۱۳۹۷/۰۳/۱۰

آیا ایران بازنده جنگ سوریه است؟

در دیدار محرمانه ریاست جمهوری روسیه و سوریه که در تاریخ ۲۷ اردیبهشت۱۳۹۷ برگزار گردید، تصمیم‌های مهمّى در مورد آینده سوریه گرفته شد، لیکن بین تمام رخدادهای محرمانه این اجلاس، خواسته رئیس‌جمهور روسیه دایر بر ضرورت خروج نیروهای بیگانه از سوریه مورد توجه محافل سیاسی جهان قرار گرفت. دراین میان گرچه این سخن کلّیت داشت و مسئولان ایرانی خود را از آن استثنا نمودند، لیکن بسیاری از کارشناسان آن را متوجه ایران می‌دانند. اکنون با این فرضیه که این سخن در برگیرنده ایران است، آیا می‌شود آن را به‌منزله سرآغاز اعلام بازندگی ایران در سوریه دانست؟

۱- تاریخچه و اهمیت استراتژیک:
روابط ایران و سوریه تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷ به‌دلایلی مانند مواضع مشترك نسبت به عراق و اسرائیل  (ولو در ظاهر) در حد مطلوبی بود، در عین حال رژیم سوریه برخی مخالفان شاه را حمایت نظامی می‌کرد. پس از انقلاب و طی جنگ ایران وعراق، روابط مستحکم‌تر شد و بستر حضور گسترده ایران در سوریه فراهم‌تر شد. با قیام مردم سوریه در سال ۱۳۸۹ وضعف حاکمیت بشار اسد، حضور نظامی-سیاسی ایران به بهانه جنگ با تروریسم وحمایت از حرم با جلب ده‌ها هزار شبه نظامی از کشورهای مختلف آشکارتر شد. تحقق هلال شیعی و تداوم  صدور انقلاب، ایجاد شکاف سیاسی در مواضع کشورهای عربی، دسترسی به دریای مدیترانه و انتقال خط لوله گاز به اورپا از طریق عراق و سوریه مهم‌ترین اهداف استراتژیک ایران در سوریه است.

۲- چالش‌های تداوم حضورایران در سوریه:
  • نبود بسترها:
اجرای استراتژی ایران در تداوم نفوذ خود درکشورهای اسلامی با بهره‌وری از شيعيان یا گرویدن غیر  شیعیان به تشیّع است، که شیوه دوم بیشر در میان غیر شیعیان آفریقا با سوء استفاده از شرایط اقتصادی‌شان تاحدودی موفق بوده است. در سوریه که «کمتر از ۳۰ درصد جمعیت آن را اقلیت‌های مختلف مسیحی، علوی، شیعی و دُرزی تشکیل می‌دهند و بیش از ۷۰ درصد سنّی هستند» تلاش‌های گسترده ایران در نشر تشیّع در طول چهار دهه گذشته موفیقتی چندانی نداشته، از این رو در صدد است که به بهانه جنگ با تروریسم و کوچ اجباری سُّنی‌ها از نقاط استراتژیک خود، صدها هزار از شبه نظامیان شیعه افغانستان و پاکستان جایگزین آن‌ها نماید.
در این راستا اسد در ماه گذشته طی دستوری، به  بیش از ۱۲ میلیون آواره سوری، سی روز فرصت داد تا با ارائه اسناد و بازگشت به منازل‌شان مالکیت‌شان را به اثبات برسانند، در غیر این‌صورت مصادره خواهند شد؛ موضوعی که آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان را وادار ساخت تا در ديدار اخیرش با پوتین خواستار دخالت وی جهت منع اجرای این قانون شود. لیکن حتی با فرض اجرای این قانون آیا می‌شود که باگسیل دادن حتی صدها هزار شبه نظامی شیعه، اکثریت شیعی را ایجاد کرد و بستری فراهم ساخت که تداوم منافع استراتژیک ایران را پس از اسد حفظ کرد؟
از سوی دیگر در میان مخالفان رژیم اسد، اعم از اسلام‌گراها و سکولارها، نه تنها نگاه مثبتی نسبت به  رژیم ایران وجود ندارد، بلکه آن را به‌عنوان دشمن سرسخت خود قلمداد می‌نمایند. ایران نیز تاکنون نتوانسته یا نخواسته با الترناتیو احتمالی اسد باب گفت‌وگو را بازکند و مصالح آینده خویش را تامین كند. از این رو می‌توان گفت که هیچ جایگاهی میان مردم و نخبگان سیاسی سوریه که زمامدار قدرت آینده  سوریه هستند نخواهد داشت و تدوام منافع ایران متوقف بر بقای شخص بشار اسد است.

  • ناکامی در تأمین منافع:
قدرت منطقه‌ای:
امروزه تقریباً اغلب کشورها بر این باورند که ایران بسیار فراتر از جایگاه خود پا نهاده، ونقش بسیار تخریب کننده‌ای در منطقه ایفا می‌کند. از این رو نه تنها به‌تدریج دست‌آوردهای منطقه‌ای خود را از دست‌ می‌دهد، بلکه باچالش‌ها و خطرات جدّی داخلی و جهانی رو برو است.
در این میان، با توجه به حساسیت قدرت‌های جهان نسبت به پیشگیری از وقوع جنگ میان ایران  واسرائیل، خروج هرچه سریع‌تر ایران از سوریه نسبت به خروج آن از عراق و حتی یمن در اولویت جامعه جهانی به‌شمار می‌آید؛ خروجی که سر آغاز بر باد رفتن آرزوی تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای  ایران خواهد بود.

دستیابی به دریای مدیترانه و خط انتقال گاز:
ایران که سالیان متمادی در صدد این بوده تا با چیرگی بر سوریه بتواند به آب‌های دریای مدیترانه دست یابد و با احداث خط لوله گاز از طریق عراق و سوریه بازار گاز روسیه در اروپا را تصاحب کند، با حضور آمریکا در شمال و حضور قوی و شبه مداوم روس‌ها در سوریه، و وجود مثلث انرژی قبرس-ترکیه-اسرائیل و اعمال تحریم‌های سخت آمریکا، دیگر شانسی برای تحقق این هدف نخواهد داشت.

بازسازی سوریه:
در بهمن ۱۳۹۶ در كويت، كنفرانس بازسازی عراق با شركت ۷۶ كشور و تعهد به ۳۰ ميليارد برگزار شد. در این میان ایران هیچ‌گونه حمایتی از بازسازی اعلام نکرد؛ موضوعی که این پرسش را مطرح ساخته که چگونه داعیه‌دار رهبری جهان اسلام از هر گونه تعهدی نسبت به حکومت گروه‌های شیعی نزدیک به خود در عراق دریغ ورزیده؟ بدیهی است که هراس از اعتراضات مردمی  ایران و مشکلات اقتصادی جدّی کشور از دلایل عمده آن می‌باشند. حال که موضع ایران نسبت به بازسازی عراق چنین است، چگونه باید انتظار این را داشت که نقش مؤثّری در بازسازی سوریه داشته باشد؟

  • عدم امکان تداوام حضور:
فشارهای بین‌المللی:
امروزه حتی اگر اختلافی در میان جامعه جهانی در خصوص برجام وجود داشته باشد، اختلافی در  خصوص برنامه موشکی، نقض حقوق بشر و نقش تهدید آمیز ایران در منطقه وجود ندارد. متناسب با این رویکرد، فشارهای جامعه بین‌المللی چنان افزایش می‌یابد که نهایتاً ایران را وادار به خروج از  سوریه خواهد ساخت.

هزینه مالی و نظامی:
بنابه گزارش‌ها، ایران در هفت سال گذشته بیش از سی میلیارد دلار برای حضور روس‌ها و شبه‌نظامیان شیعه هزینه نموده اشت. این در حالی است که هیچ‌گونه منفعت اقتصادی از سوریه به‌دست نیاورده و ادعای برخی از سرمداران رژیم مانند رحیم صفوی دایر بر کسب منافع اقتصادی در سوریه تنها جهت توجیه  حضور ایران در سوریه است.

فشارهای داخلی:
یکی از برجسته ترین خواسته‌های مشترک اعتراضات گسترده دی ماه گذشته مردم ایران ضرورت  دست کشیدن از دخالت‌های ایران در سایر کشورها است. در این میان اگر رژیم تاکنون توانسته با  تحریک احساسات مردم به بهانه دفاع از حرم و جنگ با تروریسم وغیره بخشی از جوانان نا‌آگاه را فریب دهد، باتسلط رژیم اسد بر بیشتر مناطق سوریه، دیگر هیچ بهانه‌ای برای تدوام حضور ایران در  سوریه وجود ندارد، به‌ویژه این‌که این نیروها در تیررس حملات ارتش اسرائیل قرار دارند و هم‌پیمانانش هیچ‌گونه توانی در دفاع از خود ندارند.

نیاز به رقیبان:
روسیه که با  تشویق و هزینه ایران وارد سوریه شده، توانست با امضای معاهده امنیتی نظامی ۴۹ ساله با دولت سوریه و کسب ده‌ها ملیارد دلار و بازگرداندن جایگاه بین‌المللی خود، ضمن تامین منافع خود، با برقراری ارتباط با مخالفان، تداوم حضور استراتژیک خود را نیز حتی بدون ماندن اسد در قدرت تامین کند.
ترکیه نیز که در مقایسه با رقیبان از جایگاه خوبی در میان مخالفان رژیم اسد برخوردار است، با ورود  به شمال سوریه و ایجاد کمربند امنیتی، منافع استراتژیک خود را تامین کرده است. از این رو با خروج نیروهایش از سوریه هیچ نگرانی از حیث تداوم این منافع در آینده ندارد.
در این میان تنها ایران است که به‌جزبقای اسد در رأس قدرت هیچ شانسی برای تداوم منافع خود ندارد و بازنده تمام عیار بازی متهورانه و خونین چند ساله خویش در منطقه و سوریه است.
و سخن آخر این‌که آیا رهبران جمهوری اسلامی از این شجاعت برخوردارند که با درک واقعیت و با خروج  نیروهای خود از سوریه هدر دادن سرمایه‌های معنوی و مادی مردم ایران و منطقه را در این حد متوقف سازند و به این بازی خونین و متهورانه خود پایان دهند؟

پارلمان اروپا خواستار آزادی زندانیان دو تابعیتی در ایران شد

پارلمان اتحادیه اروپا طی صدور قطعنامه‌ای از ایران خواست تا زندانیان دوتابعیتی که درایران محبوس هستند را آزاد کند.
روز پنجشنبه ۱۰ خردادماه‌، اعضای پارلمان  اروپا در  استراسبورگ با صدور قطعنامه‌ای مبنی بر درخواست ایران برای آزاد کردن زندانیان دوتابعیتی، بر لغو حکم اعدام احمدرضا جلالی، شهروند ایرانی-سوئدی نیز تاکید کردند.
نمایندگان پارلمان اروپا همچنین نسبت به وضعیت نازنین زاغری و عباس عدالت، شهروندان ایرانی‌-‌بریتانیایی و همچنین کامران قادری شهروند ایرانی-اتریشی هشدار داده اند. این قطعنامه همچنین از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواسته تا آیین دادرسی قضایی را رعایت کند.

۱۳۹۷/۰۳/۰۹

مهلت ۲ماهه بانک‌های هند به تجار برای قطع رابطه با ایران

سازمان فدراسیون صادرات هند اعلام کرد که دو بانک هندی به تجار این کشور مهلت ۲ ماهه داده‌اند تا به روابط تجاری خود با ایران پایان دهند.
ایندوس‌ایند (IndusInd) و یو سی او (UCO) از جمله دو بانک هندی ارائه‌دهنده تسهیلات و خدمات صادراتی به ایران هستند که به مشتریان خود تا ۱۵ مرداد ماه سال جاری مهلت داده‌اند تا به روابط تجاری با ایران پایان دهند.
«اجایی ساهای» رییس سازمان فدراسیون صادرات هند (FIEO) به رویترز گفت که این دو بانک هندی طی نامه‌ای در ۳ خرداد سال جاری به صادرکنندگان اعلام کرده‌اند تا تمام حساب‌های تجاری خود با ایران را تا ۱۵ مرداد ماه تسویه کنند.
تحریم‌های آمریکا علیه ایران سبب محدودیت‌هایی برای ارتباطات بانکی هند با ایران شده است که به دنبال آن صادرکنندگان هندی اکثراً برای صادرات خود به ایران روپیه دریافت می‌کنند.
بانک یو سی او (UCO) از جمله بانک‌های فعال در هند است که برخی از پرداخت‌های پول نفت ایران در این بانک نگهداری می‌شود.
طبق گفته رییس این بانک در حال حاضر ۱۸ میلیارد روپیه پول نفت ایران در این بانک است.
طبق اعلام این دو بانک هندی، باید تمام اعتبارات اسنادی (Letter of Credit) تا مهلت تعیین شده انجام شده باشد.
اعتبار اسنادی (Letter of Credit) تعهد و تضمین بانکی‌ است که به خریدار و فروشنده داده می‌شود که طبق آن،‌ میزان پرداختی خریدار به فروشنده در تاریخ تعیین شده به دست فروشنده می‌رسد.
به دنبال تحریم‌های آمریکا علیه ایران، میزان تجارت هند با ایران در سال ۲۰۱۱ از ۱۱/۳ میلیارد دلار به ۳/۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ کاهش پیدا کرد.
میزان تجارت هند از اوایل سال ۹۷ تا کنون حدود ۸ میلیارد دلار بوده است.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا شامگاه سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه طی پیامی تصویری در کاخ سفید، دستور خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران را صادر کرد و  فرمان اجرایی برای اعمال تحریم‌ها علیه ایران را امضا کرد.

۱۳۹۷/۰۳/۰۳

سلێمانی نیوەی رێگایە- بەهرووز شوجاعی


هەڵبژاردنی ئەنجوومەنی نوێنەرانی عێراق لە كوردستان هەندێك داتامان دەداتە دەست كە گوزارشت لە چەند راستییەك دەكەن، یەكەم: ئەوەی كە متمانەی دەنگدەر بەگشتی و نەوەی نوێ بە تایبەتی بۆ حزبە دەسەڵاتدارەكان كەم بووەتەوە. دووەمیش، سەرەڕای خەستبوونی كێشە لەگەڵ بەغدا، دەنگدەری كورد لە جیاتی پێناسەكردنی عێراقی عەرەب وەكوو دیترەكەی، ئەوانی تر لەناو خودی هەرێمدا دەدۆزێتەوە. واتە، بە پێچەوانەی ساڵانی 2004 تا 2009، كوردی باشوور گۆڕەپانی ململانەی هەڵبژاردنی پەرلەمانی هەرێمیان گواستووەتەوە بۆ گۆڕەپانی هەڵبژاردنی پەرلەمانی عێراق. ئەم دیاردەیە پێمان دەڵێت كە حیزبایەتی لە كوردستان ئێستا لە قۆناغێكی قەیراناویدایە.
حیزبایەتی رانتیەر
حیزبایەتی لە كوردستان لەدوای راپەڕینی 1991 لە قۆناغی خۆڕاگری و ئایدیاوە دەربازی قۆناغی سیاسەتی پراكتیك و كارگێڕی بووە، واتە لە حاڵەتی ئۆپۆزیسیۆن دەركەوتووە و بووە بە دەسەڵات. لەگەڵ دامەزرانی حكومەتی هەرێمی كوردستان و هەڵبژاردنەكانی 1992، هیچ مەجالێك بە دروستبوونی ئۆپۆزیسیۆن نەدرا، بەڵكو هەردوو حیزبە سەرەكییەكەی كوردستان بوونە هاوبەشی فیفتی فیفتیی دەسەڵات. لەبەر نەبوونی ئۆپۆزیسیۆنێكی كارا لە كوردستان، هەردوو حیزب لەسەر سەرچاوە داراییەكان تووشی كێشە بوون و لەبەر ئەوەی هێزی چەكداریان هەبوو، لە جیاتی ئەوەی ناكۆكییەكانیان لە پەرلەمان تاوتوێ بكەن، بە چەك وەڵامی یەكتریان دایەوە و شەڕی ناوخۆی ساڵانی نەوەت هەم جەمسەربەندییەكی قووڵی لە نێوان زۆنی زەرد و سەوزدا دروست كرد، هەمیش متمانەی خەڵكی بۆ حیزبە دەسەڵاتدارەكان كەم كردەوە. فەزای ئەمنی زۆنەكان بووە هۆكاری ئەوەی ركابەریی هەردوو حیزب نە بە شێوەی ستوونی لەناو توێژەكانی كۆمەڵگادا، بەڵكوو بەشێوەی ئاسۆیی لە جوگرافیای هاوسنووردا پەرەبستێنێ. ئەم دوو حیزبە بە مەبەستی دەستەبەركردنی دەسەڵات و بۆ بەدەستهێنانی متمانە لەجیاتی ئایدیای سیاسی، بە ئیمتیازاتی ئابووری بەشێك لە خەڵكیان بۆ لای خۆیان راكێشا. بە هاتنی بودجەی 17% پەیوەندیی ئەرباب-رەعیەت (patron-clientel) لەنێوان حیزبە دەسەڵاتدارەكان و خەڵكدا قووڵتر بوو، خەڵكێكی زۆر بۆ كەرتی حكومی دامەزرا و ئەم دیاردەیەش كەرتێكی حكومیی زلقەوارە (oversized public sector) ی دروست كرد. كەرتی تایبەت كە دەبا شاڕەگی ئابووریی وڵاتەكە با، نە تەنیا پاشگوێ خرا، بەڵكوو ئەم هەنگاوانە بەشێویەكی كارا ئەو كەرتەی سەقەت كرد، لە كۆی داهاتەكانی هەرێم بەشێكی زۆر كەم لەو كەرتەدا بەدەست دێ.
فەرهەنگی نیۆلیبراڵ بەبێ دیموكراسیی لیبراڵ
ئێستا لە كوردستان، بەبێ ئەوەی بناغە دیموكراسییەكەی قایم بكرێت، فەرهەنگێكی نیۆلیبراڵ حاكمە. كۆمەڵگایەكی وا بەبێ دیموكراسیی لیبراڵ زیاتر كاراكتەری دەوڵەتە رانتیەرەكانی رۆژهەڵاتی ناوەڕاست وەردەگرێ. وەكوو هەموو وڵاتێكی رۆژهەڵاتی ناوەڕاست كە ئابوورییەكەی لەسەر نەوتە، لە كوردستانیش حكومەتێكی رانتیەر و كۆمەڵگایەكی ئەرباب-رەعیەتی لەسەر بنەماكانی خزمخزمانێ (nepotism)  و پارەسالاری (plutocracy) دامەزراوە كە وەلائەكان بەپێی گوژمەی پارەكە یان ئاستی پلەی ئیداری و كۆمەڵگایی قابیلی كڕینە و توانای رووبەڕووبوونەوەی قەیرانی سیاسی و ئابووریی نییە. دیموكراسیی لیبراڵ دەرمانی كێشە كۆمەڵایەتی و ئابوورییەكان نییە. لە هەلومەرجی وەكوو كوردستان و عێراقدا كە تەحەدای كۆمەڵایەتی و ئابووریی زۆری هەیە، گەشەسەندنی دیموكراسی ئەستەمە. تێگەیشتنی ئەوەی كە چۆن وڵاتانی ئەڵمانیا و بلۆكی رۆژئاوای ئەوروپا پاش شەڕی دووەمی جیهانی بەرەو دیموكراسی جووڵەیان كرد، كوردستان و عێراقیش لەو ئاراستەیەدا حەرەكەت دەكەن، وەهمە. بەراوردی عێراق و كوردستان بە یوگوسلاڤیا باشترە كە بەرەو شەڕی ناوخۆ و پاكتاوی ئەتنیك جووڵا. دیموكراسیی لیبراڵ لە ئابوورییەكی بەهێز  و بە چینێكی ناوەڕاستی گەورەوە گەشە دەكات. ئابووریی كوردستان بە سامانە سروشتییەكانەوە وابەستەیە و نەبوونی ئابوورییەكی فرەڕەهەند و فرەبەرهەم رێگە لە سەرهەڵدانی بۆرژوازییەكی خۆگونجێن دەگرێت كە بەردی بناغەی كۆمەڵگای مەدەنی و دیموكراسیی لیبراڵە.
هیچ وڵاتێك كە ئابوورییەكەی تاكسەرچاوەیی بێت، تا ئێستا نەگەیشتووە بە دیموكراسی. بە پێچەوانەی سیستمی دیموكراسی كە تێیدا خەڵك لە رێگەی باجەوە حكومەت بەخێو دەكەن، لە ئابووریی تاكسەرچاوەییدا حكومەت دەبێتە سەرچاوەی بەخێوكردنی خەڵك. كەرتی تایبەت لەم سیستمانەدا لاوازە و سیستمێكی باجگیری راستەقینە لەئارادا نییە. لە تاوتوێكردنی دیموكراسییەكاندا مەرجێكی سەرەكیی سەركەوتنی، بە سیستمی باجەوە بەستراوە، چونكە حكومەت مەجبووری حیسابدانەوە (checks and balances) یە لە بەرامبەر خەڵكدا. دەسەڵاتی راستەقینەی ئابووریش بەهۆی باجەكەوە هەر لای خەڵكە، نەك حكومەت. لە سیستمی تاكسەرچاوەییدا پارە و دەسەڵاتەكە لای حكومەتە. لە سیستمی دیموكراسیی فرە سەرچاوەییدا ئەگەر خەڵك لە حكومەت رازی بن، دەنگی پێ دەدەنەوە، دەنا لە هەڵبژاردنێكی تردا دەتوانن حیزبە دەسەڵاتدارەكە لەسەر حوكم لابدەن. لە سیستمی تاكسەرچاوەییدا كە پارەكەی لە خەڵكەوە نەهاتووە و حیزب و حكومەتەكە خاوەنی پارەن، وەلائەكان بە پارە و ئیمتیازات دەكڕدرێن بۆ هەڵبژاردنی ئایندە. حیزب و حكومەتێكی رانتخۆر (rentier state) دروست دەبێت كە بە بەرتیلكردن (لە كوردستان بە تەعینات و ئەنواعی مووچە) خەڵكی بەخۆیەوە دەبەستێ، لە حاڵەتی وادا ئەستەمە حیزبی ئۆپۆزیسیۆن بتوانێ سەرهەڵبدات. لەسایەی نەبوونی حیزبی ئۆپۆزیسیۆنی كارامەشدا دیموكراسییەكی سەقەت و حاڵەتی ئۆلیگارشی بەربڵاوتر دەبێ.
حیزبی سیاسی دەزگای ئایدیایە
حیزبی سیاسی پێش هەموو شتێك دەزگایەكی ئایدیای سیاسییە، واتە ئامانجە سەرەكییەكەی بەدیهێنانی ئایدیایەكی سیاسییە بۆ سیستمی حوكمڕانی، نەوەك ئامرازێك بۆ گرتنەدەستی دەسەڵاتی سیاسی. بۆیە ئایدیا دەبێت بگەڕێتەوە ناو حیزبە كوردستانییەكانی باشوور و پەیوەندیی كادر و جەماوەر نزیكتر و قووڵتر بكرێت. پرۆژەی كورد لە باشوور، بەر لە هەموو شتێك دەستەبەركردنی سەروەری بۆ گەلی كوردە، ئەمجا چ لە چوارچێوەی عێراقێكی فیدراڵدا بێت یان وەكوو پرۆژەی سەربەخۆیی. بۆ ئەم ئامانجە دەبێت كورد خاوەنی پرۆژەی نەتەوەسازی بێ. كەتوارە سیاسییەكەی باشوور كۆمەڵگایەكی فرەڕەنگ و فرەدەنگمان پێشان دەدات كە بەبێ گوتارێكی گشتگیر و دیموكراتیك ئەو نەتەوەسازییە ئەستەمە. راستە نەتەوەسازییەكانی سەرەتای مۆدێرنیتە بە ناوەندێكی بەهێز بەدی دەهات كە شەرعیەتێكی خوداوەندی (مەلیك وەكوو نوێنەری خودا لەسەر زەمین) هەبوو لە بەرامبەر پەراوێزێكی لاواز كە توانای خۆڕێكخستنی لە بەرامبەر ئەو ناوەندەدا نەبوو، بەڵام نەتەوەسازیی كورد دیاردەیەكەی پاش-پیشەسازییە كە ناوەند دەبێ شەرعییەتەكەی لە خەڵكەوە وەرگرێ و پەراوێزەكان دەتوانن بە ئاسانی خۆیان لەدژی ئەو ناوەندە رێكبخەن. بۆیە ئەگەر گوتارێكی گشتگیری دیموكراتیك بۆ بەدیهێنانی سەروەری نەبێ، پەراوێزەكە پاشگوێ بخرێت و لە پرۆژەكە بەشدار نەبێت، دوور نییە ئەو پەراوێزە هەست بە نامۆبوون بكات. كۆمەڵگایەك كە لە ناوەندەوە نامۆ بووبێ، دەرفەتی یاخیبوونیش تێیدا فراوانترە. ئەمە هەمان رەوشە كە لە سلێمانی روویداوە و پارتی ئەو رەوشە وەكوو تیرۆری فكری ناودەبات. بەشی سەرەكیی ئەم یاخیبوونە دەبێ لە بڵاوبوونەوەی ئاسۆیی (ناوچەیی) حیزبە دەسەڵاتدارەكان و رەفتاری رانت و ئەرباب-رەعیەتیی ئەم حیزبانەوە شرۆڤە بكرێ.  سەرهەڵدانی سێ حیزبی ئۆپۆزیسیۆنی گۆڕان، هاوپەیمانی و نەوەی نوێ لە سلێمانیش وەكوو سەكۆی سەرەكی، دەبێ هەر لەو روانگەیەوە شی بكرێتەوە. نە دەنگە كەمەكەی پارتی لە سلێمانی خێری بۆ نەتەوەسازییەكی دیموكراتیك لە كوردستان هەیە، نە دەنگە كەمەكەی یەكێتی لە دهۆك. هەتا ئەو كێشەیە بەردەوام بێ، دەستەبەركردنی سەروەری بۆ كورد تەنانەت بەپێی دەستووری عێراقیش ئەستەمە. پرۆژەی نەتەوەسازی دیموكراتیك لە باشووری كوردستان ئەستەمە بەم پارامەترانە بەدی بێت.
ئەنجام
حیزبە دەسەڵاتدارەكانی كوردستان دەبێ سیاسەتی رانتیەر و ئەرباب- رەعیەتی ئاسۆیی تێپەڕ بكەن و بگەڕێنەوە ناو جەماوەر و ئایدیا بەرهەم بێنن، ئایدیای حوكمڕانیی دیموكراتیك نە رەهنكردنی دەسەڵات. رێگەی سەرەكی سەركەوتنی كورد لە عێراقدا نە تاران و نە بەغدا و نە یارمەتیی ئەملا و ئەولایە. ئەو پارامەترانە – بەتایبەتی لە رۆژهەڵاتی ناوەڕاستدا – بەردەوام لە گۆڕاندان، بەڵام نەتەوەسازییەك كە بنەما سەرەكییەكەی هاووڵاتێنی بێ و بە پێچەوانەی كۆمەڵگای رانتیەر، بە مووچە و ئیمتیاز رام نەكرابێ، بنەمای حوكمڕانییەكی دیموكراسیی لیبراڵ، حكومەتی كراوە و شەفاف، كەرتی حكومیی سنووردار، عەدالەتی كۆمەڵایەتی و كەرتی تایبەتی بەهێز و چینی ناوەڕاستی بەهێز بێ، دەتوانێ هەم سیاسەتی پەرتەوازەی كوردی یەك بخات، هەمیش توانای خۆڕاگری لە بەرامبەر فشارەكانی بەغدا، ئاكتەرە ناوچەییەكان و زلهێزەكانی جیهاندا هەبێ. بۆیە سلێمانی نە تەنیا نیوەی رێگا بەڵكو دوو لە سێی رێگایە!

دیده‌بان حقوق بشر سوریه از کشته شدن ۱۲ شبه‌نظامی وابسته به ایران خبر داد

دیده‌بان حقوق بشر سوریه، از کشته شدن ۱۲ شبه‌نظامی نزدیک به نیروهای قدس ایران در نتیجه بمباران علیه یک موضع نظامی در شرق سوریه خبر داد.
تلویزیون اسکای‌نیوز عربی به نقل از دیده‌بان حقوق بشر سوریه روز پنج‌شنبه سوم خرداد، گزارش داد که جنگنده‌های آمریکایی یا اسرائیلی، نیروهای ارتش سوریه را در صحرای دیرالزور در نزدیک مرز عراق، هدف قرار داده‌اند.
دیده‌بان حقوق بشر سوریه با اشاره به اینکه در این حمله سه خودروی نظامی منهدم شد، گفته است که ۱۲ نفر کشته در این انفجار، سوری نیستند.
رامی عبدالرحمان مدیر سازمان حقوق بشر سوریه در گفت‌وگو با تلویزیون «الحدث» اظهار داشته است که« ۱۲ نفر کشته از شبه‌نظامیان وابسته به نیروی قدس سپاه پاسداران ایران هستند».
او افزود که گمان می‌رود این حمله توسط جنگنده‌های اسرائیل انجام شده و از مسیر ویژه ائتلاف بین‌الملل صورت گرفته است.
در همین حال، خبرگزاری دولتی سوریه «سانا»، ضمن تایید این خبر گفته که این حمله در منطقه‌ای در حد فاصل البوکمال و حمیمه روی داده اما تنها خسارات مالی بر جای گذاشته است.
از سوی دیگر بل اربان یک سخنگوی مرکز فرماندهی نیروهای آمریکایی گفت: «نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در سوریه عملیاتی علیه اهداف و یا نیروهای طرفدار رژیم سوریه نداشته است».
یک منبع وزارت دفاع آمریکا هم گفته است که نمی‌تواند وقوع چنین عملیاتی را تایید کند.
گروه موسوم به دولت اسلامی یا داعش تا سال گذشته در شرق سوریه حضور چشمگیری داشت اما به دنبال آغاز عملیات نیروهای تحت حمایت آمریکا و پیشروی نیروهای وفادار به بشار اسد تحت حمایت روسیه، ایران و حزب‌الله لبنان، داعش کنترل بسیاری از مناطق را در شرق سوریه و نزدیک مرز عراق از دست داده است.
ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا در فروردین‌ماه گذشته، (فوریه ۲۰۱۸) به مواضعی در سوریه حمله کرد که طی آن بیش از ۱۰۰ شبه‌نظامی وابسته به رژیم سوریه کشته شدند.

۱۳۹۷/۰۳/۰۲

واکنش کشورهای مختلف به استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران

تنها یک روز پس از سخنان مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا و اعلام استراتژی نوین واشن‍‍گتن درقبال ایران، کشورهای مختلف، واکنش‌های متفاوتی نسبت‌به آن نشان داده‌اند.
فدریکا موگرینی، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با انتقاد دوباره از خروج آمریکا از برجام و اشاره غیرمستقیم به درخواست آمریکا برای رسیدن به توافقی جدید با ایران، تأکید کرد که جایگزینی برای برجام وجود ندارد. موگرینی همچنین افزود که درخواست‌های جدید آمریکا تأثیر و نفوذ غرب بر ایران را آسان‌تر نخواهد کرد.
بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا، ضمن مشکل خواندن رسیدن به توافقی جدید و همه‌جانبه با ایران گفت که «‍ گنجاندن تمام درخواست‌های آمریکا ازجمله موضوع برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران در یک توافق جدید، بسیار بعید به‌نظر می‌رسد».
یک مقام وزارت خارجه روسیه نیز گفته که استراتژی جدید آمریکا برای کنترل نفوذ ایران، ممکن است در منطقه نتیجه معکوس داشته باشد. از سوی دیگر، میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با «بی‌معنی» خواندن درخواست‌های آمریکا از ایران، گفت که بر اساس چنین رویکردی، هیچ توافقی قابل حصول نیست.
رجب‌طیب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه نیز در یک سخنرانی در مراسم افطار رمضان، ضمن مثبت‌ خواندن تصمیم اروپایی‌های برای ماندن در برجام، گفت ترکیه حاضر به قبول بازبینی مسائل، ازجمله توافق هسته‌ای با ایران نیست. او با تأکید بر خلع سلاح کامل اتمی در خاورمیانه افزود که «جهان را در حال حاضر کسانی تهدید می‌کنند که ۱۵هزار کلاهک هسته‌ای دارند».
وزارت خارجه بحرین نیز در واکنش به رویکرد جدید آمریکا در قبال ایران، از حمایت کامل خود از بسته درخواست‌های واشنگتن از ایران خبر داد. وزارت خارجه بحرین در بیانیه‌ای اعلام کرد که درقبال «خطر ایران»، این کشور خود را در موضعی مشابه با رویکرد آمریکا می‌بیند.
انور قرقاش، وزیر خارجه امارات متحده عربی نیز با اتخاذ رویکردی مشابه در توییتر خود نوشت که «تلاش‌های همسو، به ایران نشان خواهد داد که اقدامات زیاده‌خواهانه و خصومت‌آمیز نتیجه‌ای نخواهد داشت».
«هیکو ماس»، وزیر خارجه آلمان در حاشیه اجلاس سران گروه ۲۰ در آرژانتین گفت که قرار است در سفر خود به آمریکا، این موضوع را با مقامات واشنگتن در میان بگذارد.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل ضمن قدردانی از اتخاذ رویکرد تازه آمریکا در قبال ایران و توصیف آن به‌عنوان «سیاست درست»، گفت که این تنها راهی است که ضامن صلح و ثبات در خاورمیانه است. نتانیاهو همچنین با تکرار ادعای خود در مورد «مخفی‌کردن و ادامه فعالیت اتمی ازسوی ایران پس از برجام»، افزود که «اگر ایران واقعاً دنبال یک برنامه اتمی صلح‌آمیز بود، حتی به یک سانتریفیوژ هم نیازی نداشت».

تحریم ۵ مقام ایرانی از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا

وزارت خزانه‌داری آمریکا، ۵ مقام ایرانی را به‌دلیل مشارکت در برنامه‌های موشکی ایران، در فهرست تحریم‌های آن کشور قرار داد.
وزارت خزانه‌داری آمریکا، روز سه‌شنبه یکم خردادماه، ضمن اعلام این خبر گفت که این افراد عضو نیروهای قدس سپاه هستند که برای گروه حوثی‌های یمن، موشک‌های بالستیک فراهم کرده‌اند.
براساس بیانیه این وزارت‌خانه، این افراد در انتقال فناوری موشکی به حوثی‌های یمن و تجهیز آن‌ها برای انجام حملات موشکی به شهرهای عربستان سعودی مشارکت داشته‌اند.
نام این ۵ نفر، عبارت است از: محمود باقری کاظم‌آباد، محمد آقاجعفری، جوادبردبار شیرامین، مهدی آذرپیشه و سید محمدعلی حدادنژاد تهرانی.
محمود باقری کاظم‌آباد و محمد آقاجعفری، دوتن از فرماندهان سپاه هستند که براساس گزارش خزانه‌داری آمریکا برای یگان موشکی الغدیر متعلق‌به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یا به نمایندگی از آن،کار کرده‌اند. این دو فرد مسؤولیت نقل و انتقال و به‌کارگیری موشک‌ها در منطقه را برعهده داشته‌اند.
جواد بردبار شیرامین و مهدی آذرپیشه نیز به اتهامات مشابهی مورد تحریم قرار گرفته‌اند.
سید محمدعلی حدادنژاد تهرانی نیز به اتهام فراهم‌کردن حمایت مالی، لجستیکی و تهیه مواد و تکنولوژی برای سازمان تحقیقات و خودکفایی سپاه پاسدران در فهرست تحریم وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار گرفته‌ است. براساس این بیانیه، این سازمان تحقیقات و خودکفایی سپاه پاسداران، در تحقیق، تولید و بهبود توان موشکی حوثی‌های یمن، مشارکت داشته‌ است و از ماه ژوئیه سال ۲۰۱۷ در فهرست تحریم‌های آمریکا قرار گرفته است.
بنابر اعلام وزارت خزانه‌داری آمریکا، از این پس اموال متعلق به افراد نام‌برده مشمول این تحریم، در خارج از ایران، مسدود می‌شود و هرگونه مبادلات با آنان از جانب اشخاص آمریکایی ممنوع است. علاوه‌بر شهروندان آمریکا، هر شرکت خارجی که با تحریم‌شدگان مذکور مبادله تجاری و مالی داشته باشد و یا امکان چنین تبادلاتی را تسهیل کند، مشمول تحریم‌های تجاری آمریکا خواهد شد و دسترسی آن به سیستم مالی و پولی آمریکا مسدود می‌شود.
هفته گذشته نیز آمریکا ولی‌الله سیف، رییس‌کل بانک مرکزی ایران را به فهرست تحریم‌های آن کشور، اضافه کرده بود.

وزارت خارجه سوریه: خروج نیروهای ایرانی از کشور غیرقابل گفت‌وگو است

فیصل المقداد معاون وزیر خارجه سوریه اعلام کرد، «خروج نیروهای ایرانی از کشورش، غیرقابل مذاکره است».
مقداد این اظهارات را در واکنش به درخواست آمریکا، مبنی بر خروج ایران از سوریه، بیان کرده است.
مایک پومپئو، روز دوشنبه سی و یکم اردیبهشت، ضمن «اعلام استراتژی نوین واشن‍‍گتن درقبال ایران»،‌گفت: «در این استراتژی، از ایران خواسته شده، غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند و از دخالت‌هایش در کشورهای منطقه از جمله در سوریه دست بردارد».
تلویزیون المیادین روز چهارشنبه دوم خرداد، به نقل از مقداد اعلام کرد:« عقب‌نشینی، یا باقی ماندن نیروهای عراقی، قابل مذاکره نیست، زیرا این مساله  مربوط به دولت سوریه است».
مقداد با اشاره به آمریکا گفته است: «نیروهایی که بدون اطلاع دولت سوریه وارد این کشور شده‌اند، نیروهای اشغالگر هستند و این نیروها مستقیما در سوریه از «تروریسم» حمایت می‌کنند».
ایران در جریان بحران سوریه که با شورش‌های مردمی علیه دولت اسد در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، کمک‌های نظامی و مالی زیادی را برای دولت دمشق فراهم کرد.
دو روز پیش، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته بود که نیروهای این کشور، تا زمانی که دولت سوریه بخواهد، در این کشور باقی خواهند ماند.
پومپئو روز دوشنبه از ایران خواسته بود که تمامی نیروهایش را از سوریه خارج کند. تهران هشدار آمریکا را نپذیرفته و گفته که این اظهارات تمایل آمریکا برای سرنگونی نظام ایران را نشان می‌دهد.

مانیفست مایک پمپئو برای تغییر در ایران

گمانه‌زنی درمورد اهداف و سناریوهایی که دونالد ترامپ با خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران  دنبال می‌کند و چالش‌ها و موانعی که در سر راه این اهداف وجود دارد، همچنان ادامه دارد و نظرات و دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه مطرح می‌شود؛ اما با اعلام مواضع صریح و بی‌سابقه مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا و مانیفست دوازده‌گانه‌ای که در دستور کار رابطه با ایران قرار داد، به‌نظر می رسد در مسیر روابط دو کشور، به‌سوی برخوردی سخت، گام برداشته است .
هرچند خروج ترامپ از برجام قابل پیش‌بینی بود، اما خروج سخت از برجام و دستور سریع برای اعمال تحریم‌های ثانویه و گسترده‌تری که قبل از برجام اعمال می‌شد و به قول پمپئو، شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران، متحدان اروپایی آمریکا را دچار شوک کرد؛ زیرا رهبران اروپایی که اعتبار شخصی خود را با سفر به آمریکا، خرج حفظ برجام کرده بودند، کاملاً سرخورده شدند. علاوه‌بر این، بنابه گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، با آن‌که روز قبل از اعلام  خروج آمریکا، در رایزنی‌هایی که نمایندگان وزارت خارجه آمریکا با متحدان اروپایی انجام داده بودند، این پیام به آن‌ها منتقل شده بود که به احتمال قوی، امکان تعلیق مجدد خروج از برجام ازطرف آمریکا وجود دارد، اما در عمل، ترامپ مسیر دیگری را برگزید و این نشان‌دهنده آن بود که درمورد این تصمیم‌گیری چندان کار و مشاوره جمعی صورت نگرفته است.
بنابه گزارش‌ رسانه‌های آمریکایی، تصمیم نهایی ترامپ در کابینه هم به بحث کارشناسی گذاشته نشده است که فی‌المثل متیس، وزیر دفاع، بتواند مخالفتش را نشان بدهد و استدلالش را برای آن، بیان کند. در واقع، ترامپ با تیم جدیدی که در وزارت‌خارجه و مشاورت امنیت ملی جایگزین کرد، جهت‌گیری جدیدی به مواضع دولت در مواجهه با ایران داد. به‌هرحال اقدامات دولت ترامپ، تبعات و چشم‌اندازهایی در روابط منطقه‌ای و بین‌المللی برجای خواهد گذاشت.
حال باید دید که اهداف ترامپ و پمپئو از این اقدام چه بوده است و با چه موانع و دشواری‌هایی روبروست.
تحلیل‌گران نظرات مختلفی در این مورد ارائه داده‌اند که هرکدام مبتنی‌‌بر شواهد و نمادهای مختلفی است. قبول هرکدام از این نظریه‌ها، می‌تواند تبعات مختلفی برای سیاست آمریکا در منطقه به‌همراه داشته باشد:

الف - تلاش برای بی‌اعتبارسازی میراث اوباما
برخی کارشناسان  من‌جمله جان لیمبرت،از گروگان‌های سابق آمریکایی در تهران و از دیپلمات‌های بازنشسته وزارت‌خارجه آمریکا، معتقد است که اقدام ترامپ در مخالفت با برجام، فاقد یک دکترین و استراتژی حساب‌شده است که ابعاد مختلف آن را سنجیده باشد و طبق آن برنامه، به مخالفت با برجام برخاسته باشد. او مخالفت ترامپ را از جنبه عملی درجهت بی‌اعتبار ساختن میراث اوباما، چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی، می‌داند . او همان‌طور که طرح بیمه اوباما و توافق تجاری ترانس‌پاسفیک  را لغو کرده، هرجای دیگر هم که ردپایی از اوباما سراغ دارد که اعتباری به دولت او بخشیده باشد، بدون ملاحظه، رسیدگی و مطالعه، درصدد ابطال آن برخواهد آمد و از آن‌جا که توافق و مصالحه هسته‌ای با ایران، محصول سال‌ها فعالیت دیپلماتیک ومهم‌ترین دستاورد دولت اوباما بوده، به لغو آن همت گمارده و مایل است آن را به‌کل نابود کند . دولت اوباما توانسته بود با اجماع بین‌المللی، تحریم‌های همه‌جانبه‌ای را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند و آن‌ها را به میز مذاکره بیاورد و در عمل، امکانات غنی‌سازی ایران را به‌عقب براند و نیز قوی‌ترین و گسترده‌ترین برنامه نظارتی را که محصول دو سال فعالیت جامعه اطلاعاتی آمریکا بوده است، بر ایران تحمیل کند که راه گریز برا ی ساخت هرگونه سلاح هسته‌ای را ببندد . در نهایت، هر چند که امتیازاتی ازجمله به‌رسمیت شناختن غنی‌سازی، به ایران داده شد، ولی به‌لحاظ محدودیت میزان نگه‌داری اورانیوم غنی‌شده و نیز سانتریفیوژها، عملاً از خطر حرکت برنامه هسته‌ای ایران به‌سمت یک برنامه نظامی، کاسته شد.
اگر این دیدگاه را قبول کنیم، از این زاویه، ترامپ بعد از بی‌اعتبار کردن اوباما، اکنون ممکن است وارد مذاکره جدیدی با ایران شود؛  زیرا برای او مهم است که امضای او پای قرار داد زده شود و نشان داده شود که او توانسته معامله بهتری انجام دهد و تنها کسی است که چنین توانایی را دارد و بقیه درک درستی از این روابط و معاملات نداشته‌اند.

ب -  سیاست مهار و محدودسازی ا یران
گروه دیگری از تحلیل‌گران معتقدند که هدف ترامپ از این اقدام، آن بوده است که برای جلب رضایت خاطر متحدان عرب منطقه خلیج‌فارس و نیز اسراییل، با خروج از برجام، ایران را تحت فشار همه‌جانبه سیاسی و اقتصادی قرار دهد تا مانند کره‌شمالی آن‌ها را به سر میز مذاکره بیاورد و در این موقعیت، خواسته‌های خود را به ایران تحمیل کند. از این زاویه، هدف مهار و محدودسازی رفتار ایران به‌ویژه در حوزه دفاعی و سیاست خارجی است و نه تغییر رژیم.
از سویی با افزایش نقش منطقه‌ای ایران در سوریه، عراق و لبنان و یمن که فشار متحدان منطقه‌ای آمریکا ازجمله اسراییل و کشورهای عرب عضو همکاری خلیج فارس را افزایش داده و از سوی دیگر، امکان غنی‌سازی در برجام هم به اعتراض عربستان منجر شده و این کشور نیز می‌خواهد برای عقب‌نماندن از این امر، در این مسیر حرکت کند. علاوه‌بر این، اسراییل هم به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند قبول کند که ایران حتی در پانزده سال آینده، به غنی‌سازی بپردازد؛ لذا فشار برای مهار ایران و تغییر رفتار، اولویت آمریکا خواهد بود. اندرو پیک، مسؤول میز ایران در وزارت‌خارجه آمریکا، در گفت‌وگویی، در تبیین سیاست خروج آمریکا از برجام، هرچند  سیاست تغییر رژیم را مطلقاً منتفی می‌داند، در عین حال، می‌گوید که تأکید سیاست آمریکا بر نفی کامل غنی‌سازی و نیز نحوه فعالیت منطقه‌ای ایران و نیز نحوه فعالیت موشکی و همچنین مسائل حقوق‌بشری ایران قرار گرفته است. سیاست‌هایی که شباهت کاملی به سیاست‌های دوره اول جرج بوش دارد.
سیاست محدودسازی و مهار، در دوره‌های مختلفی ازجمله دوره بیل کلینتون و جرج بوش پدر، سیاست اصلی بوده و درمواردی نیز به موفقیت‌هایی دست یافته است.

ج - سیاست تغییر رفتار و نظام در ایران
اما برنامه‌ای که پمپئو در «بنیاد هریتج» مطرح کرد، بسیار فراتر از آن بود که اندرو پیک مطرح کرد و نوع ارائه دستورات و فرامین هم نشان از سیاست دیگری دارد. این فرامین دوازده‌گانه، هم جاه‌طلبانه بود و هم نشان از رؤیایی برای تغییر رژیم در آن موج می‌زد؛ با آن‌که پمپئو سعی کرد نامی از تغییر رژیم در ایران نبرد. اساس تحلیل پمپئو بر این مبنا استوار است که نظام در آستانه فروپاشی و اضمحلال قرار گرفته است و لذا اگر بخواهد تن به این تقاضا ندهد، به‌خاطر مشکلات اقتصادی ناشی‌از تحریم‌ها، با تظاهرات و مخالفت داخلی روبرو خواهد شد و اگر به این تقاضاها تن بدهد، طبیعتاً دچار تغییر ماهیت شده و خودبه‌خود، سیاست تغییر رژیم انجام شده است.

د - تقاضای پمپئو در حوزه هسته‌ای
در این حوزه، کل سیاست‌ها به دوره جورج بوش بازگشته است.  پمپئو عملاً خواستار توقف کامل غنی‌سازی شده و گفته است که حتی رآکتور آب‌سنگین اراک هم باید به‌طور کامل نابود شود و دسترسی همه‌جانبه بازرسان نیز به تمام مناطق ایران فراهم شود که حتی با مقرارت آژانس، مغایرت دارد.
در این مطالبات دوازده‌گانه، روابط خارجی ایران در منطقه نیز محدود شده است. پمپئو در این درخواست‌ها، خروج کامل ایران را از یمن، عراق، لبنان و سوریه خواستار شده و همچنین خواستار آزادی زندانیان دوتابعیتی و نیز بستن پرونده موشکی ایران شده است. جدا از این مطالبات، او در بخش‌های دیگری از سخنانش، به نمونه‌هایی از رفتار جمهوری اسلامی با شهروندانش نیز اشاره کرد.
آن‌چه که مشخص بود، عمده تقاضاها در حوزه هسته‌ای، دفاعی و سیاست خارجی قرار داشت. او همچنین تأکید کرد که با همکاری پنتاگون، در حوزه نظامی، ایران را در منطقه تحت فشار قرار می‌دهد و همچنین در حوزه نبردهای سایبری، با قاطعیت با ایران برخورد خواهند کرد و تهدید کرد که چنان تحریمی را علیه ایران ادامه خواهد داد که تاکنون در تاریخ بی‌سابقه بوده و البته گفت که اگر مردم ا‌ز این موقعیت استفاده کنند و رژیم را تحت فشار بگذارند که رفتار خود را عوض کند، سود خوبی خواهند برد، وگرنه بخشی از این فشارها متوجه مردم نیز خواهد شد.

ه‍  - محاسبه واکنش‌های ایران
ترامپ در دوره کمپین انتخاباتیش گفته بود که اگر برجام برقرار نشده بود، تحریم‌های اقتصادی ادامه پیدا می‌کرد و کار رژیم تمام شده بود. او گفته بود که  برجام، رژیم را نجات داد. دیدگاهی که در سخنان پمپئو نیز خود را نشان می‌داد. صاحبان این دیدگاه، همچنین بر این باورند که هیچ صلحی در خاورمیانه محقق نخواهد شد، مگر آن‌که  رژیم جمهوری اسلامی ایران تغییر کند. از دید آن‌ها، نظام جمهوری اسلامی نیز در مرز زوال کامل قرار دارد. آن‌ها فکر می‌کنند که  بازگشت تحریم‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی ناشی‌از خروج آمریکا از برجام، سبب خواهد شد که دولت میانه‌رو روحانی ساقط شود و ممکن است تندروهای نظامی به‌قدرت برسند که برای سیاست تغییر رژیم، بهانه بهتری به‌دست آمریکا خواهد داد. رهبر ایران نیز احتمالاً به خروج از برجام، حکم خواهد داد.
در چنین فضای رادیکالی، هم نارضایتی اقتصادی و شورش شهری تشدید خواهد شد و هم اگر ایران به رفتاری رادیکال دست بزند و به‌سمت غنی‌سازی گسترده برود، در این صورت، هم اهرم شورای امنیت علیه ایران وارد عمل خواهد شد و هم درصورت لزوم، آمریکا یا اسراییل می‌توانند حملات نظامی به تأسیسات هسته‌ای آن کشور انجام دهند. در این چارچوب، فروپاشی اقتصادی، رادیکال‌کردن ساختار سیاسی و به درگیری کشاندن نظام، ورود به جنگی خواهد بود که همیشه گزینه مطلوب بولتون و پمپئو درقبال ایران بوده است و از ابعاد این برنامه به‌شمار می‌رود، که در هر دو روش، درنهایت به تغییر کلی نظام منجر خواهد شد.

و - موانع تحقق سیاست ترامپ  
۱- مشکلات اندیشه تغییر نظام
سیاست تغییر نظام که پمپئو تلویحاً آن را طراحی کرد، در عمل نشان داده شده که در اکثر موارد، شکست خورده است. علاوه‌بر این، نتایج ناخواسته آن، بیش از آن است که به نظر می‌آید. تجربه نشان داده که سیاست تغییر نظام که در دو دهه گذشته ازسوی آمریکا، درمورد بعضی کشورها به کار گرفته شده است، در همه موارد منجربه تشکیل دولت‌هایی شده که بی‌ثبات‌اند و یا فاقد توانایی اداره کشور. تداوم فعالیت‌های تروریستی و بقای مشکلات امنیتی در این کشورها، به‌گونه‌ای بوده است که آمریکا نه می‌تواند در آن‌ها کاملاً پیروز شود و نه می‌تواند این مناطق را رها کند.
علاوه‌بر این، اعمال سیاست تغییر نظام‌ها که عمدتاً با فریب و یا فشار همراه است، باعث هشیاری نظام‌های مقابل خواهد شد و انجام کار را برای مرحله نخست، دشوار خواهد کرد. در مرحله بعد از تغییر نیز  مشکلات زیادی وجود دارد که گاه در برخی موارد، نارضایتی‌های گسترده‌تری را ایجاد می‌کند. علاوه‌بر این، علی‌رغم هزینه‌هایی که آمریکا کرده، نتیجه کار در این کشورها،
به ضرر آمریکا بوده است. عراق و افغانستان نمونه بارز این امرند که ترامپ حضور در عراق را فاجعه کامل خوانده است. به همین سبب است که برخی تحلیل‌گران معتقدند که براندازی حکومت‌ها جعبه پاندورایی است که کسی نباید به سراغ آن برود.

 ۲- تغییر مواضع کره‌شمالی
یکی از کارت‌هایی که ترامپ و پمپئو به‌عنوان مدل موفق نشان می‌دهند، مذاکره مستقیم با کره‌شمالی است، درحالی‌که هنوز معلوم نیست کره‌شمالی به نابودی کامل صنعت هسته‌ای خود اقدام کند. کره‌شمالی به قول توماس فریدمن، خبرنگار نیویورک‌تایمز، قالی نابودی برنامه هسته‌ایش را قبلاً سه‌بار به آمریکا فروخته است. همچنین کره‌شمالی با توجه به تجربه لیبی، با دیده شکاک به مذاکرات می‌نگرد و معلوم نیست که بدون آن‌که امر خروج سربازان آمریکا از کره حل شود، حاضر شود همه امکانات هسته‌ای خود را از بین ببرد. ضمن این‌که این امر، از لحاظ موازنه قوا به ضرر روسیه و چین است. پوتین قبلاً گفته بود که کره‌ای‌ها حاضرند علف بخورند، ولی  بمب خود را از بین نخواهند برد. حال باید دید مذاکرات در دو هفته آینده، چگونه پیش خواهد رفت.

۳- نتایج ناخواسته برای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس
یکی از مشکلاتی که برنامه پمپئو می‌تواند ایجاد کند، این است که سطح تخاصم نظامی محدود، ابعاد گسترده‌تری پیدا کند و می‌تواند ناخواسته و به‌طور اجتناب‌ناپذیری دامن کشورهای همسایه ایران را بگیرد و منطقه در یک آشوب کامل امنیتی فرو رود که قطعاً هیچ‌کدام از کشورهای عربی مایل به ایجاد چنین وضعیتی نیستند . بولتون که در دولت قبل معتقد بود به‌هیچ‌عنوان نباید وارد مذاکره و توافق با عراق شد و جنگ تنها راه حل مشکلات است، اکنون مشاور امنیت ملی دولتی شده که آن اقدام را فاجعه خوانده است.

۴- همراهی‌نکردن قدرت‌های بزرگ
هر برنامه سیاسی  بزرگی که در خاورمیانه بخواهد پیش برود، نیازمند آن است که قدرت‌های بزرگ، حداقل موافقتی در این زمینه داشته باشند. سیاست یک‌جانبه‌گرایی دولت ترامپ که در زمینه‌های مختلف مانند پیمان‌های تجاری و محیط‌زیستی با اروپا نیز خود را نشان داده است، باعث شده که در این زمینه، متحدان اروپایی و چین و روسیه، چندان تمایلی برای انجام این کار ندارند و این می‌تواند پروژه پمپئو را با مانع روبرو کند.

نتیجه‌گیری: 
دولت ترامپ قصد دارد فصل جدیدی در روابط ایران و آمریکا بگشاید. او می‌خواهد در آستانه چهل‌سالگی رژیم جمهوری اسلامی، فشارهایی بی‌سابقه تحت عنوان جنگ اقتصادی علیه ایران را کلید بزند و کاری را که رؤسای جمهوری پیشین آمریکا نتوانستند انجام دهند، به سرانجام برساند. مانیفست دوازده‌ماده‌ای که پمپئو برای تغییر ایران ترسیم کرده، در چنین راستایی تنظیم شده است. طبعاً سیاست تغییر نظام و مانیفست پمپئو، تناقض دیگری را هم می‌تواند نشان دهد و آن هم این‌که رئیس‌ جمهوری که در دوران مبارزات انتخاباتی مدعی بود آمریکا باید از ماجرای دولت‌سازی و صدور دمکراسی که روندی فاجعه‌بار مانند عراق برای این کشور درپی داشته است، کنار بکشد، همان روند قبلی را درپیش گرفته است. درعین‌حال، معلوم نیست که نیروهای داخلی و بازیگران سیاسی  درون ایران و اکثریت مردم وناراضیان داخلی چقدر از این سیاست استقبال کنند. هرچند، ترامپ اگر به موفقیت فوری دست نیابد، معمولاً سریعاً به تغییر موضع دست می‌زند.