بشنود و به استقبال آن بیایید. آتش بس دو جانبه و خاموش ماندن تفنگ‌ها، زمینه گفتگوی سیاسی را فراهم می‌کند.

ما به صورت یکجانبه اعلام آتش بس کرده‌ایم و امیدواریم امریکا ترکیه را قانع کند که صدای ما را بشنود و به استقبال آن بیایید. آتش بس دو جانبه و خاموش ماندن تفنگ‌ها، زمینه گفتگوی سیاسی را فراهم می‌کند. موضوع کردها در ترکیه چندان مساله بغرنجی نیست که نشود از راه گفتمان به نتیجه رسید. اوجالان در سال‌های اخیر نشان داده است که حتی بیشتر از سیاستمداران ترک به صلح، آشتی و دمکراسی پایبند است.
رابطه حزب کارگران کردستان با ایران برای بیشتر منتقدان و مخالفان شما در داخل و خارج از ترکیه، حتی در میان کردها و سایر احزاب کردی، موضوعی سوال برانگیز است. شما ارتباط خودتان با ایران را چگونه توصیف می‌کنید؟
ابتدا باید بگویم احزابی که مدعی رابطه ما با ایران بوده و آن را نفی و نقد می‌کنند، خود با دولت‌های عراق و ترکیه در ارتباط هستند، البته ما هیچ‌گاه بابت این روابط از آن‌ها انتقاد نکرده‌ایم. ما پیشتر با ایران روابطی داشتیم، اما در حال حاضر هیچگونه رابطه‌ای با ایران نداریم. اما این بدان معنی نیست که ما خواهان روابط دوجانبه با ایران نیستیم. اگر ایران نه تنها در رابطه با پ‌ک‌ک بلکه در ارتباط با مساله کردها در ایران صادقانه گام بردارد، بدون شک ما از ایجاد رابطه با ایران استقبال خواهیم کرد.
رعایت پرنسیب‌های اخلاق سیاسی، حقوق بشر و حقوق ملی از نظر ما مهم است، ما با لحاظ کردن این فاکتورها مایل به ایجاد رابطه با طرفهای سیاسی در منطقه هستیم. در این مورد خاص هم اگر ما رابطه‌ای با ایران داشته باشیم، نه بر ضد کردها و نه حتی بر ضد یک جریان سیاسی دیگر، که در راستای منافع خود چنین ارتباطی را برقرار می‌کنیم.
_____________________________________________
احزاب سنتی کردستان ایران ناچارند این تفکر را که احزاب جدید با ایده‌های جدید نمی‌توانند در فضای سیاسی کردستان ایران حضور داشته باشند را کنار بگذارند. به جای این انکارها، این احزاب باید برای یافتن راه حل صلح آمیز مساله کرد با همدیگر همفکری و همراهی کنند.
____________________________________________
شک نکنید که ما تنها از روابطی که در راستای سیاست‌های ما و در جهت تامین منافع کردها و یا حل صلح آمیز مساله کردها باشد استقبال می‌کنیم و هر رابطه‌ای خارج از این چارچوب را مصداق خیانت و جاسوسی می‌دانیم. پس اگر پیشتر هم رابطه‌ای با ایران داشته‌ایم در راستای منافع کردها بوده و نگرانی جریان‌های سیاسی دیگر بی دلیل بوده است. قاعدتا روابط با سایر کشورها به این معنی نیست که ما خط سیاسی و جهت گیری‌های خود را با آن‌ها هماهنگ می‌کنیم. همه می‌دانند که ما به هیچ کجا وابسته نیستیم و سیاست‌های استراتژیک حزب خود را مستقلا تعیین می‌کنیم.
با همه این‌ها، یکی از انتقادهای رایج نزد منتقدان سیاسی شما و سایر احزاب کرد در هر چهار بخش کردستان این است که پ‌ک‌ک بدون لحاظ کردن شرایط، مصالح و منافع سایر احزاب، سیاست‌های خود را تدوین کرده و به پیش می‌برد. به نظرتان این انتقاد بهره‌ای از حقیقت ندارد؟
ما معتقدیم باید اندیشه‌های مختلف و شیوه‌های متنوع مبارزه و عمل سیاسی در هر جامعه‌ای پذیرفته شود و نوعی احترام متقابل بین همه جریان‌ها و نیروهای سیاسی در جامعه حاکم باشد. جامعه ما جامعه‌ای با افکار و دیدگاه‌های سیاسی متنوع و متمایز است و ما نیز باور داریم که فرهنگ نقد و تنوع در بازی سیاسی جامعه را به پیش خواهد برد و برای همین هم به سیستم چند حزبی باور داریم و مایل نیستیم کردستان زیر سیطره و کنترل یک حزب باشد.
اما منتقدان شما یک‌ صدا می‌گویند شما در عمل به شیوه دیگری رفتار می‌کنید. برای مثال آن‌ها به حزب ی‌پ‌گ در کردستان سوریه اشاره می‌کنند و می‌گویند شما با تاسیس این حزب و نحوه اداره آن، عملا مانع فعالیت احزاب دیگر در کردستان سوریه شده‌اید.

انتخابات پارلمانی پیش‌رو از این رو که فرصتی تاریخی برای برقراری صلح پایدار و دمکراسی پیش پای مردم نهاده است، بسیار مهم است و حزب دمکراتیک خلق‌ها که متشکل از اکثریت نماینده‌گان همه اقلیت‌های ملی و دینی در ترکیه است

این ادعا آشکارا نادرست و تحریف واقعیت است. مدعیان، مثلا حزب دمکرات کردستان عراق، در بخش‌های دیگر کردستان، شاخه‌های حزبی خود را دارند. این شاخه‌ها نه تنها از لحظ فکری که حتی از نظر سازمانی کاملا با همدیگر در ارتباط هستند. چرا کسی این واقعیت عیان را نمی‌بیند و درباره آن صحبت نمی‌کند، اما هرگاه در بخشی از کردستان حزب یا حرکتی بر اساس فلسفه فکری عبدالله اوجالان شکل می‌گیرد، سریع آن را محکوم کرده و آن را وابسته به پ‌ک‌ک معرفی می‌کنند. احزابی که بر اساس فلسفه فکری اوجالان شکل گرفته‌اند، جریاناتی مستقل از پ‌ک‌ک هستند.
ما باور داریم هر حزبی حق دارد خود یا فکر و اندیشه خود را در هر جایی که بخواهد سازماندهی کند و مخالفت‌های احزاب با وجود یکدیگر ا درک نمی‌کنیم و فکر می‌کنیم جریان‌ها و افکاری که می‌کوشند پ‌ک‌ک را تمامیت خواه نشان دهند، در اصل مخالف حیات و حضور سیاسی پ‌ک‌ک هستند. آن‌هایی که از انتشار افکار سیاسی خود در سایر بخش‌های کردستان ناتوان هستند از ما با این عنوان که در همه بخش‌های کردستان حضور داریم، انتقاد می‌کنند. در هر صورت ما این نقدها را وارد نمی‌دانیم و به فعالیت خود ادامه می‌دهیم.
رابطه شما با احزاب پژاک و یا کودار که مربوط به کردستان ایران هستند، چگونه است؟ این احزاب را هم باید تنها احزابی متاثر از اندیشه عبدالله اوجالان به حساب آورد یا این‌ها بخشی از حزب پ‌ک‌ک هستند؟ در هر صورت ارتباط شما با این دو حزب بر رابطه شما با ایران تاثیر نگذاشته است؟
رابطه پ‌ک‌ک با پژاک و کودار نه یک رابطه سازمانی که یک رابطه فلسفی، فکری و ایدئولوژیک است. آن‌ها سیاست‌های خاص خود را دارند و بخشی از پ‌ک‌ک نیستند. ما البته پیشنهادات و انتقادات خود را به آن‌ها منتقل می‌کنیم، اما آن‌ها جریاناتی مستقل بوده و در رد یا پذیرش نظرات ما مختار هستند. در فضای سیاسی کردستان ایران، پژاک و کودار همچون دمکرات، کومله و خبات و احزاب دیگر کردستان ایران، در حال ایفای نقش خود هستند. ما قاعدتا نمی‌توانیم اظهارنظرهای ناظر بر نفی نقش آفرینی این دو حزب در کردستان ایران را بپذیریم. هر حزبی در هر بخشی از کردستان می‌تواند در راستی منافع ملی فعالیت کند.
احزاب سنتی کردستان ایران ناچارند این تفکر را که احزاب جدید با ایده‌های جدید نمی‌توانند در فضای سیاسی کردستان ایران حضور داشته باشند را کنار بگذارند. به جای این انکارها، این احزاب باید برای یافتن راه حل صلح آمیز مساله کرد با همدیگر همفکری و همراهی کنند.
با توجه به انتخابات پارلمانی اهمیت کسب حد نصاب ١٠ درصدی آرا توسط هادپ و گرفتن شانس تشکیل یک دولت تک حزبی توسط حزب عدالت و توسعه و اردوغان چیست؟
واقعیت این است که سیاست‌های سنتی حزب عدالت و توسعه و اردوغان نه تنها به ضرر مردم ترکیه که به زیان جامعه خاورمیانه تمام خواهد شد
ما پیش از هر جریان سیاسی دیگری درباره اردوغان هشدار دادیم و گفتیم باید ترکیه را از سلطه اردوغان آزاد ساخت زیرا او ترکیه را به سمت دیکتاتوری خواهد برد. اردوغان با هرچه بیشتر پایمال کردن پرنسیب‌های دمکراتیک، ترکیه را به سمت پرتگاه سقوط خواهد کشاند. امروز، بخش بزرگی از مردم ترکیه به کردها و پ‌ک‌ک امید بسته‌اند، چون می‌دانند تنها جریان سیاسی که به طور موثر در مقابل رفتارهای ویرانگر اردوغان در داخل و خارج از ترکیه ایستاده است، ما هستیم.
انتخابات پارلمانی پیش‌رو از این رو که فرصتی تاریخی برای برقراری صلح پایدار و دمکراسی پیش پای مردم نهاده است، بسیار مهم است و حزب دمکراتیک خلق‌ها که متشکل از اکثریت نماینده‌گان همه اقلیت‌های ملی و دینی در ترکیه است، در صورت پیروزی در این انتخابات می‌تواند نقشی بسیار مهم در هدایت ترکیه به سوی صلح و دمکراسی ایفا کند.
واقعیت این است که سیاست‌های سنتی حزب عدالت و توسعه و اردوغان نه تنها به ضرر مردم ترکیه که به زیان جامعه خاورمیانه تمام خواهد شد. این انتخابات یک فرصت طلایی برای تغییرات دمکراتیک بنیادی در ترکیه فراهم کرده است. تغییری که خون تازه‌ای به رگ‌های قانون اساسی ترکیه خواهد دمید و چهره‌ای متفاوت از یک کشور دمکراتیک به دنیا نشان خواهد داد.

از اوجالان تا بوکچین یا قصۀ کوبانی از کجا آغاز شد؟ بهرنگ صدیقی



میدان: قصۀ کوبانی از کجا آغاز شد؟ کوبانی چه ویژگی‌هایی دارد که این روزها چنین به مرکز توجه بدل شده است؟ چطور این جمعیت ۶۰ هزار نفری نه فقط توانسته‌اند خود را در نظامی آزاد و برابر اداره کنند، که در مقابل سخت‌ترین فشارهایی که به نابودی‌شان کمر بسته‌اند اینچنین جانانه دفاع می‌کنند؟ دست‌کم بخشی از پاسخ به این پرسش‌ها را باید در نظام حاکم بر این سرزمین، که روایت سوری از نظام موسوم به ک.ج.ک است یافت. نظامی که عبدالله اوجالان طی ۱۵ سالی که در زندان بوده تلاش کرده به دقت آن را پی بریزد. این‌که این نظام چیست، اوجالان چگونه به آن رسید و از چه کسانی تأثیر گرفت در ادامه خواهد آمد. خواهم گفت که اوجالان چطور به‌تأثیر از بوکچین از مارکسیسم- لنینیسم به نوعی آنارشیسم گرایید که البته چندان هم در قالب‌های معمول و مرسوم آنارشیسم نمی‌گنجد و این‌که چه ربطی است میان این چرخش اوجالان با طرح ایدۀ ک.ج.ک.
این قصه وقتی آغاز شد که عبدالله اوجالان کتاب «این است دین» سید قطب را زمین گذاشت و «الفبای سوسیالیسم» لئو هوبرمان را دست گرفت. او که پیش از این قرآن را از بر می‌خواند حالا زیر لب زمزمه کرد «دین شکست می‌خورد و مارکس پیروز می‌شود»[۱]. گفته بودند اگر از راهی که او را به پیش‌نمازیِ مسجد روستایش رسانده بود برنمی‌گشت عاقبت شاید می‌توانست «مانند فرشته‌ها پرواز کند»[۲]. اما برگشت. مارکس خواند و لنین. در ۱۹۷۴ در آنکارا PKK را تشکیل داد و یارگیری کرد(اوجالان، ۱۳۸۹آ: ۸). عاقبت پس از پنج سال که به‌کوب مارکس و لنین ‌خواند، بالاخره در بهار دیار بکر مانیفستی آتشین منتشر کرد مارکسیست- لنینیستی که هر گرایش رویزیونیستی را در مارکسیسم می‌کوبید، چه برنشتاین باشد چه تروتسکی و چه احزاب سوسیال دموکرات اروپایی و همه را عوامل امپریالیسم ‌می‌خواند که حالا با واقعیت یافتن سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی به سگی هار بدل شده است (اوجالان، ۱۳۸۹آ: ۸ و ۴۸-۴۹، همچنین ن.ک. اوجالان، ۱۳۹۲). این شد راه انقلاب کردستان (۱۳۸۹) که هدفش تشکیل دولتی مستقل برای خلق کُرد بود و حالا ۱۹۷۸ بود که به آپو ملقب شد، و رهبر خطابش کردند.
شوان پرور[۳] می‌خواند «مقاومت، زندگی‌است، هی هی/ انقلاب، زندگی است، هی هی». عبدالله اوجالان تفنگ برداشت و ‌گفت: « باکور، باشور روژهه لات…یه ک خبات و یه ک ولات»[۴]. و کُردها از شهر پیامبران[۵] به کوه روانه شدند. شوان باز خواند و اوجالان ۱۰۰ جلد کتاب نوشت[۶] و کُردها باز به کو‌ه‌ روانه شدند تا کشتگان به ۴۰ هزار و اسیران به ده‌ها هزار سر کشید، تا ماندلا از اعطای پناهندگی به اوجالان منصرف شد، و تا بلند اجویت فاتحانه در تلویزیون ترکیه اوجالان را کَت بسته نشان داد[۷]. حالا ۱۵ فوریۀ ۱۹۹۹ بود که دیگر نه از مارکسیسم چندان صدایی شنیده می‌شد نه از لنینیسم که آپو و هوادارنش را ۳۰ سالی گردِ هم آورده بود. شوان پرور هم دیگر به آپو به‌جای «رهبر» می‌گفت «جناب» و عاقبت تا آن‌جا رفت که در کنار ابراهیم تاتلیس ایستاد و بیخ گوش بارزانی و اردوغان چهچهه زد[۸]. آپو دیگر شصتش خبردار شده بود که باید عوض شود و شد.
حالا پانزده سال است که آپو در جزیرۀ امرالی تنهاست و شاید تا ابد تنها بماند. البته او در جوانی هم «آدمی تنها» بوده. خودش می‌گوید تا ۱۵ آگوست ۱۹۸۴ که دست به اسلحه نبرده بود و گروهی گرد نیاورده بود، تا زمانی که شعار «کردستان مستقل، متحد و دموکراتیک» بر سرزبان‌ها نیفتاده بود، یعنی تا سی و اندی سالگی اجتماعی نشده بود (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۲۸-۲۳۲). پس حالا دوباره تنها شده. در این تنهایی‌ اما دور خودش نچرخیده. پوست خودش را کنده. حالا دیگر آپو برای خودش هم آن رهبری نیست که بود، آن رهبر سیاسی- عملی‌یی که دستور می‌داد و بقیه اطاعت می‌کردند؛ خودْ رهبری‌اش را در این سال‌های زندان رهبریِ جامعه‌شناختی می‌داند[۹]. آپو در سال‌های امرالی در صدد صورتبندی مدلی برای زندگی اجتماعی برآمده که گرچه آن را از اعماق تاریخ بیرون کشیده، تصور می‌کند چنان خاطرۀ جمعیِ ازلی‌ای است که کافی است یادآوری‌اش کنیم تا دوباره محقق شود. او در این سال‌های زندان به سیاست‌ورزیِ تجربیِ سی‌ساله‌اش (اوجالان، ۱۳۹۲: ۱۹۸) بُعدی نظری ‌بخشیده است. در این راه سراغ خیلی‌ها رفته؛ از بوکچین گرفته تا والرشتاین و فوکو و از هر یک وجهی گرفته (اوجالان، ۱۳۸۹ب: ۱۲-۱۳) و آلترناتیوی را در مقابل مدرنیتۀ کاپیتالیستی پیش ‌کشیده و آن را مدرنیتۀ دموکراتیک نامیده است.
و البته از این پس نه فقط به کاپیتالیسم و اصحابش که به سوسیالیسم علمی و رئال هم که در آغاز جنبش سخت سنگ‌شان را به سینه می‌زد بی‌محابا می‌تازد که نتوانسته‌اند خود را از دام مدرنیتۀ کاپیتالیستی خلاص کنند (از جمله ن.ک. اوجالان، ۱۳۸۹ب: ۱۴ و دیگر مواردی که در ادامه می‌آیند). در این تاخت و تازها نه فقط لنین و استالین و مائو، که از مارکس و انگلس هم نمی‌گذرد:
به اندازۀ کافی روشن شده است که سوسیالیسم مارکس-انگلس که به‌عنوان دیدگاه مخالف [نظام کاپیتالیستی] ظهور کرد نیز خام‌ترین تفسیرپردازی در زمینۀ جامعه است و این‌ها به‌رغم تمامی ادعاهای دال بر مخالفت‌شان، بیش‌تر از لیبرالیسمی که ایدئولوژی رسمی کاپیتالیسم است، به کاپیتالیسم خدمت نمودند. (اوجالان، ۱۳۸۹ب: ۱۱)
به هر حال، در ۲۰۰۵ پروسۀ پُردردِ زایش هویت کُردی را پایان‌یافته اعلام کرد و هوادارنش را به تلاش برای بقای این نوزاد فراخواند (اوجالان، ۱۳۹۲: ۱۹۴). و از این پس دیگر همان حرف‌های سابقش را نزد. او که از زادگاه ابراهیم می‌آمد می‌خواست همچون او طی طریق کند: «… در مکان تولد ابراهیم … متولد گشتم؛ در جایی که او بت‌شکنی کرد به‌منظور پیش‌بردن یک جنبشِ بت‌شکنی تلاش کردم؛ همچنین با خروجی همانند خروج او به مسیرم ادامه دادم». (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۵)
خودش می‌گوید در رُم بوده که چنین خروج کرده. چطور از رُم سر درآورد؟ در ۱۹۸۴ با تشدید فشارهای پس از کودتای نظامی ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۲ در ترکیه و ممنوعیت زبان کُرد (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۲) به سوریه رفت و با هوادارانش در درۀ بقاع مستقر شد. از همان‌جا بود که کردها را رسماً به فعالیت نظامی فراخواند. در ۱۹۹۹ از خط و نشان‌هایی که دولت ترکیه برایش و برای سوریه می‌کشید از شام و حلب به آتن و مسکو و دوشنبه رفت و بعد هم به رُم رسید. البته شاید این آن مسیری نبود که به‌واقع طی کرد. شاید همان ۳۰ سال مبارزه بود که او را به رُم رساند. البته به بهای جان ۴۰ هزار و عاقبتِ خودش که از رُم به سفارت‌خانۀ یونان در کنیا رفت و بالاخره در نایروبی با دست‌بند میت[۱۰] که دستور آلیاژش را کلینتون به اجویت داده بود به استانبول بازگردانده شد[۱۱]. از آن‌جا هم که برای ابد تک و تنها به جزیرۀ امرالی فرستادندش. در رُم بود که آخرین مصاحبه‌اش را پیش از دستگیری کرد و گفت که باید PKK نوسازی شود[۱۲]. همان کاری که تک و تنها در خلوتِ امرالی دست‌به‌کارش شد. به وارسیِ پایه‌های سوسیالیسم علمی و رئال پرداخت که در این ۳۰ سال به پایشان ایستاده بود و «…به سبب تأثیری که سوسیالیسم رئال طی سال‌های مدید برجای گذاشته بود» چه دشوار توانست از آن‌ها خلاص شود. (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۳)
پانزده سال است که اوجالان تک و تنها زندانی جزیره‌ی امرالی است. او در این سالها به وارسیِ پایه‌های سوسیالیسم علمی و رئال پرداخت که در این ۳۰ سال به پایشان ایستاده بود و چه دشوار توانست از آن‌ها خلاص شود. البته می‌گوید این سوسیالیسم علمی و رئال چیزی داشته که در تمام این ۳۰ سال مبارزه، ندایی پنهان در ذهنش با آن مخالف بوده و همیشه به دنبال راهی می‌گشته برای خلاصی از آن. این ذهنیت اما تلنگری لازم داشته تا زنده شود. این تلنگر را صدای باوِ صالح در رُم می‌زند.
البته می‌گوید این سوسیالیسم علمی و رئال چیزی داشته که در تمام این ۳۰ سال مبارزه، ندایی پنهان در ذهنش با آن مخالف بوده و همیشه به دنبال راهی می‌گشته برای خلاصی از آن (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۳، همچنین ن.ک. اوجالان، ۱۳۸۳: ۳۰۶). این ذهنیت اما تلنگری لازم داشته تا زنده شود. این تلنگر را صدای باوِ صالح در رُم می‌زند؛ گویی حقیقت خلق کُرد از حنجرۀ باوِ صالح بیرون آمده بود (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۱). باوِ صالح[۱۳] از دشت موصل می‌گفت که درویش عبدی[۱۴] را از کوه‌های شنگال[۱۵] به خود می‌خواند تا هویت کُرد را در برابر دشمنانش سرپا نگه دارد و نگه داشت تا که خودش به خون نشست. درویش که از اسبش افتاد، دولت- ملت کُرد که اوجالان در این ۳۰ سال خیالش را پرورده بود و پایه‌هایش را در ذهن خود ساخته بود سقوط کرد. همین شد که «دولت- ملتی که وجود نداشت» را با شنیدن نوای باوِ صالح در رُم از دست داد (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۳-۲۳۴).
این‌گونه در تنهایی‌هایش در امرالی عاقبت دریافت پروژۀ سوسیالیسم علمی و رئال در اساس همسو با پروژۀ دولت- ملت‌سازی بوده است؛ پروژه‌ای که بنیانش کاپیتالیستی است (اوجالان، ۱۳۹۲: ۱۹۷). پروژه‌ای که همچون یک بیماریِ مسری به‌جان اغلب جنبش‌های مردمی افتاده است و او را هم ۳۰ سال دچار کرده بود (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۳)؛ همان بیماری‌یی که «لنین را دیوانه کرد و استالین را کُشت!» و حتا «انقلاب فرهنگی مائو نیز دوای درد آن نشد» (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۴). البته در توصیف این بیماری فراتر هم رفت و اشتباه مارکس و انگلس را همین هم‌سویی با پروژۀ دولت- ملت دانست: «بزرگ‌ترین خطای پایه‌گذاران سوسیالیسم علمی یعنی کارل مارکس و فردریک انگلس، این بود که به جای این‌که علیه این ضد انقلاب، دولت- ملت … به مخالفت برخیزند، از آن پشتیبانی نمودند». او این خطا را پس از ضربۀ بورژوازی، بزرگ‌ترین ضربه‌ای می‌داند که تا روزگار ما بر انقلاب‌ها و جنبش‌های دموکراتیکِ خلق‌ها وارد آمده است (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۲۷).
به این ترتیب، تاکنون زندگی‌اش را در امرالی «با جهد و کوشش برای رهاییِ کامل از تأثیرات این خداوند» سپری کرده است، خدای دولت-ملت که چنان خود را نموده که گویی اگر نباشد نه از خاندان چیزی باقی می‌ماند نه از دین نه از جامعه (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۴)[۱۶]. تنهاییِ امرالی این شانس بزرگ را نصیبش کرد که به‌دور از خون و خونریزی از تأثیرات بی‌بصیرت‌کنندۀ ملی‌گرایی خلاص شود و توانست آلترناتیوی مبتنی بر مدرنیتۀ دموکراتیک پیش نهد که راهش به‌کل از راه دولت جداست (اوجالان، ۱۳۹۲: ۱۹۷). این‌چنین بود که مفهوم مدرنیتۀ دموکراتیک را به مثابه آلترناتیو مدرنیته صورتبندی کرد: «همان‌طور که کارل مارکس متافیزیک دیالکتیکی هگل را به ماتریالیسم دیالکتیکی متحول ساخت، من نیز تلاش کردم تا مدرنیتۀ کاپیتالیستی را به مدرنیتۀ دموکرایتک متحول نمایم». (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۴)
طی همین دگردیسی، از موجودیتی به‌نام دولت برید. در نظرش این موجودیت نمی‌تواند طی فرایندی از بالا دموکراسی را محقق کند. فکر می‌کند «ایدۀ دموکراتیزه کردن دولت» اساساً «نابجا است». او دولت را مکانیسم سرکوب و «شکل سازمان‌یافتۀ طبقات حاکم» و «یکی از خطرناک‌ترین پدیده‌ها در تاریخ» می‌داند که برای دموکراسی همچون سمی مهلک است و با وجود آن «نمی‌توان یک نظام دموکراتیک برپا کرد». بنابراین برای تحقق دموکراسی نه باید تمرکز تلاش‌ها را بر دولت گذاشت نه بر تبدیل شدن به دولت، چرا که این به معنای از دست رفتن دموکراسی است و مردم را ملعبۀ دست نظام سرمایه‌داری می‌کند (اوجالان، ۱۳۸۳:، ۱۷۷ به نقل از Biehl, 2014ا).[۱۷]
در تنهایی‌هایش در امرالی عاقبت دریافت پروژۀ سوسیالیسم علمی و رئال در اساس همسو با پروژۀ دولت- ملت‌سازی بوده است؛ پروژه‌ای که بنیانش کاپیتالیستی است. پروژه‌ای که همچون یک بیماریِ مسری به‌جان اغلب جنبش‌های مردمی افتاده است و او را هم ۳۰ سال دچار کرده بود. او در توصیف این بیماری فراتر هم رفت و اشتباه مارکس و انگلس را همین هم‌سویی با پروژۀ دولت- ملت دانست: «بزرگ‌ترین خطای پایه‌گذاران سوسیالیسم علمی یعنی کارل مارکس و فردریک انگلس، این بود که به جای این‌که علیه این ضد انقلاب، دولت- ملت … به مخالفت برخیزند، از آن پشتیبانی نمودند».
به هر حال، PKK نیز که «در سرآغاز راه، نظام سوسیالیستی رئال را مبنا قرار می‌داد» باید از رهیافت دولت-ملت دست بر‌می‌داشت و به راه دموکراسی می‌آمد (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۴). دیگر نمی‌توانست تز دولت مستقل و استقلال ملی (اوجالان، ۱۳۸۹آ: ۱۷) را «تنها تفسیر صحیح حق تعیین سرنوشت از سوی خود ملت‌ها» بداند (اوجالان، ۱۳۸۹آ: ۱۰۴). دیگر نمی‌توانست پیش‌برد یک جنگ خلقی را که تاکتیک انقلاب کردستان در آغاز بود (اوجالان، ۱۳۸۹آ: ۱۰۰-۱۰۱) و بر اساس همین رهیافت دولت-ملت و برای تشکیل دولتی مستقل برای خلق کُرد پایه‌ریزی شده بود پی‌بگیرد. با این تغییرِ رویه‌ای که آپو در پیش گرفته بود PKK هم باید بازسازی می‌شد. این بود که لباس یک حزب را به تن آن کرد، آن‌هم نه حزبی مطابق با مدلی که لنین برای احزاب درنظر داشت که او حالا دیگر منتقد آن است (اوجالان، ۱۳۹۲: ۱۹۶، همچنین برای نقد حزب ن.ک. اوجالان، ۱۳۸۳: ۳۵۳). این حزب یک نهاد ایدئولوژیک است که کار جهت‌دهی فکری اعضا را بر عهده دارد: «این نهاد یک سازمان اجرایی نیست و اختیار جهت‌دهی عملی را ندارد، تنها وظیفه آن نظارت بر فعالیت‌های فکری‌ـ ایدئولوژیکی و انجام آموزش‌های ایدئولوژیکی جهت کادرهای تمام بخش‌های کردستان است»[۱۸]. عناصر استراتژیک اساسیِ این حزب برای انجام این وظایف فکری- ایدئولوژیک در نظرش «ملت دمکراتیک، صنعت اکولوژیک و اقتصاد سوسیالیستی» است و سیاستش مبتنی بر ایدئولوژی، جامعه‌شناسی، علم، اخلاق، و هنر (اوجالان، ۱۳۹۲: ۱۹۸). در این مسیر KCK را پرچم‌دار می‌داند (اوجالان، ۱۳۹۱: ۱۳۱) که آپو در این سال‌‌های زندان تمام همّ و غمش را برای تکوین آن گذاشت و خواهد گفت که چیست و چه باید بکند.
اما KCK چیست؟
اوجالان با نقد نظام دولت- ملت به KCK‌ رسید. از نظر او دولت- ملت «شیوۀ تنظیم قدرتِ هژمونی‌گرایی متکی بر نظام کاپیتالیستی است؛ مناسب‌ترین نظم دولتی است که بیشینۀ سود و صنعت‌گرایی را تحقق می‌بخشد.» او تلاش برای تأسیس یک دولت را از جانب هر قوم و مذهبی به‌معنای «کمک‌رسانی به جهانی‌شدنِ کاپیتالیسم و بنابراین بیشینه‌نمودن استثمار و تخریب زیست‌محیطی» می‌داند (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۴، همچنین ن.ک اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۲۴). و البته از این حیث، بین دولت- ملت به روایت کاپیتالیستی و به روایت سوسیالیستیِ رئال تفاوتی نمی‌بیند، جز این‌که دومی «دولت- ملتی با نقاب چپی است» که حتا از اولی دیکتاتورتر و مستعدتر برای ظهور فاشیسم است (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۴)، گو این‌که در آغازِ راهِ مبارزه، فاشیسم را محصول دولت‌های بورژوازی در دولت‌های کاپیتالیستی دانسته بود (اوجالان، ۱۳۸۹آ: ۴۰).
او KCK را نوعی نظام مدیریتیِ جوامع دموکراتیک کردستان، یا به تعبیر دقیق‌تر ارگان سیاست دموکراتیک در جوامع خودگردان کردستان می‌داند که مبتنی است بر «تفسیر دموکراتیک غیردولت‌گرا» با شعار «احقاق حق تعیین سرنوشت ملت‌ها به‌دست خودشان» (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۳). این رهیافت دموکراتیک نه فقط نسبتی با مدل‌های رایج دولت-ملت ندارد که حتا در زمرۀ نظام‌های فدرال هم نیست، چرا که نظام‌های فدرال نیز چیزی جز شکل‌های تلطیف‌یافتۀ دولت- ملت نیستند (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۴).
KCK اساساً نه در پیِ براندازی دولت است نه در پیِ تصرف آن (اوجالان، ۱۳۸۳: ۱۶۶). رؤیای کردستان بزرگ و برپایی دولتی مستقل برای خلق کُرد را که PKK در آغاز راه در سر داشت کنار گذاشته و تجزیه‌طلبی را پیشۀ خود نمی‌داند. در پی «دموکراتیزاسیون کُرد» است و حالا اگر حتا کسی به زور هم جدایی را به خلق کُرد تحمیل کند نمی‌پذیرد (اوجالان، ۱۳۸۱ب: ۶۰). دیگر، برخلاف آغاز راه، «خودمدیریتی منطقه‌ای» را نه فقط رفرمیستی و ارتجاعی نمی‌داند (اوجالان، ۱۳۸۹آ: ۱۰۴)، که حالا صرفاً طالب همین است و راهش را تحقق خودگردانی (اتونومی) می‌داند، چه از راه‌های مسالمت‌آمیز و رسمی چه با جنگی تمام‌عیار (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۴-۲۱۷).
اوجالان با نقد نظام دولت- ملت به KCK‌ رسید. از نظر او دولت- ملت «شیوۀ تنظیم قدرتِ هژمونی‌گرایی متکی بر نظام کاپیتالیستی است؛ مناسب‌ترین نظم دولتی است که بیشینۀ سود و صنعت‌گرایی را تحقق می‌بخشد.» او تلاش برای تأسیس یک دولت را از جانب هر قوم و مذهبی به‌معنای «کمک‌رسانی به جهانی‌شدنِ کاپیتالیسم و بنابراین بیشینه‌نمودن استثمار و تخریب زیست‌محیطی» می‌داند
عنصر وحدت‌دهندۀ ملت را در چنین جامعه‌ای نه دولت می‌داند، نه بازار، نه حقوق، و نه فرهنگ، که چنین تعابیری از ملت مانع از احترام به تنوع و بنابراین مانع از دموکراسی‌اند. ملت در نظام KCK متشکل از افرادی با جهانِ ذهنیِ دموکراتیک مشترک است، مبتنی بر باور به اجتماعات آزاد و برابر که متکی‌اند بر کثرت‌ و تفاوت‌مندی. اولی با آموزش و علم و فلسفه و هنر محقق می‌شود و دومی با کسب حق خودگردانی دموکراتیک ملت (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۵-۲۱۷).
برای ملت دموکراتیک در نظام KCK این ده محور را سرلوحه می‌داند: (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۶- ۲۳۶)
  1. تحقق آزادیِ فردی و کمونال توأمان محقق می‌شود (و در صورتی که اعضای ملت دموکراتیک درضمن شهروند یک دولت- ملت هم باشند باید بُعد شهروندی را هم به این دو افزود و در چهاچوب قانون اساسی آن را تعریف و محدوده‌اش را روشن کرد).
  2. دستیابی به خودگردانی دموکراتیک که بُعد سیاسیِ ملت دموکراتیک است از مهمترین اصول است. در این خصوص KCK چارت و سازمانی شبیه به دولت- ملت‌ها دارد اما ماهیتاً با آن‌ها متفاوت است. ارگان تصمیم‌گیریِ آن کنگرۀ خلق است که ارگانی دموکراتیک و به پیشاهنگی طبقات خلقی و طیف روشنفکر است، برخلاف نظام‌های پارلمانی در دولت- ملت‌ها که در کنترل طبقۀ فرادست و عناصر بورژوا است. هرم مدیریتی KCK را شورای اجرایی تشکیل می‌دهد که هماهنگ‌کنندۀ[۱۹] فعالیت‌های روزمره ملت است و بیش‌تر به سازمان‌های مدنی نزدیک است تا ارگان‌های حکومتی. و بالاترین سطح عمومیِ نمایندگیِ ملت دموکراتیک را نهاد ریاست کل KCK تشکیل می‌دهد که بر هم‌خوانی میان واحدهای متفاوت KCK و اجرا شدن سیاست‌های اساسی نظارت می‌کند و از طریق انتخابات عمومی تعیین می‌شود. همچنین احزاب سیاسی در این نظام دولت‌محور نیستند و مطالبات اجتماعی بنیادِ کار آن‌ها است. این احزاب جامعه را آگاهی می‌بخشند و سازماندهی می‌کنند و آن را مدام در برابر دولت تقویت می‌کنند.[۲۰]دموکراسی در تمام موارد فوق به شیوۀ دموکراسی مستقیم اعمال خواهد شد.[۲۱]
  3. در این نظامِ مدیریتی جامعه محوریت دارد، نه شهر و طبقه و دولت و تمدن که در شکل موجودشان با اصرار بر فردگرایی اساساً مبتنی‌اند بر استهلاک اجتماعی. اصلْ همان ماندگاری و تداوم جامعه و حیات اجتماعی است.
  4. آزاد شدن زنان و خلاصی از نگرش ناموسی به آنان محوریت دارد. از نظر اوجالان، «زنِ آزاد شده، جامعۀ آزاد شده است. جامعۀ آزادشده نیز ملت دموکراتیک است». این به معنای تلاش برای غلبه بر نگاه‌های رایج جنسیتی و مبتنی بر زاد و ولد بین مردان و زنان است. اوجالان اهمیت آزاد شدن زنان را به حدی می‌داند که جایی می‌گوید: «می‌گویند کارگران ستمدیده دنیا را نجات خواهند داد، اما من می‌گویم دنیا را زنان نجات خواهند داد» (اوجالان، ۱۳۸۱ب: ۱۱۷)
  5. دستیابی به خودگردانیِ اقتصادی مبتنی بر صنعت اکولوژیک و اقتصاد کمونی محوریت دارد. اقتصاد و صنعت و توسعه باید همسو با محیط زیست باشند. نظام مالی‌ و بازاری در این نظام بر کسب پول از طریق پول مبتنی نیست، بلکه در پی بازدهی اقتصادی است و تلاش برای تحقق شعار «کار کردن آزادی است» به‌جای تصور کار به مثابه عمل شاق و بیگاری. بر این اساس، «حفظ خاک و جنگل‌کاری… مقدس‌ترین نوع کار است».
  6. ساختار حقوقی در KCK مبتنی بر احترام به تنوع و حراست از آن است.
  7. KCK می‌کوشد به احیای فرهنگی و تاریخی ملت کُرد به نحوی صحیح بپردازد.
  8. دفاع در این نظام مبتنی است بر سیستم خوددفاعی. توضیح آن‌که، PKK در آغاز جنبش برای صیانت از نفس در خلق کُرد دفاع ذاتی را در پیش گرفت و به فاصله‌ای کوتاه به خوددفاعی متکی بر خشونت گذر کرد. حالا این سیستم خوددفاعی در وهلۀ نخست و به شرط آن‌که حق خودگردانی دموکراتیک خلق کُرد به‌رسمیت شناخته شود شکلی صلح‌آمیز خواهد یافت. بر این اساس «کلیۀ امور امنیتی الا دفاع ملی مشترکی که در برابر خارج صورت می‌گیرد، باید توسط خود جامعۀ کُرد انجام داده شوند»، چرا که «یک جامعه فقط خودش می‌تواند به بهترین وجه امنیت داخلی‌اش را برقرار سازد و به مناسب‌ترین شکل نیارهای آن را برآورده سازد».
  9. در KCK از دیپلماسی به‌مثابه ابزار صلح و برقراری روابط مفید و دوستانه با خلق‌های همسایه و اجتماعات خویشاوند بهره گرفته می‌شود و همچنین برای برساخت اجتماعات مشترک و ایجاد سنتزهایی از جوامع در سطحی بالاتر. در همین خصوص، «یکی از وظایف اساسی ملی، توسعۀ یک دیپلماسی کلیت‌مند میان کُردهاست». کنگرۀ دموکرایتک ملی می‌تواند چنین نقشی ایفا کند و تأسیس آن در اولویت نخست دیپلماسی KCK‌ است.
  10. تلاش مدام برای پاسخ‌دهی به ابعاد متفاوت «مسئلۀ کُرد»، با خودانتقادی رادیکال در PKK و اتخاذ رهیافت دموکراتیک، محوریت دارد.
تاریخچۀ KCKد [۲۲]
PKK از ابتدای شکل‌گیری تا ۱۹۹۹ مشتمل بود بر یک شاخۀ سیاسی (جبهۀ رهایی‌بخش ملی کردستان ERNK) و یک شاخۀ نظامی (ارتش رهایی‌بخش خلق کردستان ERNK .(ARGK به امور سیاسی‌ـ سازمانی، دیپلماتیک، مالی، و رسانه‌ایِ کُردها در سراسر جهان رسیدگی می‌کرد و ARGK به جنگ در کردستان مشغول بود. در کنگرۀ هفتم PKK که پس از دستگیری اوجالان برگزار شد این دو نهاد به اتحادیۀ دمکراتیک کردستان (YDK) و نیروهای دفاع از خلق (HPG) تغییر نام دادند. همین تغییر نامِ ارتش رهایی بخش به نیروی دفاع از خلق گویای تغییر مشی در PKK در این دوره از مشی مسلحانه به مشی‌یی صلح‌جویانه است که در واکنش به فشارهای وارد بر PKK قابل توضیح است. این فشارها و همچنین مشکلات داخلی در PKK در کنار تحولات درونی در آن، تغییر و تحولاتی پی در پی‌ را در PKK به‌دنبال داشت و ایدۀ KCK هم در همین فرایند شکل گرفت.
در ۴ آوریل ۲۰۰۲ PKK منحل شد و به‌جای آن کنگرۀ آزادی و دمکراسی کردستان (KADEK) بنیان‌گذاری شد که آن‌هم یک سال بعد به کنگرۀ خلق کردستان (KHK) تغییر نام داد. در این فرایند، ساختار عمودی مارکسیست‌ـ لنینیست PKK به یک سیستم مدیریت افقی متشکل از چندین کمیته تغییر کرد. از جملۀ این کمیته‌ها عبارت‌اند از: کمیتۀ سیاسی، کمیتۀ اجتماعی، کمیتۀ دفاع مشروع (که بعد به کمیتۀ دفاع خلق تغییر نام داد)، کمیتۀ بهداشت خلق، کمیتۀ علم و روشنگری، کمیتۀ اقلیت‌ها، کمیتۀ مطبوعات، و کمیتۀ امور مالی و دارایی. در ادامه به‌تدریج کُردهای ساکن در کشورهای دیگر نیز به این مسیر پیوستند و به‌این ترتیب چهار گروه زیر پاگرفتند:
۱) حزب حیات آزاد کردستان(PJAK) در ایران
۲) حزب رهایی دموکراتیک(PGDK) در عراق
۳) حزب راه حل دموکراتیک(PRD) در ترکیه
۴) حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) در سوریه
این گروه‌ٔها البته صرفاً برای هماهنگ کردن سیاست‌های کلی‌شان در ارتباط با هم قرار می‌گیرند و در عمل مستقل از یک‌دیگر فعالیت می‌کنند و ارگان‌های اجرایی و تصمیم‌گیری خود را دارند.
اوجالان این نظام مدیریتی افقی را در ۲۰۰۵ «کنفدرالیسم دمکراتیک جوامع کردستان» (KCK) نام گذاشت و برای آن پرچمی هم تعیین کرد: ستاره‌ای سرخ در میان خورشیدی زرد رنگ بر زمینه‌ای سبز. این نظام سه قوه دارد: قوۀ مقننه که کنگرۀ خلق بالاترین ارگان آن و به‌مثابه پارلمان آن است؛ قوۀ مجریه که هیئت اجرایی آن است و نقشی شبیه به کابینۀ وزرا را دارد؛ و قوۀ قضائیه که از دادگاه‌های خلقی و دیوان عدالت اداری تشکیل می‌شود. این سه قوه مستقل از هم عمل می‌‌کنند. اعضای کنگرۀ خلق با انتخابات از میان تمامی اعضای نظام انتخاب می‌شوند. انتخابات نمایندگان کنگره هر دو سال یک‌بار برگزار می‌شود و هر فرد، از رئیس گرفته تا اعضای هیئت اجرایی تنها دو دوره می‌توانند در آن عضویت داشته باشند. نمایندگان نیز هر دو سال یک‌بار تغییر می‌کنند.
PKK نیز که در این فرایند در ۲۰۰۲ منحل شده بود، دوباره به شکلی تازه در ۲۰۰۳ احیا شد. تصمیم به احیای آن پس از برپاییِ کنگرۀ خلق در ۲۰۰۳ گرفته شد برای پُر کردن خلاءهای تئوریک در نظام و جهت‌دهیِ فکری به نهادهای کنگرۀ خلق. این نهاد را به یادبود PKK، «حزب کارگران کردستان PKK» نام گذاشتند و این پروسه را روند بازسازی PKK خواندند. البته این نهاد یک سازمان اجرایی نیست و اختیاری برای جهت‌دهی عملی ندارد. تنها وظیفۀ آن نظارت بر فعالیت‌های فکری‌ـ ایدئولوژیکی و انجام آموزش‌های ایدئولوژیکیِ کادرهای تمام بخش‌های کردستان است.
شاید بتوان وظایف KCK و رابطۀ آن را با PKK در نقل قول زیر از اوجالان جمع‌بندی کرد:
پیشاهنگی ایدئولوژیک و سیاسی PKK‌یی که دارای تجربه‌ای بیش از سی سال است، پشتیبانی قوی خلق که از طریق جنگ انقلابی آزموده شده، نیروی نظامی که قادر به انجام دفاع ذاتی در هر حوزه‌ای است و شبکۀ روابط وسیع داخلی و خارجی، امکان برساخت، مدیریت و حفظِ ملت دموکراتیک توسط KCK را فراهم می‌سازد. این راه باری دیگر به انسدادی نخواهد انجامید که در گذشته روی داد. چون ملت دموکراتیک را در افق اهداف خود قرار داده و نه ملت‌گرایی دولتی را، بنابراین: همیشه طرفدار حل مسائل و صلح است و به روی گفت‌وگو و مذاکره با نیروهای دولت- ملت باز است؛ اما در صورتی که در این راه موفقیتی نداشته باشد، خواهد توانست در مسیر اصلی خویش و از طریق نیروی ذاتی خود به تداوم موفقیت‌آمیز برساخت ملت دموکراتیک بپردازد و آن را مدیریت و حفظ نماید. (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۳)
بخش دوم این مطلب با عنوان «حیات فکری اوجالان» فردا منتشر خواهد شد.
پانوشت‌ها:
[۳] از خوانندگان مشهور کُرد که ابتدا بسیار به اوجالان و PKK نزدیک بود و بسیاری از ترانه‌های انقلابی مبارزان کُرد را خواند. اما پس از دستگیری اوجالان به تدریج از وی فاصله گرفت.
[۴] شمال، جنوب، شرق، غرب، یک جنبش، یک سرزمین
[۵] برای توصیف این شهر از جمله ن.ک. افسانه شهر شانلی اورفا
[۶] شمار آثارش را از ۱۰۰ جلد تا ۵۰۰ جلد گفته اند و همه به ترکی
[۱۰] سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه.
[۱۳] از خوانندگان مشهور کُرد
[۱۴] از حماسه‌های مشهور کُردی به زبان کُرمانجی. درویش عبدی که عاشق عدوله شده، با شرطی که پیش پایش نهاده‌اند برای رسیدن به معشوق، با دوازده تن از یارانش به نبرد با دشمنان وطن که قبال یورشگر عرب باشند برمی‌خیزد. سرانجام سپاه دشمن با حیله درویش را که سوار بر اسب خود است از منطقه‌ای که خاک سستی دارد عبور می‌دهند. پای اسب درویش در خاک فرو می‌رود، درویش از اسب سقوط می‌کند و زخمی می‌شود و جان می‌دهد. (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۳)
[۱۵] کوهستانی در نزدیکی‌های شهر موصل واقع در جنوب کردستان که محل زندگی کُردهای ایزدی و قبلۀ مقدس‌شان، لالَش، است که در آن مراسم حج برگزار می‌کنند. (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۳)
[۱۶] می‌گوید گرامشی نیز به همین حقیقت نزدیک شده بود. (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۳۴)
[۱۷] البته اوجالان در همین کتاب دربارۀ دولت نکاتی متناقض با موارد فوق را هم می‌گوید. از جمله این‌که: «از نظر من این درست نیست که دولت باید از میان برداشته شود و با چیزی دیگر جایگزین شود»؛ این «توهم است که دموکراسی با از بین بردن دولت ممکن می‌شود». در عوض، دولت می‌تواند و باید کوچک‌تر شود و دامنه‌اش هرچه بیش‌تر محدود شود. از نظر او گویا برخی از کارکردهای دولت کارکردهایی لازم است: برای مثال، امنیت عمومی، امنیت اجتماعی و دفاع ملی. کنگرۀ دموکراسی کنفدرال باید به مسائلی بپردازد که «دولت نمی‌تواند دست‌تنها حل و فصل کند». یک دولت محدود می‌تواند با دموکراسی همزیستی داشته باشد و به موازات آن قرار گیرد (دفاع از یک خلقبه نقل از Biehl, 2014 و همچنین ن.ک. اوجالان، ۱۳۸۳: ۲۹۴). با همین تصورات است که در بسیاری موارد به هم‌زیستی ملت کُرد «حتا در چارچوب تمامیت دولت- ملت» و «حتا بدون مبدل نمودن دولت-‌ملت‌های حاکم به اشکالی همچون فدرالیسم» (اوجالان، ۱۳۹۱: ۱۳۳) و زیستن زیر همان سقف سیاسی‌یی که دولت-ملت ترکیه هم هست رضایت می‌دهد (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۱۴). او مناسب‌ترین ابزار را در این راه «سیاست دموکراتیک و صلحی شرافتمندانه» می‌داند «نه جنگ» (اوجالان، ۱۳۹۱: ۱۳۱) که خلق کُرد به سبب سیاست‌های نفی و نابودیِ دولت ترکیه در قبال آنان به‌ویژه پس از کودتای نظامی ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۲ درگیرش شده بودند(اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۰۱). و البته همزمان تهدید می‌کند که اگر به این صلح دموکراتیک راه داده نشود تنها راه باقیمانده جنگی خواهد بود بزرگ‌تر از جنگ پیشین، «جنگی سرتاسری و نهایی» (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۰۰ و ۲۰۱). که البته به سبب اقدامات اخیر دولت ترکیه گویا این راه دوم است که بیش از پیش میان کُردها مطرح می‌شود. با این همه و می‌گوید: «پروسه‌ی پیش روی ما چه از طریق جنگ منتهی به پیروزی گردد و چه از طریق صلح، نتیجه کماکان عصر برساخت ملت‌‌های دموکراتیک خواهد بود. بدین ترتیب در فرهنگ تمدن خاورمیانه که بازی‌های هزاران سالۀ تمدن طبقاتی، شهری و دولتی آن را به دریای خون مبدل کرده و قبایل، ادیان، مذاهب و ملت‌ها را در آن به جان هم انداخته است، عصر مدرنیتۀ دموکرایتک بر مبنای کلیت‌مندی ملت‌های دموکراتیک طلوع خواهد کرد». (اوجالان، ۱۳۹۲: ۲۰۱)
[۱۹] coordinate
[۲۲] در این بخش از این منبع بسیار بهره برده‌ام:‌ گفتگوی برهان جوانمرد با شورش مریوان
منابع:
اوجالان، عبدالله (۱۳۸۱آ). از دولت کاهنی سومر به‌سوی تمدن دموکراتیک. ترجمۀ مرکز انتشارات ارد. اتحادیۀ روشنگری دموکراتیک (ارد)
اوجالان، عبدالله (۱۳۸۱ب). آفتاب آزادی (یادداشت‌های رهبر آپو). ترجمۀ مرکز انتشارات ارد. اتحادیۀ روشنگری دموکراتیک (ارد)
اوجالان، عبدالله (۱۳۸۳). دفاع از یک خلق. بی‌نا
اوجالان، عبدالله (۱۳۸۹آ). راه انقلاب کردستان. ترجمۀ گروه مترجمان. مرکز نشر آثار و اندیشه‌های عبدالله اوجالان
اوجالان، عبدالله (۱۳۸۹ب). آزمونی در باب جامعه‌شناسی آزادی (مانیفست تمدن دموکراتیک، کتاب سوم). ترجمۀ آ. کاردوخ. مرکز نشر آثار و اندیشه‌های عبدالله اوجالان
اوجالان، عبدالله (۱۳۹۱). نقشۀ راه. ترجمۀ باران ر. بریتان. مرکز نشر آثار و اندیشه‌های عبدالله اوجالان
اوجالان، عبدالله (۱۳۹۲). مسئلۀ کُرد و رهیافت ملت دموکراتیک: دفاع از کُردها، خلقی در چنگال نسل‌‌کشی فرهنگی (مانیفست تمدن دموکراتیک، کتاب پنجم). ترجمۀ آ. کاردوخ. مرکز نشر آثار و اندیشه‌های عبدالله اوجالان
گرابر، دیوید (۲۰۱۴). «چرا جهان کُردهای انقلابی سوریه را نادیده می‌گیرد؟». ترجمۀ رحمان بوذری. http://www.thesis11.com/Note.aspx?Id=240
Best, S. (1998).” Murray Bookchin’s theory of social ecology: An appraisal of the ecology of freedom.” Organization & Environment, 11(3)
Biehl, Janet (2014). “Bookchin, Öcalan, and the Dialectics of Democracy Reply”. http://attackthesystem.com/2014/10/18/bookchin-ocalan-and-the-dialectics-of-democracy/
Biehl, Janet (2007). “Bookchin Breaks with Anarchism”. COMMUNALISM, 12, Oct. 2012
Bookchin, M (1991). The Ecology of Freedom: The Emergence and Dissolution of Hierarchy. Montreal: Black Rose
Bookchin, M (1995). “Libertarian Municipalism: The New Municipal Agenda”.http://dwardmac.pitzer.edu/Anarchist_Archives/bookchin/libmuni.html

۱۳۹۴/۰۳/۱۶

چرا باید ترک ها رای خود را به کُردها بدهند- اکونومیست



مردی که ۱۲ سال است سایه اش بر فضای سیاسی ترکیه سنگینی می کند، اکنون در انتخابات ژوئن حضور ندارد. دلیل آن این است که “رجب طیب اردوغان” از ماه آگوست سال ۲۰۱۴ رئیس جمهور ترکیه بوده و به عبارتی باید بالاتر از جنجال های سیاسی قرار بگیرد. گرچه انتخابات اخیر یکبار دیگر در ارتباط با او است و وی در حال تبلیغ برای حزبش که حزب عدالت و توسعه، همان حزبی که خود تاسیس کرده است می باشد. هدف این است که حزبش در انتخابات پیروز شود و اکثریت لازم را برای تغییر قانون اساسی ترکیه بدست آورد و بر قدرت رئیس جمهور بیافزاید. آرزویی که تمنای به وقوع پیوستنش را می کنند.
در طول ۱۱ سالی که اردوغان نخست وزیر بود، دستاوردهای زیادی را به بار آورد. برای نمونه وضعیت اقتصادی ترکیه در این مدت با ثبات شد و با آرامش و روندی رو به جلو رشد کرد. ژنرال های کودتا دوست و نهادهای سکولار جنگ طلب را نیز رام کردند. از ماه اکتبر ۲۰۰۵ مذاکرت پیوستن به اتحادیه اروپا گارانتی شد و همزمان سیاست خارجی ترکیه به سمت ایفای نقشی فعالتر در خاورمیانه جهت دهی شد. غیر از این اقدام ها اردوغان در مقایسه با سلف های پیشینش گام های بیشتری را برای صلح با ۱۵ میلیون کُرد بی قرار کشورش برداشت.

اما این دستاوردها دیگر تاثیرگذار و قابل تعریف و تمجید نیستند. رشد اقتصادی بسیار کند شده، لیر ترکیه زیر فشار است و صاحبان سرمایه نگران یک بحران قابل پیشبینی در آینده هستند، وضعیتی که بی ارتباط با حمله اردوغان به بانک مرکزی مستقل نیست. اردوغان در لیبرالیزه کردن اقتصاد و کشورش شکست خورد. پروسه پیوست شدن کشورش به اتحادیه اروپا به ناکجا آباد منتهی شده و پروسه صلح با کُردها متوقف شده و سیاست خارجی آن نیز دچار شکست شده است.
اردوغان کم کم به فردی بی رحم و تحمل، ناسیونالیست و مستبد مبدل شده است. خصوصا از پس از سرکوب خشونتبار اعتراض های دوسال پیش در پارک گزی به اینسو. مخالفانش را آزار داده، اینترنت را سانسور و روزنامه نگاران را به بند کشیده و این ترکیه را در زمینه آزادی مطبوعات در میان ۱۸۰ کشور جهان به رده شرم آور ۱۴۹ پایین کشیده است. در سال ۲۰۱۳ هنگامی که پلیس و دستگاه قضایی ترکیه شروع به تحقیق در خصوص یک پرونده فساد کرد، نه تنها وزرای ارشد بلکه خانواده خود اردوغان نیز آلوده به این پرونده شدند، وی شروع کرد به تغییر دادن مکان و مقابله با آنها و کم کم نیز سیستم قضایی ترکیه را به کنترل خود در آورد. نهادهای ترکیه جوان و به نسبت آسیب پذیر و ضعیف هستند، خصوصا مکانیزم های کنترل و توازن، آن نیز در مقابل نخست وزیر و رئیس جمهوری قدرتمند، اگرچه در ظاهر وجود دارند اما ناکارمد هستند.
در پرتو این بحث ها، طرح ایده یک سیستم ریاستی قدرتمند همچون مدل فرانسه برای ترکیه بسیار نامناسب است. خصوصا که اکنون اردوغان قدرت را در دست دارد، این پُست به آرامی می تواند ترکیه را به سمت استبداد سوق دهد. در چنین وضعیتی مقابله با فساد دشوارتر شده و اتحادیه اروپا نیز رغبتی برای پذیرش ترکیه نخواهد داشت
مشکل بالقوه پوتین
ترکیه نه تنها به یک شارل دوگول بلکه به یک پوتین نیز نیاز ندارد.در عوض بیش از پیش به انتقال بیشتر قدرت نیاز دارد. برای نمونه تفویض بیشتر قدرت به استاندار های منتخب می تواند گامی مناسبی برای آغاز تغییرات باشد. همزمان تغییر قانون اساسی نیز نه با نیت جبهه گیری بلکه می تواند با اساس گرفتن هم صدایی و با تدبیر و رضایت همگان باشد. به این ترتیب رای دهندگان نباید قدرتی رها را به آک پارتی تفویض کنند تا هر آنچه را دوست دارد انجام داده و تغییرات را در راستای منافع حزبش به پیش ببرد. بلکه آنها باید از احزاب اپوزیسیون حمایت کنند.
دو حزب اصلی اپوزیسیون دارای رهبری و عملکردی ضعیف و بی زوق هستند. اما اکنون قدرتمندترین شخصیت اپوزیسیون “صلاح الدین دمیرتاش” رهبر مشترک حزب دموکراتیک خلق ها حزبی کوچک و طرفدار کُردها می باشد. HDP باید از سد ۱۰ درصد انتخابات عبور کند تا به کرسی های پارلمان دست یابد. راه یافتن حزب دموکراتیک خلق ها به پارلمان دو فایده خواهد داشت: یک اینکه بر اساس محاسبات سیاسی اردوغان فرصت رسیدن به ریاستی قدرتمند را از دست خواهد داد و دوم نیز پروسه صلح نیز دوباره جان خواهد گرفت. به همین دلیل:
ترک ها باید رای خود را به صندوق حزب دموکراتیک خلق ها HDP بریزند.