۱۳۹۵/۰۸/۱۴

اتحادیه میهنی و ایران؛ سه دهه روابط پرفراز و نشیب – دکتر صلاح الدین خدیو


selah-xediw.jpgمحتوای دیدار هیات عالیرتبه اتحادیه میهنی کردستان با دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گرچه عمیق و دیرپا بودن روابط فیمابین را به نمایش گذاشت، اما بیانگر تمام فراز و نشیبهای این رابطه قدیمی نبود. اتحادیه میهنی گرچه امروز رابطه ای همطراز مجلس اعلای اسلامی عراق با جمهوری اسلامی دارد، اما کمتر کسی می داند که در گذشته روابط این دو جزر و مدهای مهمی به خود دیده است.
انقلاب هنوز پیروز نشده بود که هیاتی از اتحادیه میهنی در نوفل شاتو به دیدار رهبر انقلاب رفت تا حمایت همه جانبه خود را از آن اعلام نماید. فواد معصوم رییس جمهوری فعلی عراق یکی از اعضای این هیات بود. در سالهای اخیر جلال طالبانی پیشینه این روابط را گامی عقبتر برده و آن را به دوران اقامت بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی در نجف می رساند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، اتحادیه میهنی عملا به یکی از بازیگران اصلی بحران کردستان ایران تبدیل شد. غیر از برخی روزنامه های تهران که دست این حزب را در ناآرامیهای کردستان می دیدند، این گروه از جانب حزب دمکرات کردستان ایران متهم بود که در پشت تاسیس سازمان نوپای کومله قرار دارد.
بدلیل این مساله و نیز تحویل دو عضو حزب دمکرات به ساواک در ماههای منتهی به انقلاب رابطه این دو گروه، چندان دوستانه نبود.
در اوایل انقلاب اتحادیه میهنی می کوشید تا پلهای رابطه با رژیم انقلابی را به تمامی تخریب نکند. چرا که برای مبارزه با دولت عراق، احتیاج به سرپل و پایگاههای تدارکاتی در داخل ایران داشت. دولت ایران اما کوتاه مدتی پس از تثبیت و تمرکز قدرت، دست دوستی به سوی بارزانیها بعنوان رقیب اصلی اتحادیه دراز کرد. به زودی رابطه این دو به یک پیوند استراتژیک و تنگانگ نظامی و سیاسی تبدیل شد. این تحول بیش از پیش اتحادیه را به اپوزیسیون کرد ایران نزدیک نمود. پاییز 1362 بیش‌ از هزار نفر از نیروهای اتحادیه به کمک نیروهای حزب دمکرات شتافتند تا مانع سقوط جاده سردشت ـ‌ پیرانشهر بدست نیروهای سپاه پاسداران شوند.
کمتر از سه سال پس از این داستان، تحول در راهبردهای جنگی ایران در برابر عراق، صفحه جدیدی از روابط بین تهران و قلاچوالان ـ مقر طالبانی در کوهستان ـ را گشود. بن بست در جبهه های جنوب استراتژیستهای ایران را به این صرافت انداخت که با فعال کردن جبهه کردستان علیه صدام، قفل جنوب را باز نمایند. این مهم بدون همراهی اتحادیه میهنی غیر ممکن بود. چه این حزب بار اصلی جنگ مسلحانه علیه صدام را به دوش می کشید و برتریهای روشنی بر رقیب دیرینه اش ـ پارتی ـ داشت.
درست سی سال پیش پیمان همکاری سیاسی و نظامی بین جلال طالبانی و سردار ذولقدر فرمانده قرارگاه رمضان به امضا رسید. صحبتهای امروز ملا بختیار و محسن رضایی در واقع روایتی از این ” قرارگاهی ” شدن روابط بود. علیرغم این امر هم اتحادیه روابط نزدیک خود را با حزب دمکرات حفظ کرد و هم پارت دمکرات که رهبریش در ایران مستقر بود بعنوان متحد درجه اول تهران باقی ماند.
یکسال بعد جمهوری اسلامی با انعقاد کنفرانسی در تهران به اختلافات پارتی و اتحادیه میهنی موقتا پایان داد و به تشکیل ” جبهه کردستانی ” یاری رساند. ائتلافی سیاسی از تمامی احزاب کرد عراقی که کمی بعد در عملیات والفجر ده بزرگترین اقدام نظامیشان را علیه عراق انجام دادند. بمباران حلبچه متعاقب این عملیات صورت گرفت.
چند سال بعد دوباره شکاف در روابط ایران و اتحادیه میهنی افتاد. جلال طالبانی که هنگام وقوع حادثه میکونوس در آلمان بود، به صراحت انگشت اتهام را متوجه ایران کرد.
دو سال بعد که آتش جنگ داخلی در کردستان عراق دوباره شعله ور شد، پارت دمکرات کردستان، حزب دمکرات کردستان را متهم به حمایت از اتحادیه نمود. طالبانی هم مستقیما ایران را متهم به تسلیح بارزانیها کرد.
چند ماه بعد معادله تغییری اساسی کرد. جنگ داخلی ژئوپولتیک کردستان را تغییر داد و تبعات این امر در تحولی بنیادین در نوع روابط دو حزب اصلی با ایران خود را نشان داد. پس از پانزده سال اتحاد بی چون و چرا با ایران، پارتی سیاست نزدیکی به بغداد را در پیش گرفت و اتحادیه متحد اصلی ایران شد. در سال 1375 با کاهش‌تاثیر احزاب کرد ایران، رابطه ایران و اتحادیه میهنی به یک رابطه نزدیک و راهبردی تبدیل شد.
بیست سال پس از این تحول این رابطه همچنان نزدیک و بدون خدشه مانده است.
نزدیکی اتحادیه میهنی به گروههای عمده شیعه چون مجلس اعلای اسلامی عراق در این چارچوب صورت گرفته است. تشکیل بلوک کردی ـ شیعی در سالهای اول سقوط بعث که نقش مهمی در پی ریزی ساختار سیاسی فعلی داشت، از این رهگذر حاصل آمد. مجموعه این عوامل در دوره پس از صدام، استان سلیمانیه را به بخشی از عمق راهبردی ایران تبدیل نمود.
در سالهای اخیر ایران کوشیده با مدیریت اختلافات درونی اتحادیه میهنی از فروپاشی آن جلوگیری و یکه تازی پارت دمکرات را مهارنماید. ایران برای تداوم ارتباط با جنبش تغییر هم که هفت سال پیش از‌ اتحادیه انشعاب کرد، مشکل چندانی نداشته است. نوشیروان مصطفی رهبر این جنبش‌ در گذشته معاون طالبانی و فرمانده عملیاتی این حزب بود و در مجموعه عملیاتهای فتح همکاری نزدیکی با ایران داشت.
سفر اخیر هیات عالیرتبه اتحادیه میهنی در بحبوحه تشدید اختلافات درونی این حزب انجام می گیرد. بنابراین می توان پیش بینی نمود که بخشی از‌ گفتگوهایشان با مقامات ایرانی راجع به این مساله و نیز بحران ریاست اقلیم کردستان باشد. ترتیبات سیاسی عراق پساداعش هم یکی از محورهای اصلی گفتگو خواهد بود.
عرف دیپلماتیک چنین است که هیاتهای حزبی در دیدار از‌ کشورهای دیگر از پروتکل خاصی تبعیت کرده و به دعوت حزب میزبان رفته و دیدارهایشان هم در این چارچوب خواهد بود. اما این دیدار چنین نیست و نوع استقبالها و سطح دیدارها، بیانگر تداوم اهمیت عنصر روابط حزبی و گروهی در رابطه با اقلیم کردستان است. بحرانهای سیاسی و اقتصادی اقلیم به این امر کمک نموده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر