۱۳۹۶/۱۱/۲۲

آینده عفرین پس از سه هفته جنگ- صلاح خدیو


جنگ داخلی سوریه که بتازگی هفتمین سال خود را پشت سر نهاد، یکی از پیچیده ترین بحرانهای سیاسی دهه اخیر است که هنوز چشم انداز روشنی برای پایان آن و یا دستکم اتفاق نظری جدی درباره آینده این کشور بین بازیگران داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای درگیر در آن به چشم نمی خورد.
با حمله ترکیه به کانتون عفرین کلاف پیچیده و سردرگم این بحران، تاب و پیچ و خمهای جدیدی یافته است. در روزهای آغازین این پرسش مطرح بود که آمریکا درباره عملیات شاخه زیتون با چراغ سبز روسیه آغاز شده، چه موضعی خواهد گرفت؟
سه هفته پس از این عملیات و بویژه پس از تحولات مهم هفته گذشته، ابعاد بیشتری درباره اهداف ترکیه و مواضع بازیگران عمده روشن شده است. سقوط جنگنده روسی در حومه ادلب تحولی بود که تصور می رفت دستکم در روزهای اول به سود کردهای مدافع عفرین تمام شود. تعلیق پرواز هواپیماهای ترکیه که بدلیل خشم روسیه از سقوط جنگنده اش توسط متحدان احتمالی ترکیه صورت گرفت، این فرصت را در اختیار واحدهای مدافع خلق قرار داد که پیشروی ترکها را متوقف و آنها را در تثبیت مواضعشان ناکام سازند. پیامدهای سیاسی این حادثه موجب تسریع روندی شد که به صورت ناخواسته از سه هفته قبل آغاز شده بود: همکاری تاکتیکی نیروهای سوریه دمکراتیک با ارتش سوریه که اینک بیش از پیش به تنها دالان ارتباطی با نیروهای رقیب و کمتر دشمن برای تامین تدارکات و پشتیبانی وابسته شده بودند. این نزدیکیهای کارکردی گرچه بین دو طرف مسبوق به سابقه است، اما در دو سال اخیر و پس از نزدیک شدن هرچه بیشتر کردها به آمریکا، تبدیل به روابطی سرد و آمیخته با تنش و درگیری و رقابت شده است. به نظر می رسید که در آغاز هم هدف روسیه از بازگذاشتن دست ترکیه، تحت فشار گذاشتن کردها به منظور توقف روند نزدیکی آنها به واشنگتن و انداختن آنها به دامن دمشق بود.
صد البته اگر چنین محاسبه ای هم وجود داشت، حمله کم سابقه آمریکاییها به ارتش سوریه پس از حمله آنها به واحدهای کرد در حومه شرقی دیرالزور در روز چهارشنبه به کلی آن را به هم ریخت. تلفات سنگین ناشی از این حمله و زمان و مکان خاص آن حامل این پیام مهم بود که کاخ سفید نه تنها با کنترل منابع ثروت سوریه توسط اسد و حامیانش موافق نیست، بلکه برای انجام این مهم بیش از پیش به متحدان کردش وابسته است.
از این رو به صورت طبیعی یک پیامد مهم این حمله توقف روند نزدیکی کردها و دولت و زایل شدن فضایی است که پس از سقوط جنگنده روسی پدید آمد. به عبارت بهتر حمله هواپیماهای آمریکایی گرچه به تقویت مواضع کردها در شرق فرات و گذاشتن خط قرمزهای روشن جلو سوریها و حامیان روسی و ایرانیش انجامید، اما همزمان می تواند به تیرگی بیشتر روابط کردها و اسد و نتیجتا در تنگنا قرار گرفتن آنها در کانتون عفرین منجر شود.
بازشدن دوباره آسمان عفرین به روی هواپیماهای ترکیه احتمالا نخستین پیامد حمله دیرالزور بود. از طرف دیگر حمله مزبور می تواند به مثابه ممنوعیت حمله به منبج از سوی ترکیه و محدودیت عملیات آن در عفرین هم تلقی شود. در واقع تصمیم اردوغان برای برگزاری اجلاس بعدی آستانه در استانبول واکنشی به همکاریهای نظامی روزهای اخیر بین آمریکاییها و نیروهای سوریه دمکراتیک است.
ترکیه در دوسال گذشته با کنار نهادن سیاست قبلیش در قبال بحران سوریه، با رفت و آمد بین شرق و غرب و محورهای روسی ـ ایرانی و آمریکایی ـ عربی در پی جبران مافات و کاستن از پیامدهای منفی عدم سقوط بشار اسد و قدرت گیری کردها است. این استراتژی تا اندازه ای کپی برداری از سیاست زیگزاگی کردهاست که از همان آغاز از رهگذر آن فرصتهای طلایی بحران را می قاپیدند.
پس از سه هفته جنگ ترکها و متحدان سوریشان پیشروی کندی داشته و کردها هم بدون حمایت هوایی، مقاومت کم نظیری از خود نشان داده اند. این به معنای آنست که ورود به مرکز عفرین به منزله استقبال از یک جنگ شهری پرتلفات و دارای مخاطرات بزرگ خواهد بود. امری که مطلقا به نفع حزب حاکم ترکیه نیست که سال آینده انتخاباتی حساس در پیش دارد. مضاف بر آن ورود محدود به منطقه و ایجاد یک نوار مرزی باریک می تواند در داخل ترکیه به عنوان پیروزی تلقی و در انتخابات از آن بهره برداری شود. به همین میزان تبعات سیاسی و تبلیغاتی یک جنگ شهری ویرانگر با نیروهای سوریه دمکراتیک که از مشروعیت نسبی بین المللی برخوردارند، آنقدر سنگین است که چانکایا تاب تحمل آن را نداشته باشد.
در عرصه سیاسی هم همانگونه که در صدر این یادداشت اشاره شد، موازنه های فعلی میان بازیگران فرامنطقه ای و متحدان منطقه ای و داخلیشان دستکم در مقطع کنونی، اجازه تحولی اساسی در شمال سوریه را نمی دهد. علیرغم صف آراییهای متعدد و بعضا مصافهای خونبار کردها و نظام در شرق فرات، احتمالا دمشق میان کردها و واحدهای ارتش آزاد بعنوان دشمنانی خطرناکتر و با ضریب بالای عدم اطمینان، حضور اولی را در حومه شمال غربی استان حلب ترجیح می دهد. با این اوصاف علیرغم رجزخوانیهای اردوغان نه تنها به سمت منبج نخواهد رفت، بلکه اساسا وارد مرکز عفرین هم نخواهد شد. غیر از تحولات نظامی البته باید چشم براه پیامدها و آثار دیپلماسی پاندولی کردها و ترکها و پویاییهای سیاسی ناشی از آنها هم ماند و دید که روند حوادث را به کجا می برند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر