۱۳۹۶/۱۱/۰۸

مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری ایران در “آینده پژوهشی ایرانیان” و مسئله کرد

مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری ایران در “آینده پژوهشی ایرانیان”، از میان 100 مشکل پیش روی ایران برای آینده، مساله ی “چالش های قومی” را در رتبه ی 75 مورد بررسی قرار داده است:
“یکی از سرمایه های فرهنگی- اجتماعی ایران تنوع قومی و زبانی است که در عین حال، زیر چتر ملت به هم می پیوندند. به طور تاریخی چالش های قومی در ایران زمانی مطرح شد که در مفهوم جدید ملت، سهم برخی اقوام کمتر مورد توجه قرار گرفت. پس گاهی گروهی از افراد این اقوام به هویت طلبی و در نتیجه قوم گرایی دست زده و حتی خوشان را یک ملت دانستند. به طبع این حوزه با چالش های مختلفی مواجه است. از جمله می توان به رشد هویت های قومی- محلی در استان های مرزی اشاره کرد که موضوع هایی چون پان ترکیسم در مناطق آذربایجان، ناسیونالیسم کردی در کردستان و اعتراض ها با محوریت هویت عربی در خوزستان را به خاطر می آورد. همچنین با توجه به اینکه سال 1396 انتخابات شورا و ریاست جمهوری در پیش است دو مسیر می تواند مطرح شود. بهره برداری سیاسی از مسائل قومی در انتخابات ریاست جمهوری و همچنیدن بهره برداری سیاسی از مسائل قومی در انتخابات شوراها. از دیگر مسائل این حوزه می توان به تغییر نامحسوس مرجعیت فرهنگی و رهبری فکری به خارج از مرزها در میان گروه های قومی و زبانی اشاره کرد که که هرچند یافته های آمداری درباره آن وجود ندارد، اما مورد اشاره برخی پژوهشگران فرهنگی است. همچنین وضعیت زبان های غیرفارسی ایرانی نیز ذیل همین مسئله قرار می گیرد به طوری که اکنون یکی از مسائل مطرح شده تدریس زبان های غیر فارسی در مراکز آموزشی است”.
نکات مهم متن:
کمتر موضوع توجه قرار گرفتن سهم برخی اقوام در مفهوم جدید ملت
رشد هویت های قومی-محلی
هویت طلبی و در نتیجه قوم گرایی و خود را ملت پنداشتن
ناسیونالیسم کردی در کردستان
تغییر نامحسوس مرجعیت فرهنگی و رهبری فکری به خارج از مرزها در میان گروه های قومی و زبانی
وضعیت زبان های غیر فارسی و تدریس زبان های غیر فارسی در مراکز آموزشی
خش دوم
مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری ایران در “آینده پژوهشی ایرانیان”، از میان 100 مشکل پیش روی ایران برای آینده، مساله ی “تحولات مناطق کردنشین کشورهای همسایه” را در رتبه ی 96 مورد بررسی قرار داده است:
“مسئله قوم کرد دهه هاست که در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه جریان دارد و در هر برهه ای در بستر بحران هایی که بوجود آمده به شکلی سر برآورده است. مسئله کردها در این کشورها نه تنها از تحورت داخلی متأثر بوده، بلکه همیشه نیم نگاهی هدم بده تحولات منطقه ای داشته است؛ موضوعی که اغلب کردها را به اتحادهای کوتاه مدت یا بلندمدت با دیگر بازیگران منطقه ای سوق داده است. در سال 1395 مساله ی کردستان ایران با ورود مجدد حزب دمکراتیک کردستان به فاز نظامی همراه بود. کودتای نافرجام نظامیان در ترکیه در تابستان این سال، نقطه آغاز تحولات بسیاری بود که تشدید برخورد نظامی با گروه های مسلح کرد در جنوب شرق و مهار احزاب سیاسی کرد در پایتخدت را به دنبال داشت. در درگیری های سوریه، تسلط کردها به بخشی از مناطق شمال، پای نیروهای ترکیه را به خاک این کشور باز کرد. از طرف دیگر، آمریکا روند استقرار نیروهایش در مناطق تحت کنترل کردها را آغاز کرد. کردهای سوریه اکنون در موقعیتی قرار دارند که می توانند در آینده سیاسی سوریه ایفای نلاش کنند. اما قلب تحولات مسئله کردی در کردستان عراق می زند؛ جایی که کردها برای اولین بار موفق شده اند حکومتی خودمختار تشکیل دهند. موضوع اجرای همه پرسی استقلال از عراق مهم ترین موضوع چالش برانگیزی است که در سال 1395 از سوی برخی مقام های های اقلیم کردستان به صورت جدی مطرح شد. اجرای این همه پرسی در سال 1396 چندان ممکن به نظر نمی رسد اما در صورتی که روند اجرای آن آغاز شود، بر دیگر مسائل جاری کردها در هر چهار کشور تاثیر جدی خواهد داشت
کردستان (ایران):
نبرد مسلحانه ی حزب دمکرات کردستان ایران
تداوم اقدامات مسلحانه ی پژاک و سایر خرده گروه های ترویستی در مرزهای غربی
اقدامات گروه های مخالف ایران برای عضوگیری از میان جوانان کرد ایرانی
کردستان (عراق):
نزاع بارزانی و مخالفان بر سر ریاست اقلیم کردستان
نزاع بر سر در اختیار گرفتن مناطق شمالی عراق در دوران پسا داعش
رابطه ی دولت ایران با دولت اقلیم کردستان
رابطه ی دولت مرکزی عراق با دولت اقلیم کردستان
مساله ی فروش نفت اقلیم کردستان
احتمال برگزاری همه پرسی استقلال کردستان عراق
مذاکرات احتمالی سران اقلیم کردستان با اسراییل
چالش پیوستن کرکوک به کردستان عراق
گرایش به دیانت زرتشتی در کردستان عراق
کردستان (ترکیه)
نبرد مسلحانه ی دولت مرکزی با پ.ک.ک در ترکیه و کشورهای همسایه
افزایش تنش هویتی کردی-ترکی
جنگ شهری دولت مرکزی با مخالفان کرد
تعیین تکلیف جایگاه حزب دمکراتیک خلق ها در ساختار رسمی دولت ترکیه
کردستان (سوریه)
کانتون های خودمختار کردها در شمال سوریه
ورود نظامی ارتش ترکیه برای سرکوب کردهای ترکیه و سوریه
نبرد کردهای سوریه با گروه های تکفیری بر سر مناطق مورد منازعه
روابط کردهای سوریه و دولت جدید ایالات متحده آمریکا
روابط کردهای سوریه و جمهوری اسلامی ایران
روابط کردهای سوریه و دولت بشار اسد
روابط کردهای سوریه و روسیه

مقاومت عفرین بازیافت حلقە گم شدە در گسست تاریخی کوردها – شمال میرزا


تاریخ بە همان اندازەاهمیت دارد کە حال در وضعیت آیندە پر اهمیت است. بنابراین طبق دیالیکتیک تاریخی، گذشتە، حال و آیندە در پیوند با یکدیگر معنا میبخشند. هر گاە تاریخ را از حال و حال را از آیندە جدا سازیم هیچ پدیدەای قابل تعریف نخواهد بود. پدیدەای اجتماعی نیز در حین حال از این قاعدە مثتثنی نیستند زیرا پدیدەهای اجتماعی پدیدەهای مجرد و انتزاعی نیستند کە بتوان آنها را بدون تاریخ آنها شناخت و یا مطالعە کرد بلکە واقعیتهای تاریخ، عینی و ملموسند کە مطالعە آنها از قاعدە دیالیکتیک تاریخی پیروی میکنند. پدیدەهای اجتماعی در واقع محصول رویدادهای تاریخی ریز و درشت و گاها کم اهمیت هستند کە در میسر تاریخی خود روی هم پدیدەهای تاریخی بزرگ را رقم میزنند. تمدن غرب فرایندی از رویدادهای مهم تاریخی هستند. انقلاب صنعتی در انگلستان را نمیتوان منفک از انقلاب فرانسە و انقلاب فرانسە را نمیشود بدون رنسانس و رنسانس را نمیتوان بدون عبور از بردەداری و انقلابات ریز و درشت اروپا بررسی کرد.
هر کدام از این رویدادها نیز خود در بعد لوکالی آن از رویدادهای تاریخی و فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی مرتبط با آن جامعە نشات گرفتە و متاثی شدەاند کە همانند حلقەهای زنجیر بە هم پیوستەاند. هرگاە حلقەای از این زنجیرە تاریخی بە هر دلیلی دچار کسست میشد بدون شک آنچە ما امروز بە عنوان تمدن غرب میشناسیم یا وجود نداشت و یا اینکە در مسیر دیگری از روند رو بە آیندە قرار داشت.
ساختاری سیاسی و اجتماعی کوردها مملو از شکستهای تاریخی است کە منشاە آن را باید در گسست تاریخ آن جستجو کرد. گسست تاریخی زمانی روی میدهد کە جامعەای بە هر دلیلی در مقطحی از تاریخ خود با گذشتە قطع رابطە میکند در نتیجە جامعە از تاریخ خود منفک شدە است. در چنین حالتی جامعە بە مانند انسان میانسالی میماند کە بە تازگی پا بە دنیا گذاشتە باشد و یا اینکە در اثر ضربەای فیزیکی حافظە خود را از دست داشتە باشد. چنین فردی در واقع هیچ گونە حافطەای در ذهن ندارد تا با آن شناختە شود یا اینکە بتواند از تجربیات گذشتە در حال و آیندە استفادە نمیاید. بنابر این چنین فردی جهت بقاء خود نیازمند کسانی کار آزمودەای است کە بتواند فرد گمشدە از تاریخ خود را با گذشتە پیوند دهد و اگر چنین امری مقدور نباشد در نتیجە فرد تا پایان زندگی خود وابسطە بە دیگران خواهند ماند. تاریخ در حین حال مملو از انسانهای بزرگ است کە نقش فرد کار آزمودە در جامعە را ایفا کردند کە بتوانند حلقەهای گمشدە تاریخ یک ملت را باز یابند و جامعحە ر بازا در مسیر تاریخی خود قرار دهند.
آنچە در کوبانی و اینک در عفرین در جریان است باز یافت حلقەهای گم شدەای از تاریخ است کە جنبش آپویستی بە حق نقش مهمی در پر کردن این خلاء تاریخی ایفا کردە است. روح یک جامعە در مفاهیم نهفتە است کە نقش خون تاریخ یک جامعە زندە را بازی میکند. آنان از ‘برخودان’ (مقاومت)، ‘ژیان’ (زندگی)، ژن (زن)، ئازادی (آزادی) مفاهیمی جدا از کلمە بنیاد نهادند. برخودان، ژیان و آزادی را آنچنان در روح انسان کورد نهادینە کردند کە هرگز قدمی از خواست خود بە عقب ننشیند. ئاپویسم سخت تلاش کردە است تا قدم بە قدم جامـعە را با تاریخ خود آشنا کردە و حلقەهای کمشدە تاریخ کە شکستهای تاریخی را نیز بە دنبال داشتە است یک بە یک سر جای خود قرار دهد. شکستهای تاریخی ناشی از گسست تاریخی در نتیجە اعتماد بە نفس انسان کورد را نیز تحت شعاع خود قرار دادە بود. اینک مقاومت و زندگی (بەرخودان ژیانە) را آنگونە با هم ترکیب کردەاند و آن را در روح انسان کورد دمیدەاند کە تا هرگز انسان کورد از زندگی و مقاومت دست نکشد.

گزارش ششمین روز حمله ترکیه به عفرین / ز. عمرانی


در هفتمین روز عملیات موسوم بە “شاخەی زیتون” قرار داریم. دیروز “نیروهای دمکراتیک سوریە” (ق.س.د) روستاهای “بالیە”، “شیخ خوروس” و “قورنی” را از “ارتش ترکیە” و “نیروهای ارتش آزاد” بازپس گرفتند. بدین ترتیب حملات مداوم هوایی و زمینی علیە “ق.س.د” در شش جبهە از چهار سمت کانتون عفرین بدون پیشروی خاصی در حال انجام است.
مقاومت سرسختانەی “نیروهای دمکراتیک سوریە بەدلایلی کە بە برخی از آنها خواهم پرداخت قابل پیشبینی بود. چند خبرنگار از جملە خبرنگار تلویزیون روداو کە در منطقە حاضر هستند، از احتمال توقف عملیات دولت ترکیە خبر می دهند. برداشت من این است کە اگر بر میزان فشارهای بین المللی اضافە شود و این فشارها باعث کاهش میزان حملات هوایی شوند، “ق.س.د” می تواند ظرف مدت کوتاهی مسیر تل رفعت بە منبج را کنترل کند و بە محاصرەی شش سالەی عفرین پایان دهد. از آنجا کە ترکیە آغازگر این جنگ بودە، مشروعیت لازم برای انجام حملات تهاجمی “نیروهای دمکراتیک سوریە” فراهم می شود. مخصوصن با علم بە اینکە “یگان های مدافع خلق” شش سال است کنترل منطقەی عفرین را بە دست گرفتە و در این مدت موارد و اسناد قابل اتکایی از تحریک و یا حملەی آنها بە داخل مرزهای ترکیە در دست نیست. 
در معادلەهای نظامی-سیاسی سوریە منافع متضاد ابرقدرت ها و بازیگران منطقە بیش از آن است کە یک نیروی سیاسی “تنها” بماند. هرگونە توافق سیاسی ترکیە با روسیە، آمریکا و ناتو بر سر عفرین در میان مدت قابل اعتماد نخواهد بود. تا بە الان حداقل موضع چند دولت از جملە آلمان و فرانسە با اهداف ترکیە همخوانی نداشته است. در سطح منطقە هم در مقابل حمایت قطر از تهاجم ارتش ترکیە، با حمایت تلویحی امارات متحدەی عربی از “ق.س.د” روبرو هستیم.
”نیروهای دمکراتیک سوریە” با کنترل نزدیک بە سی درصد از خاک سوریە برای هیچکدام از بازیگران در صحنەی جنگ این کشور قابل چشم پوشی نیستند. از طرفی رژیم بعث سوریە از یک جنگ فرسایشی در عفرین استقبال خواهد کرد تا با خیال راحت تری بە سوی ادلب پیشروی کند و در صورت تداوم جنگ در عفرین، جبهەهای جدید را در شمال دیرالزور و یا رقە و طبقا باز کند، از سوی دیگر عاقلانە نیست کە روسیە کارت کردها را بەطور کامل بە آمریکا ببازد. این موارد از آن جهت مهم هستند کە می توانند حداقل موجب شکستن محاصرەی عفرین از سمت جنوب شرقی بشوند، مخصوصن اگر نگاهی داشتە باشیم بە رویدادهای دو سال گذشتە؛ پس از کنترل شهر حلب، کردها با هماهنگی با رژیم بعث توانستند تجهیزات نظامی و نیروی لازم را بە عفرین بفرستند و داستان آنجایی جدی می شود کە بدانیم “یگان های مدافع خلق” بیش از سە سال است خود را از هر نظر برای درگیری های احتمالی در عفرین آمادە می کند.
شکست کردها در عفرین درست چند ماه بعد از شکست در کرکوک علاوە بر تزریق ناامیدی فراوان بە اغلب کردها، آنها را برای سالهای مدیدی پیادەنظام نیروهای بین المللی و منطقەای باقی خواهد گذاشت. اگر صریح تر باشم باید بگویم کردها همزمان با از دست دادن عفرین، باید با رویای رسیدن بە آب های آزاد وداع کنند و تا زمانی کە آنها بە آب های آزاد دسترسی پیدا نکنند، هیچوقت در منطقە بە “بازیگر”ان جدی و خودآئینی بدل نخواهند شد و کماسابق مجبورند در کنار دولت های متخاصم منطقە و خارجی زیست کنند و از این راه بەدنبال بسیاری از حقوق حقەی خود باشند. اما دسترسی بە آب های آزاد و گذر از انسداد ژئوپولتیکی کنونی، دولت های منطقە را ناچار خواهد کرد بە حقوق سیاسی آنها اعتراف کنند. کلید نزدیک شدن یا دسترسی کامل بە این هدف حیاتی درست از عفرین می گذرد، در واقع عفرین در حال حاضر مهمترین شاهرگ سیاسی-اقتصادی هر چهار پارەی کردستان است. برد “نیروهای دمکراتیک سوریە” در این جنگ همزمان برد تمام جریان های سیاسی کردی در خاورمیانە است، حتی اگر در حال حاضر احزابی هم باشند کە با عینک رقابت های حزبی منتظر شکست ی.پ.گ باشند. این برد همچنین زمینە را برای تحکیم روابط اتنیک های حاضر در کنفدراسیون شمال سوریە هموار می کند و یافتن راه حل سیاسی و کسب مشروعیت و تثبیت سیاسی را بیش از بیش تسریع خواهد بخشید.
پیروزی زودهنگام ارتش ترکیە می تواند علاوە بر پیچیدە کردن کلاف جنگ داخلی سوریە، بە تقویت شبەنظامیان مورد حمایت آنها منجر شود، بدین ترتیب حد فاصل جرابلس-ادلب بە کنترل ترکیە در خواهد آمد و بەمانند گذشتە برای زمانی طولانی می تواند کردها را آسانتر سرکوب و کنترل بکند.
از آن سو شکست ارتش ترکیە کە برای اولین بار پس از جنگ داخلی سوریە بەطور مستقیم در یک عملیات برون مرزی شرکت می کند، یک شکست معمولی نخواهد بود و احتمال دارد بە ایجاد تغییرات گستردە در سطح سیاست داخلی ترکیە بیانجامد. رویەای کە حزب عدالت و توسعە ظرف چند سال اخیر در قلع و قمع گستردەی مخالفان و احزاب سیاسی در پیش گرفتە، در داخل و خارج ترکیە جبهەای علیە او شکل دادە کە مانند یک باروت عمل خواهد کرد.
شتابزدگی در طراحی عملیات “شاخەی زیتون” می رود کار دست دولت ترکیە و حزب عدالت و توسعە بدهد. چگونە است طراحان این عملیات، شکست های ارتش ترکیە در مناطق کوهستانی قندیل یادشان نماندە کە حالا سر از منطقەی نسبتن کوهستانی عفرین در آوردەاند؟! حزب و جریانی کە بیش از سی سال در مقابل ارتش ترکیە در کوهستان های قندیل از پا در نیامدە، چگونە “ظرف مدت کوتاهی” در عفرین در هم خواهد شکست؟!
البتە منطقەی عفرین کوهستانی کوهستانی نیست و شکست در هر کدام از شش جبهەی جنگ کنونی می تواند کنترل کل منطقە را آسانتر کند. از این نظر کردها هنوز با چالش های زیادی مواجە هستند.
مسئلەی حملە بە غیرنظامی ها در هیچ کجای ارزیابی های قدرت های خارجی درگیر در سوریە قرار ندارد، وقتی رسانەهای این کشورها از “لزوم حفظ جان شهروندان عادی” سخن می گویند بدانیم کد رمز معاملەهای دیگر است کە بە وقتش برای تصویە حساب های دیگر آن را برجستە می کنند! با شروع عملیات “شاخەی زیتون” علاوە بر تلفات جانی و مالی گستردە، دە ها هزار شهروند نیز آوارە شدەاند و جالب است بدانیم پس از شروع جنگ داخلی این کشور، عفرین تنها منطقەی سوریە بود کە بەدلایل امنیتی-اقتصادی، جمعیت آن چند برابر شدە بود!

۱۳۹۶/۱۰/۳۰

درسوگ سارو و سناریوسازی اطلاعات سنندج – ساسان امجدی


كاک محمد، پدر سارو، همان انسان زجر دیده‌ی جگر سوخته‌ را به زور سوار ماشین كردند و به اداره‌ اطلاعات سنندج بردند، تا در آنجا به دوربین خیره‌ شود و برگه‌ی مقابلش را هی بخواند و بخواند تا آن را از بر كند و در نهایت بدون لكنت زبان بگوید اینها كه اینجا روبه‌روی من نشسته‌اند پسرم را در یك «درگیری» كشتند.
-راستی پسر ده‌ ساله‌ات را هم مثل سارو دوست داری؟ سارو كه رفت، دست كم به فكر آینده‌ی او باش. دوباره‌ ضبط می كنیم. دوباره‌ بگو، به دوربین نگاه كن، حواست به اطراف نباشد.
دوباره‌ می گوید. رو به دوربین می كند و همه آن كثافتی را كه می خواهند به او بچسپانند، به صورتشان تف می كند. با چشمانش، با نگاهی كه به ما دارد، فریاد می زند كه به دادم برسید، پسرم را كشتند.
-ما صدبار گفتیم به اطراف نگاه كن، شما اصلا حواست به ما نیست. دوباره‌ از اول باید تكرار شود.
هر بار كه او سرنوشت پسرش را در برابر دیدگان جلاد، آنگونه كه از او خواسته‌اند، روایت می كند، انگار پسر زنده‌ می شود و دوباره‌ كشته‌ می شود. در برابر چشمان حیرت زده‌ پدر، این سارو است كه دوباره‌ بر زمین می افتد و كاك محمد از نفس می افتد.
حالا این فقط سارو نیست كه بدن كبودش با لنز دوربین تلاقی پیدا كرده‌ است، فرزند ده‌ ساله‌اش و شیرین خانم، همسرش، مادر سارو نیز به جان او افتاده‌اند. های بی شرف ها از جان این مرد چه می خواهید.
این نگاهش وقتی از دوربین منحرف می شود، یك باره‌ همه چیز را لو می دهد. فریادی فرو خورده‌ در آن چشمان معصومش به ناگاه بر همه جا مستولی می شود، جلادان پشت دوربین را عریان می كند و اوج ابتذال حاكم را به ما نشان می دهد.
پسر كاك محمد را كشتند، او حالا به دوربین زل زده‌ تا پسر دیگرش را امشب تا فردا در آغوش بگیرد. تا فردا كه آنها دوباره‌ برمی گردند و او را سوار بر سمند سفید به اداره‌ طلاعات دولت اعتدال می برند.

۱۳۹۶/۱۰/۲۴

ئێران لە نێوان یاخیبون و دیکتاتۆرییدا – بەشی یەک – د. نیاز نەجمەدین


(1) دامەزراندنی رژێمی پاشایەتیی
ئینسان مەخلوقێکی داماو و کڵۆڵە لەوەدا بەشێک لە هاوچەشنەکانی دەگەیەنێتە پلەی خودا، پەیکەریان بۆ دروستدەکات، و دواتر ناچاردەبێت بیانروخێنێت. سەرەتای سەدەی بیست، لەناو جەنگ و قەیراندا، رەزا خان(شا)، پیاوێکی بێکەلتور، قسەنەزان و روشکێن، سەربازێک کە دواتر دەبێت بە سەرداری سوپا و پاشان سەرۆکی حکومەت لە 1923دا، لەناو 12 میلیۆن ئێرانییدا (کە زۆربەیان نەخوێنەواربون و لە دەرەوەی شارەکاندا نیشتەجێ بون)، کۆتایی بە دەستوری قاجاریی دەهێنێت و لە 1926دا تاجی شاهەنشایی لەسەر دەکات، کۆشک و تەلارەکانی پێدەبەخشرێت. لەگەڵ کوڕەکەیدا، کە نزیکەی نیو سەدە لەسەر شانۆی روداوەکانی ئێران دەمێننەوە، نهێنی بەشێک لە درزەکانی حکومڕانیی و یاخیبونەکانی ئەمڕۆی ئێرانمان بۆ دەگێڕنەوە.
بۆ ئەوەی بە پەیژەی هەڕەمی دەستەڵاتدا سەربکەوێت، رەزا شا تەنیا ئازایەتیی، چاونەترسیی و زەبروزەنگی پیشان نەدەدا، بەڵکو مژدەی کۆمەڵگەیەکی مۆدێرن، ئارام و سەقامگیر، بە حکومەتێکی بەهێزەوە، بە گوێی ئێرانییەکاندا دەچپاند. بە چەشنی جێگاکانی تری رۆژهەڵاتی ناوەڕاست، لە ئێراندا زەحمەتە لە دونیای سیاسەتدا سەردەربهێنیت و بمێنیتەوە ئەگەر لینکێکت بە ناسیۆنالیزمەوە نەبێت. پیاوانی چواردەوری سەرۆک ئێستا پێویستیان بە بەخشینی نازناوێکە. پەهلەوي باشترین بو، چونکە هێمای قەومیبونی دەردەخست بەو پێیەی ناوێک بو بۆ زمانی فارسیی بەر لە ئیسلام دەگەڕایەوە. بەشێکی گوتارە ناسیۆنالیستییەکە دژی بەریتانیا بو کە 16%ی قازانجی نەوتیان بە ئێران دەبەخشی (هەتا 1933یش، تەنیا بە رێژەی 20% قازانجی ئێران لە نەوت بەرزبوەوە). لەگەڵ هەڵکشانی دەستەڵاتیدا، ئەو ئێرانێکی وێنادەکرد بەریتانیا و روسیای تێدا نەماوە و سەربەخۆ دەژی. بەشێک لە ئێرانییەکان وایاندەزانی ئیدی رزگاریان بو، وا ئێران دەکەوێتەوە دەست خۆیان.
لە کاتی سەرکەوتن بەسەر پەیژەی هەڕەمی دەستەڵاتدا، بەکارهێنانی چەند تەکنیکێکی سیاسیی بەسە بۆ ئەوەی مرۆڤی برسیی و نەخوێنەواری گەمارۆدراو بە مەزهەب و پڕکراو بە رەگەزپەرستیی، سەرسام و بێدەنگ بکەیت، ئەگەر بۆ ماوەیەکیش بێت. بە سەردانێکی بۆ نەجەف لە 1925دا، رەزا خان ترسی شیعەکانی بەرامبەر خۆی ڕەواندەوە.
لەناخەوە، رەزا شا تەلیسمی سێکولاریزمەکەی ئەتاتورک، بە کۆپیی کەلتوری رۆژئاواییەوە، کوێری کردبو. دوای سەردانیکردنی لە 1934دا، لە زۆر شتدا مۆدێلەکەی کۆپیی کرد، لەوانە دەوڵەت بو بە باوکی گەشەسەندنی ئابوریی، پەچەی قەدەغەکرد، و هانی خەڵکی دەدا وەک رۆژئاواییەکان بژين. پارادۆکسێک ئەوە بو کە دەبو لە جلپۆشینیشدا کەلتوری رۆژئاوایی پەیڕەوبکەن، کەچی بانگەشەی دەرنانی دەستەڵاتی بیانییشیان دەکرد. گوتارە رۆژئاواییەکە بۆ گێژکردنی بەشێکی تری خەَڵک (بەکاربەران) بو.
هەنگاوی دواتر چییە جگە لە کۆنتڕۆڵکردنی سوپا و خۆگونجاندن لەگەڵ هەیئەی باڵادەست، کە لە ئێراندا بە “مەجلیس” ناسراوە؟ لەگەڵ ئەندامانی مەجلیس خۆی گونجاند و خەرجیی سەربازییشی لە 1920ەکاندا گەیاندە 40%ی خەرجییەکانی حکومەت. وەک پیشەی بەردەوامیان، دیکتاتۆرەکان پارە لەسەر سوپا خەرجدەکەن بەناوی پاراستنی وڵات لە داگیرکاریی، کەچی بەشێکی لە دژی ژێردەستەکانیان بەکاردەهێننەوە. بەڵام هەرەسی رژێمی پاشایەتیی ئێران ئەوەی دوپاتکردەوە کە رۆژێک دادێت دیکتاتۆرەکان هێندە تەنیا دەکەون کەس ئامادە نابێت فیشەکێکیان بۆ بتەقێنێت.
رەزا شا لە دیکتاتۆرەکانی سەردەمی خۆیەوە فێربوبو کە بەبێ درێژکردنەوەی رێگەکان کۆنتڕۆڵی کۆمەڵگە ئەستەمە. بە گەیشتن بە 1938دا، پانزە هەزار مایل جادە دروستکرابو، لەگەڵ نزیکەی هەزار مایلێک سکەی شەمەنەفەر. لە 1924دا، نزیکەی 3300 قوتابیی لە قوتابخانەکانی ئامادەییدا هەبون، لە 1940 گەیشتە 28200 قوتابیی. لە 1935 زانکۆ لە تاران دەمەزرا. مایکل ئۆکسۆرسی رونیکردوەتەوە کە کردنەوەی قوتابخانە و زانکۆکانیش جوڵەیەکی سیاسیی بو بە مەبەستی تەواوکردنی پرۆژەی بیناکردنی سوپایەکی بەهێز و موخابەراتێکی چاوکراوە. ئەو دەیویست هێندە خوێنەواریی بنێرێتە مێشکی خەڵکەوە کە سەربازێک/موخابەراتێکی وریاتر و تێگەیشتوتریان لێدەرچێت. سیستمی تۆتالیتاریی پێویستی بە ئابورییە، دیسانەوە بە مەبەستی کۆنتڕۆڵکردن. ئابورییەکی بەهێزی سەربەخۆ ئەوە بوو جێگای هاوردە بگرێتەوە. لێرەوە گەشەی بە توتن، رستن و چنین، هتد، دەدا.
کاتێک رەزا شا پەرژایە سەر دەستکارییکردنی دەستوری وڵات وەک تەواوکاری سیستمە شمولییەکەی، محەمەد موسەدەق ( رابەرێکی گەورەی ناسیۆنالیزمی ئێرانیی سەدەی بیستەم و سەرۆکی یەکێک لە حکومەتەکان) و سەید حەسەن مودەڕیس (پێشەنگێکی مەجلیس) هۆشدارییان لە فراوانبونی دەستەڵاتیدا. لە سیستمی دیکتاتۆرییدا تەنیا هەژاران لەناوناچن، بەڵکو سەرکردە و کەسی باڵادەست و ئەندامانی چینی دەستەڵاتداریش (وەزیر.. ئەندام پەرلەمان..مەکتەب سیاسیی.. هتد) دەهاڕدرێن. دەبێت شوکور بیت بە زیندانییکردن، یان دورخستنەوە لێت ببورن. دەمودەست، موسەدەق زیندانیی کرا و مودەڕیس دورخرایەوە بۆ خوراسان و لە مزگەوتێکدا کوشتیان. تەیمورتاش(وەزیری داد کە بە دەستی شا خۆی کێشەی قازانجی نەوتی وروژاند)، فەیروز، و دەوار کە وەزیری دڵسۆزی بون، دانە دانە یان گیران یان ناچارکران خۆیان بکوژن. حەسەن تەقێزادەش بەختی هەبو بەدورخستنەوەی وازیان لێهێنا.
ئێران هەرچی لێببڕێت، نوسەر و هونەرمەند و ئەدیبی گەورەی لێنابڕێت. سانسۆر گەیشتە نوسین، بیرکردنەوەی ئازادی دەوەستان و قەڵەمی بەرگريكاراني ئازادیی لەکاردەخست، يەك لە دوای يەك دەردەکران. محەمەد تەقێ بەهاری شاعیر يەكێك بو لەوانە. دەبێت ژانی غوربەت و ئازارەکانی تەنیایی لەسەر دیکتاتۆرەکان حساب بکرێن. زۆر لە نوسەران تەنیایی و ئازارەکانی غوربەت خنکاندنی. سادقی هیدایەت 1951 لە فەڕەنسا خۆی کوشت. دەستەڵاتداران وەک کارگە سەیری نوسەران دەکەن، ئەگەر کاڵاکەیان لە خزمەتیاندا نەبو، دەبێت دابخرێت. ئەوان بیر لەوە ناکەنەوە تەنیا یەک تێکستیان(بەرهەمیان) بەختی گەیشتن بە بازاڕی هەبێت، دەشێت دەیان جار زیاتر لە تەمەنی نوسەرەکانیان بژین و بە دەیان سەرزەمیندا ئازادانە بسوڕێنەوە. نوسینەکانی سادق کاریگەریی گەورەی لەسەر نەوەی نوێی ئێرانیی هەبو، دوای نیوسەدەش هێشتا سەری ئەحمەدی نەژاد و هاوەڵەکانی دەئێشان، تا لە 2006 قەدەغەکران.
زانایانی ئاینیی دەیانبینیی کە لە شۆڕشی دەستورییدا -بەتایبەت خوێندن و یاسا- رۆڵی ئەوان بچوکدەکرێتەوە. بەڵام هیچیان پێنەدەکرا. لە 1930کاندا تەواو پەراوێزخرابون. لە 1935، لە مەشهەد سەدانیان گولەباران کرا دوای دەربڕینی ناڕەزاییەکانیان لە خۆپیشانداندا.
گروپ لە دوای گروپ سەرکوت و زویر دەکران: نوسەران، بەشێک لە پیاوانی ئایین، لیبراڵیستەکان، کاسبكاران دوای ئەوەی حکومەت ئیحتیکاری بازاڕی دەکرد، میدیاکاران بە سانسۆرکردنی رۆژنامەکانیان، سیاسییە نەیارەکان.. تەنانەت بەشێک لە ئەفسەرانی سوپاش.
لە سایەی رەزا شا و محەمەدی کوڕیدا (کە لە بەشی داهاتو لەسەری دەدوێم)، رۆژ بە رۆژ رق و کینەی ئەو ئێرانیانەی دەمانەوە و سوێی مەرگ و ونکردنی ئازیزانیان دەچو بە دڵياندا، ئەستور دەبو، دوعایان دەکرد هەرچی زوترە کۆشکەکانی شا بەسەریاندا بڕوخێن و لەژێر پێیان بێنەدەرەوە. دوعاکانی ئەوان گیرابو، بەڵام لەبیریان کرد، لە ئاووئاوەڕۆی شارەکاندا چەندین دیکتاتۆری تر گەرایان دانابو.
………………..
(*) پەراوێز:
دەبێت بڵێم بە کۆلکەشارەزاییەکەوە، لە سێ تەوەردا تیشکێک دەخەمە سەر مێژوی سیاسیی-ئابوریی ئێران لە سەدەی بیستدا. تەوەری یەکەم دەربارەی سەرهەڵدانی عەلمانیەتەکەی رەزا شایە. دووەم، کاریگەریی ململانێ نێودەوڵەتییەکانە لە هەرەسی ئێران و و ئاوابونی سیستمی پاشایەتیی. سێیەم، سەرهەڵدانی خومەینیی و چەقبەستنی رژێمی ئیسلامییە. ئامانجی من شیکردنەوەی دروستبونی سیستمی دیکتاتۆرییە لەژێر ناوی جیاوازدا. تارگێتەکەم ئەو کەسانەن کەم تا زۆر ئاگاداری مێژوی ئێران نین و دەرفەتی خۆفێرکردنیان نەبوە.
سەرچاوە:
– Michael Axworthy، Empire of the Mind: A History of Iran، 2008.

ئێران لە نێوان یاخیبون و دیکتاتۆرییدا – بەشی دوو – د. نیاز نەجمەدین


(2) رژێمی پاشایەتیی لەنێو ململانێکانی رۆژئاوادا
زەحمەتە وڵاتێکی رۆژهەڵات بدۆزیتەوە دەستی دەرەکیی و ململانێی وڵاتە زلهێزەکان توشی ئاژاوەی نەکردبێت و بەرەو چەقبەستن و قەیرانی نەبردبێت. وەک وڵاتێکی دەوڵەمەند بە سەرچاوەی سروشتیی (لە 1908 نەوت لە خوزستان دۆزرایەوە)، بە هاوسنورییەكي دورودرێژەوە لەگەڵ یەکێتیی سۆڤێتی جاران، ئێرانیش کەوتە ناو ئاژاوەوە.
لە جەنگی جیهانیی دووەمدا، رەزا شا غەزەب گرتی و وەک پرۆ-نازیی ئەڵمانیی خۆی دەرخست. لە ترسی پاڵپشتی بۆ ئەڵمانیا، بەریتانیا و روسیا لە 1941 هاتنە ئێرانەوە، تاجی پاشایەتییان لە رەزا خان وەرگرتەوە، خۆیان راونا بۆ ئەفریقا. لە نەبونی پیاوێک دەوڵەت بگرێتەدەست و دۆستانە لەگەڵ بەریتانیا و روسیا مامەڵە بکات، محەمەدی کوڕە گەورە تەمەن 22 ساڵەکەی رەزا شایان خستە جێگەی و تاجەکەی باوکیان کردە سەری و ئەويش سوك سوك قبوڵی كرد. بۆ بەدبەختیی خانەوادەی شا، ئەمریکا نەچوە پاڵ ئێران لە دژی بەریتانیا، بەڵکو چوە پاڵ بەریتانیا و روسیا لە دژی ئەڵمان و یابان. لە 1942ەوە، ئەمریکا داخڵ بە ئێران بو. ئەگەرچی بە فەرمیی لەگەڵ بەریتانیا دوای 1946 و دواتریش روسیا بە راستەوخۆ پاشەکشەیان کرد، بەڵام هەرگیز ئێرانیان جێنەهێشت.
دیمەنی شانۆی سیاسیی هێشتا رۆڵی بە خومەینیی نەبەخشی بو. سەردەمی یەک-حزبیی کۆتایی هاتبو، حزبی تودە دامەزرابو. لێرە و لەوێش گروپی ئیسلامیی توندڕەو پەیدابوبون و ئاژاوەی سیاسییان دروستدەکرد. سەرباری هەندێک بواری بەرهەمهێنان، میدیا گەشەی کردبو. نزیکەی 47 رۆژنامە هەبو لە 1943، گەیشتە 700 لە 1951دا. قازانجی ئێران لە نەوت زیادی کرد. لە دیوێکی تردا، برسێتیی، نەخۆشیی، بێکاریی، و نادادپەوەرییەکانی کۆمپانیای نەوتی ئەنگلۆ-فارسیی لە پشکی نەوتدا برەوی بە رەوتی ئەنتی-رۆژئاوایی دابو، وایکرد مەیلی ناسیۆنالیستیی لە ئێراندا بەهێزببێت. موسەدەق نوێنەرێکی بەهێزی ئەو رەوتە بوو، کرا بە سەرۆکی حکومەت. لە ژێر کاریگەریی ئەودا، کە هەندێجار مەترسیی بۆ دەستەڵاتی پاشاش دروست دەکرد، مەجلیس (پەرلەمان) و بەرەی نیشتمانیی (National front) لە 1951ا بڕیاریدا نەوت حۆماڵییی بکرێت. پێدەچێت مارکسییەکانی ئێران، سەرباری سەرکوتکردن و پەلاماردانیان، هەمیشە پاشکۆ بوبن. حزبی تودە پاڵپشتیی پرۆژەکەی موسەدەقی کرد بەو ناوەوە دژی ئیمپریالیزمە.
تەمەنی موسەدەق زۆری نەخایاند. بەریتانیا و هاوپەیمانەکانی یەکسەر گەمارۆی هەناردەی نەوتیان خستە سەر ئێران و توشی قەرزارییان کرد. لە 1953 لە ئۆپەراسیۆنی ئەجاکسدا، موسەدەقیان دەستبەسەرکرد. وردە وردە، سەنگەرگرتن لە ئێراندا رونتر دەرکەوت. قەیرانەکان قوڵتربونەوە. محەمەد رەزا شا و دەستوپێوەندەکەی هاوپەیمانی رۆژئاوا بون و پالپشتی زیاتر کران. شا لە “شۆڕشی سپیی”دا لە 1963 پاکیجی چاکسازیی خۆی راگەیاند، کە زەویوزار و مافی ژن و نەهێشتنی نەخوێنەواریی گرتبوە خۆی. بەڵام قەیرانەکانی پێ چارەنەدەکرا.
دوای لابردنی رەزا شا و دوای کۆدەتا، رژێمی سیاسیی زیاتر داخرا. هێزی ئەمنیی (کە لە 1957دا ناونرا ساڤاک)، بەربونە گیانی ئەندامانی حزبی تودە و ئازاديخوازانی تر، بە هاوکاریی CIA و موساد. بەرەی نیشتمانییەکەی موسەدەق هەڵوەشایەوە. مەجلیس کۆنتڕۆڵ کرا. مەجلیس و شا حزبیان بۆ خۆیان دروست دەکرد (حزبی میللیی و حزبی خەڵک) کە بە حزبی (بەڵێ) و حزبی (بەڵی قوربان) ناسراوبون.
ئێستا نزیکبوینەتەوە لە دۆخی پێش شۆڕشی 1979. لە روی دیموگرافییەوە، دانیشتوان لە 1968 گەیشتە 27.3 میلیۆن. لە 1976 گەیشتە 33.7 میلیۆن. لە 1970دا، نیوەی دانیشتوان کەمتر بون لە 16 ساڵ و دو لەسەر سێی دانیشتوان کەمتر بو لە 30 ساڵ، کە بون بە هەوێنی شۆڕش لە 1979دا. لە روی ئابورییەوە، لە 1954 بۆ 1969، ئابوریی بە 8% گەشەی کرد. لە هەفتاکاندا بەرزبونەوەی نرخی نەوت گەشەی ئابوریی خێراتر کرد. ژمارەی قوتابیی سەرەتایی لە 1.6 میلیۆن لە 1953 گەیشتە 4 میلیۆن لە 1977. نەخۆشخانە و ژمارەی قەڕوێڵەی نەخۆش زیادیان کرد. پیشەسازیی بوژایەوە و دەرفەتی کاری نوێی دروست دەکرد. ئەگەرچی میوەکانی ئەم گەشەیە نایەکسانانە دابەشدەکرا و گوندەکانیش بێبەش بون، بەڵام چینی ناوەراست لە گەشەدا بو: پارێزەران.. ئەندازیاران..مامۆستایان..هتد.
بەڵام گەندەڵیی بەرببوە لاشەی حکومەتەکەی و دایدەڕزاند. بیناکان بە کوالتییەکی خراپەوە بەرزدەبونەوە، هێشتا نەیاندەتوانیی نایەکسانییەکان بشارنەوە. کەمینەیەک سەرسوڕهێنەرانە دەوڵەمەند بوبون و زۆرینەش گیرفانبەتاڵ، نەیاری سەرسەختی بەرامبەر حکومەت و رۆژئاوا بەرهەمدەهێنا. کێشەی پارە ئەوەیە کە خستنەڕوی زۆر بێت توشی هەڵئاوسان دەبێت و کەم بێت بێبازاریی و بێکاریی دروستدەکات. خەرجیی زەبەلاح پارەی توشی هەڵئاوسان کرد. شا ئەهلی بازاڕیی تۆمەتباردەکرد بەوەی کاڵادەشارنەوە. هەشت هەزاری لێگرتن و هەزارانی تری سزادا. دواتر حکومەت لە 1977 سیاسەتی دژە-هەَڵئاوسانی پەیڕەوکرد، پارەی لە بازاڕ کشاندەوەو بێئیشیی خستەوە.
لە دوای ئۆپەراسیۆنی ئەجاکس، ئەمریکا وەک پارێزەری رژێمی پەهلەوی شا ناسرا، ئەمەش سەرەتایەک بو ئێرانییەکان زياتر رقیان لێهەڵبگرن. لە شەستەکاندا، بە بڕیاری مەجلیس، بڕی 200 ملیۆن دۆلار لە ئەمریکا قەرزکرا بۆ کەرەستەی سەربازیی. بازاڕ غەرقی کاڵای ئەمریکیی بوبو. بە هەزاران ئەمریکیی لە ئێراندا دەژیان یان سەردانیان دەکرد. لە 1979دا 50 هەزار ئەمریکیی لەوێ دەژیان. تەنیا لە ئەسفەهان، نزیکەی 10 هەزار ئەمریکیی لە پیشەسازیی بەرگرییدا دامەزرابون. ئەمریکییەکان “ئەمریکایەکیان” بۆ خۆیان لە ئێراندا دروستکردبو، کە ئێرانییەکان نەیاندەتوانی تێکەڵیان ببن بەبێ ملکەچبونی یاساکانیان. ئەوان، وەک بەریتانییەکان، بازاڕی تایبەتی خۆیان هەبو بۆ شۆپینگکردن. قوتابخانەی ئەمریکیی تەنیا هەڵگرانی پاسپۆرتی ئەمریکیی وەردەگرت. نەخۆشخانەیەکی ئەمریکیی كرابوەوە، تەنیا هاوڵاتیانی ئەمریکیی چارەسەردەکرد. جارێک منداڵێک لە شەقامی دەرەوەی نەخۆشخانەکە دەبێت بە ژێر ئوتومبێلێکەوە. باوکی بە پەلە دەیباتە نەخۆشخانە ئەمریکییەکە، بەڵام ئیزنی دەدەن و پێی دەڵێن تەنیا ئەمریکیی چارەسەردەکەن. ئەم هەواڵانە لە میدیاوە بڵاودەبونەوە و بەرەی ئەنتی-رۆژئاوایی، بەتايبەت ئەمريكیی، بەهێزدەکرد.
هەمو ئەمانە زەمینەی شۆڕشیان سازان، شۆڕشێک کە هەرگیز لەسەرەتادا ئیسلامیی نەبو، بەڵکو ناسیۆنالیست و چەپەکانیش بە گەرمیی بەشدارییان تێداکرد، بەڵام لە هەندێک ئاستدا بۆچونەکانی عەلی شەریعەتیی و کاریزمای ئایەتوڵا خومەینیی و ئیسلامیی توندڕەو توانیان بە گوتارێکی بەهێزتر گوێی زۆرینەی ئێرانییەکان کپبکەن و رژێمی ئیسلامیی بسەپێنن.
…………………
– Michael Axworthy, Empire of the Mind: A History of Iran, 2008.
– Roger Howard, Iran Oil: the new Middle East challenge to America, I. B. Tauris, 2007.

اندیشکده آمریکایی: حکومت دینی ایران در حال فروپاشی است

اندیشکده‌ی آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» (Foundation for Defense of Democracies)، در مقاله‌ای پیرامون وقایع اخیر ایران، می‌نویسد که اعتراضات مردم کشور، به‌خاطر بالا رفتن قیمت تخم‌مرغ نیست؛ بلکه ما شاهد فرو ریختن حکومت دینی ایران هستیم که برای رهبران آن، منظور واقعی از انقلاب اسلامی بوده است.
در این مقاله آمده است:
برای نخستین‌بار، گزارشگر روزنامه‌ی نیویورک تایمز در ایران، موضوع و ریشه‌ی تظاهرات اعتراضی در ایران را اقتصادی معرفی کرد؛ چون هر لحظه انتظار می‌رفت او و همسر ایرانی‌اش، دستگیر و یا از ایران اخراج شوند. در واشنگتن هم هواداران پروپا قرص توافق هسته‌ای باراک اوباما با ایران، این تعبیر نیویورک‌تایمز را در همه‌جا فریاد زدند. زیاد سخت نیست که بفهمیم چرا آن‌ها این کار را کرده‌اند.
از دید آن‌ها، منافع اقتصادی این توافق قرار است به « آدم‌های خوب» داخل حکومت ایران برسد و آن‌ها با استفاده از درآمدهای نفتی، به تقویت مواضع پراگماتیستی و میانه‌روی حکومت ایران، یاری برسانند.
اما وقتی تظاهرکنندگان ایرانی فریادهای «مرگ بر خامنه‌ای»، «مرگ بر روحانی» و «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر داده‌اند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان امیدوار بود تا پولی که درپی توافق هسته‌ای، به‌دست روحانی و دولتش می‌رسد، به‌جای صدمه‌زدن به ملت ایران، به آن‌ها یاری برساند.
اکنون بقیه‌ی ایران هم شبیه تهران شده است. روند شهروندسازی و گسترش زندگی و فرهنگ شهری که در دوران پهلوی دوم، محمدرضاشاه آغاز شده بود، تحت حکومت روحانیان، سرعت بی‌سابقه‌ای گرفته است. شهرهای بزرگ ایران، دلیل بزرگ‌تری برای مخالفت با حکومت دارند. آن‌ها به اندازه‌ی تهران، بودجه‌ی تسهیلات شهری دریافت نمی‌کنند.
میلیون‌ها نفر از ساکنان این شهرهای بزرگ، اکنون به پایتخت نقل مکان کرده‌اند. تهران، شهر آذری‌ها، کردها، ترک‌ها، بلوچ‌ها و همه‌ی اقوام و مذاهب کشور ایران است. ازسوی دیگر، گسترش دانشگاه‌ها در شهرستان‌ها و به‌وجود آمدن طبقاتی که خواستار زندگی شهری مدرن‌اند، با توجه به بودجه‌های دولتی پایین و بی‌کاری جوانان، آن‌ها را به انبار باروت تبدیل کرده است.
درصورتی‌که حکومت مذهبی دیکتاتوری حاکم بر ایران، در برخورد با این واقعیات، اشتباه محاسباتی بکند، مانند بشاراسد، پشیمان خواهد شد. طبقات پایینی و محروم جامعه‌ی شهرستانی ایران، از طبقات متوسط شهری در تهران، برای گرفتن خواسته‌های خود سرسخت‌تر و سمج‌ترند.
شکی نیست که خامنه‌ای با بُهت و حیرت، واکنشی کُند به این حوادث نشان داده است. درنهایت، روحانی طرف او را خواهد گرفت. اما حوادث هفته‌ی گذشته، دو واقعیت را تثبیت کرد: «قدیس‌بودن خامنه‌ای فرو ریخت، و ریاست‌جمهوری روحانی نیز به بن‌بست رسید».

۱۳۹۶/۱۰/۱۷

از حب رضاشاه یا از بغض سیدعلی؟! هیمن سیدی


Hemin Seyidi / ‌هێمن سەیدی
یک: هنوز چندسالی از انقلاب نگذشته بود که یکی از راههای ابراز انزجار از وضع موجود، ارسال رحمت به ‘آن خدابیامرز’ بود بدون آنکه اسم کسی ذکر شود. بعدها به تدریج با شدت پیداکردن نارضایتی‌ها، ارسال رحمت به پدر آن خدا بیامرز هم شروع شد، به این ترتیب: خدا رحمت کند آن پدر و پسر را!
دو: کم کم از درون حکومت جدید هم این صدا شنیده می‌شد و هر کس از حاکمیت طرد می‌شد برای اعتراض به وضع موجود، چراغی برای آن دوران روشن می‌کرد. کروبی اولین نفری بود که با مقایسه سرکوبهای جنبش سبز با دوران قبل از انقلاب، حسرت خودش را به بدی‌های آن خدا بیامرز بیان کرد. رفسنجانی هم قبل از مرگ، به بهانه مقایسه اعتبار پاسپورت ایرانی در قبل و بعد از انقلاب، آهی برای آن دوران کشید! الان دیگر حتی در جوار مسجد گوهرشاد مشهد هم شماری از مردم معترض فریاد می‌زنند: رضاشاه روحت شاد!
سه: این مقاربت رضا شاه و مسجد گوهرشاد را مهاجرانی هم برجسته کرده بود با این تفاوت او در شرایطی توقع داشت مردم رویداد ٨٠ سال پیش سرکوب آن مسجد را به یاد داشته باشند که همین چند سال پیش خودش توقع داشت ما سالهای اوائل انقلاب را فراموش کنیم و به دوران طلایی امام راحل برگردیم! توقع زیادی بود. واقعا هشتاد سال پیش، خیلی دورتر از سی سال پیش است!
چهار: تحقیقات جهانی نشان می‌دهد که ایران دارای عصبانی‌ترین مردم جهان است. همچنین مقامات خود جمهوری اسلامی اذعان کرده‌اند که اختلالات روانی و عصبی در جامعه ایران شدیدا افزایش یافته است. در کنار عوامل سیاسی و اقتصادی، عصبانیت را باید در ترکیب استرس و افسردگی یافت.
استرس نشانه نگرانی از آینده است و افسردگی هم از پیامدهای حسرت به گذشته. با اندکی اغراق باید بگویم –جدای از مسائل اقتصادی و سیاسی- تلویزیون های بی بی سی و من و تو در افزایش و بازتولید استرس و افسردگی نقش مهمی داشتند.
در سالهای اخیر از یکسو بی بی سی به عنوان پرمخاطب‌ترین رسانه، با مجبور کردن مردم به قبول وضع موجود، به هر قیمتی و در هر شرایطی، و با ایجاد حس درماندگی و استیصال در برابر تغییر، مردم را در استرس مزمن و درازمدت قرار داد. شبکه من و تو هم –به عنوان دومین رسانه پرمخاطب- با آن تونل زمانش و با نشان دادن تصویری کاملا زیبا، بی کم و کاستی و شدیدا نوستالژیک از دوران شاه و با ساختن مستندهایی سطحی اما دارای تصاویر ناب آرشیوی، به تشدید افسردگی عمومی ایرانیان کمک کرد.
مجموع این افسردگی‌ها و استرس‌ها اینک عصبانی ترین مردم جهان را ایجاد کرده است و اکنون بخشی از این مردم عصبانی، شعار رضاشاه روحت شاد سردادەاند. (دوباره تاکید می‌کنم در اینجا به ریشه مشکلات سیاسی و اقتصادی نپرداختەام بلکه فقط در واکاوی یک شعار و یک رفتارجمعی، مسائل روان‌شناسی اجتماعی را بررسی کردەام).
حرف اصلی:
جمهوری اسلامی با کارنامه ننگین خود از حکومت پهلوی اعاده حیثیت کرد. اکنون صدایی سلطنت طلبانه در ایران شنیده می‌شود که ظاهرا از سایر صداها قوی تر است اما به اکثریت نرسیده است. این صدا در یک رفراندوم توان تبدیل کردن ایران به یک حکومت سلطنتی را ندارد اما برای چندین سال به یکی از صداهای جامعه ایران تبدیل می‌شود و جایگاهی به رضا پهلوی می‌بخشد.
اما اولا این رویداد موقتی خواهد بود و تنها تا پایان تخلیه نوستالژی زمان شاه ادامه خواهد یافت. دوما برای پیروزی این احتمال نه چندان قوی هم، رضا پهلوی نیازمند ائتلاف با نیروهای جمهوری خواه خواهد بود.
ایشان نه تنها در رفراندوم بالای پنجاه درصد آرا را به دست نمی‌آورد بلکه در جامعه چند صدایی ایران و با حضور قهرمانان مردمی در داخل کشور، به زحمت میتواند اکثریت نسبی را هم به دست بیاورد. ما هم اینک در ایران به اندازه اعضای چندین کابینه و نمایندگان چندین پارلمان فقط شخصیتهای سیاسی زندان دیده و جورکشیده و باسواد و امتحان پس‌داده داریم. محال است بتوان آنها را به اطاعت از یک ولیعهد که ٨٠ درصد عمرش را در خارج زندگی کرده است مجبور کرد. اما میتوان از آنها خواست که باهم یک حکومت ائتلافی تشکیل دهند.
این امر محتمل است اما به نظرم تنها یک دوره چند ساله یا کمتر طول می‌کشد و به تدریج رضا پهلوی و فرح دیبا بالاجبار از دنیای سیاست فاصله میگیرند و تنها در امور هنری و فرهنگی –در حوزەهایی چون معماری ایران، شهرسازی، باستان‌شناسی، مناسبتها و جشنهای فرهنگی و …- میتوانند جایگاهی برای خود بیابند. البته این هم برای خانواده‌ای که چهل سال پیش مردم علیه‌شان قیام کرده بودند، دستاورد کمی نخواهد بود!

اندیشکده آمریکایی: معترضان ایرانی، ایدئولوژی حکومت را هدف قرار داده‌اند

اندیشکده‌ی آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» در مقاله‌ای می‌نویسد که دنبال‌کردن اهداف ایدئولوژیک ازسوی حکومت ایران، زمینه‌ساز بحران جاری در آن کشور است که خود را به‌صورت مشکلات اقتصادی نمایان کرده است.
در این مقاله آمده است: «انقلابی که در سال ۱۹۷۹ در ایران اتفاق افتاد، تجربه‌ی عظیمی بوده است. از آن روز تاکنون، فردی با عنوان آیت‌الله که محدوده‌ی دانش او تنها در امور شریعت اسلامی است، به‌نام «رهبر» یا «ولی‌فقیه» که مترادف با یک دیکتاتور است، بر مقدورات یک ملت، حاکم بوده است. او خود را نماینده‌ی خدا بر روی زمین می‌خواند. نخستین «رهبر» ایران، روح‌الله خمینی و برنامه‌اش، اعلام جهاد علیه آمریکا و غرب بود. پس از درگذشت او، جانشینش، علی خامنه‌ای که هیچ فرقی با خمینی ندارد، همچنان ایدئولوژی آن انقلاب را به‌پیش برده است و حتی می‌گوید انقلاب اسلامی، نقطه‌ی چرخش تاریخ دنیاست.
امروز درپی ادامه‌ی همان ایدئولوژی چهل سال پیش، حکومت تهران در عراق نفوذ کرده، رژیم اسد را در سوریه سرپا نگاه داشته است، لبنان را ازطریق حزب‌الله کنترل می‌کند و به حوثی‌های یمن یاری می‌رساند. کمی به آینده هم نگاه کنیم: این «رهبر» و ایدئولوژی او، به‌دنبال دست‌یابی به بمب هسته‌ای نیز هست؛ اگرچه ممکن است در این راه، اندکی تأخیر به‌وجود آمده باشد، اما این هدف، کنار گذاشته نشده است و ادامه دارد.
مسلماً دنبال‌کردن این اهداف ایدئولوژیک، هزینه‌هایی هم داشته است. ایرانی‌ها فکر می‌کردند انقلابی که چهل‌سال پیش کردند، برای آزادی و رفاه و خوشبختی پس‌از سقوط حکومت شاه خواهد بود؛ اما امروز، آن‌ها به‌سختی از این خوش‌بینی خود پشیمان و افسرده‌اند.
اکنون آن‌ها در خیابان‌های کشور فریاد می‌زنند: «جمهوری اسلامی نمی‌خواهیم، نمی‌خواهیم»، «مرگ بر دیکتاتور»، «آخوند باید گم بشه»، «ملت گدایی می‌کند، آخوند خدایی می‌کند»، «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»، «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «می‌میریم، می‌میریم، ایران رو پس می‌گیریم».
به آن‌هایی که شرم‌آورانه در غرب از حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی دفاع می‌کنند، باید گفت: ابلهان، داستان ایران، تنها اقتصاد نیست!»

۱۳۹۶/۱۰/۱۴

تظاهرات اعتراضی در ایران، روند طبیعی اجتماع یا توطئه دیگران؟ عرفان کسرایی

تهران
در روزهای اخیر به ویژه پس از تظاهرات روز پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶ در مشهد، تحلیلها و گمانه زنیهای فراوانی درباره انگیزه تظاهرکنندگان و ماهیت اعتراضات منتشر شد. هرکسی به فراخور دیدگاه و موقعیت و البته منافع خود تلاش میکند آنچه رخ داده را تحلیل و بررسی کند. هر کسی تلاش میکرد (علت) یا به بیان دیگر (دلیل) شکل گیری واقعه را توضیح دهد. برخی در تفاسیر خود تنها از یک علت نام میبردند و برخی دیگر یک مجموعه عوامل را مسبب بروز وضع موجود دانستند.
عده ای منشاء نارضایتیها را دسیسه دیگران خواندند و عده ای نیز آن را توطئه آمدنیوز. وزیر فرهنگ سابق معترضان را موج بی ریشه دانست و دیگری از دستهای پنهان صحبت کرد و نوشت: “وقتی اعتراضات مسالمت آمیز مردم نسبت به گرانی، تورم، فساد، فقر، بیکاری و نبود آزادیهای سیاسی-اجتماعی تبدیل به شورشی با شعار براندازی و توصیه به اقدامات خشن شود، و بناهای دولتی را آتش کشد، باید به برخی دستهای پنهانی که این اعتراضات را بدان سمت سوق می دهند، اندیشید.”
معصومه ابتکار در توییت خود، ریشه اعتراضات را در عربستان سعودی جستجو کرد و نوشت معترضان باید بدانند از کجا هدایت میشوند و رهبرشان کیست؟ اسحق جهانگیری در سخنان خود جناح رقیب دولت در حاکمیت را مقصر دانست و با طعنه گفت: کسانى که حرکت سیاسى در خیابان علیه دولت را آغاز کردند بدانند دود آن به چشم خودشان می رود.
تحلیلگر دیگری که برای مدتها نظریه جزیره ثبات را مطرح میکرد اینک با اوج گرفتن اعتراضات و فراگیر شدن آن در شهرهای مختلف ایران، با یک چالش بزرگ مواجه شده بود. این نظریه نمیتوانست توضیح دهد که چگونه جزیره ثبات در منطقه ای پرآشوب در خاورمیانه، خود انبار باروتی از نارضایتی ها و شکافهای طبقاتی است و هر لحظه ممکن است شعله ور شود. تحلیلگر دیگری در ریشه یابی تحولات اخیر به این نتیجه میرسد که جرقه اوّل تظاهراتی که از دید او امام جمعه مشهد و طرفداران احمدی نژاد عامل آن بوده اند در نهایت سرکوب خواهد شد و معتقد است که علم جامعه شناسی میگوید جنبش ایجاد شده در ایران شکست خورده و به اختناق سیاسی بیشتر و ناامیدی اجتماعی خواهد انجامید.
اما به راستی علم جامعه شناسی چنین چیزی میگوید؟ اساسا مبنای استدلال جامعه شناسان چیست؟ یک جامعه شناس بر چه اساس یک پدیده اجتماعی را تحلیل کرده و ریشه یابی میکند؟
مشهد
حق نشر عکسISNA
مشهد دومین شهر بزرگ و پرمساله ایران است. اگرچه از نظر کالبدی فاصله زیادی با تهران دارد و وسعت آن کمتر از نصف تهران و جمعیتش کمتر از یک سوم پایتخت است، اما نه مسایل و مشکلات شهری‌اش نصف تهران است و نه بحران‌های اجتماعی و اقتصادی آن یک سوم پایتخت

فقر تئوریک در علوم انسانی

جامعه شناسان یا مورخان در علوم انسانی روشهای مخصوص به خود را دارند. در تحلیل و ریشه یابی اعتراضات سراسری اخیر ایران برخی جامعه شناسان قدری واقع بینانه تر به ماجرا نگاه کردند و صرفنظر از هیجان و فرافکنی، عوامل دیگری را مسبب بروز وضع موجود دانستند که پدیده اجتماعی ایجاد شده را منطقی تر توضیح میداد. فاکتورهایی نظیر ناکارآمدی نظام، استبداد، ناامیدی از اصلاحات ، فساد سازمان یافته، شکاف طبقاتی، ولخرجی نظام در خارج از مرزها، تحمیل سبک زندگی، فقر و بیکاری، موانع بر سر تولید و یا صنایع نیمه تعطیل، سیستم قضایی ناعادلانه و حتی بحران محیط زیست.
اما مسایل جامعه شناسی در عمل به مراتب پیچیده تر از اینهاست که بتوان آن را صرفا با گفتن چند اسم، صورتبندی کرد و توضیح داد. تحلیلگری که تلاش میکند همه چیز را با تئوری جزیره ثبات توضیح دهد حتی زمانی که واقعیات اجتماعی، خلاف نظرش را نشان میدهد باز هم تلاش میکند تئوری خود را نجات دهد و بگوید نفس برگزاری تجمع و تظاهرات به معنای آن است که ایران، جزیره ثبات است. البته ناکارآمدی این نظریه جایی آشکار میشود که واضع این نظریه، فکتهای اشتباه راه کنار هم میگذارد و به اشتباه میگوید اینکه نه خونی از دماغ کسی ریخته و نه به سوی کسی شلیک شده‌ و نه بحرانی ایجاد شده و نه اغلب کسی دستگیر شده‌، به معنای آن است که ایران جزیره ثبات است.
بدیهی است که چنین نظریه هایی که با فکتها هم سازگار نیست نه در علوم طبیعی درخور توجه است و نه در علوم انسانی کسی آن را جدی میگیرد. نظریه هایی که همیشه درست از آب در میآیند از نظر روششناختی لنگ میزنند. این دست دیدگاهها و نظریه های جعلی و ساختگی جامعه شناسی یا سیاسی، بر مبنای دستورالعمل فیلسوف سیاسی مشهور کارل پوپر، ابطال پذیر نیستند و اینطور به نظر میرسند که همیشه درست کار میکنند. این دیدگاهها مبتنی بر فکتهای موجود نیستند و از فیلتر ایدئولوژیک صادر شده اند.
نمیبینم پس نیست
سوگیری در کلام تحلیلگران اجتناب ناپذیر است. استخدام کلمات با بار معنایی یا عاطفی برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، مغالطه و یا گفتن بخشی از واقعیت از شگردهای رایج تحلیلگران است. یکی از زیانبارترین روشها اثری است که با عنوان “یکسو گرایی تایید” شناخته میشود. تحت تاثیر یکسوگرایی تایید ما عموماً نه تنها تمایل داریم که مدرک مخالف با دیدگاه هایمان را نادیده بگیریم (و به غلط تفسیر کنیم)، بلکه اتفاقا دوست داریم تنها به دنبال مدارک تاییدکننده نظریه مان بگردیم. اما فکتها آن چیزی نیستند که ما تمایل داریم باشند.
یک فرد با گرایش اصلاح طلبی تمام تحولات اجتماعی را به شکلی تحلیل میکند که نتیجه استدلال، تایید کننده دیدگاه اصلاحطلبانه باشد. هیچکس دوست ندارد که نظریات و باورهایش غلط و ناکارآمد باشند. کسی که به طبقه روحانیت یا سپاه تعلق خاطر یا وابستگی مالی داشته باشد به دنبال نظریه هایی است که دیدگاهاش را تایید میکند و مثلا علت تظاهرات سراسری را در تحریک بیگانگان جستجو میکند و نه در ناکارآمدی نظام حاکم.
این موضوع به خصوص با گسترش شبکه های اجتماعی، وجوه دیگری نیز پیدا کرده است. اینترنت اقیانوس پهناوری از اطلاعات است که به نظر میرسد در آن همه چیز میتوان پیدا کرد و در معرض آراء و ایده ها و نظریات گوناگون قرار گرفت. اما این تنها یک روی سکه است و روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان و پژوهشگران فناوری، این ایده را دست کم به این شکل تایید نمی کنند. یکی از پیامدهای فناوری های نوین ارتباطی این است که افراد در یک لوپ معیوب از ایده های مطلوب خود گرفتار می شوند.
اثر “فیلتر حباب” نه تنها باعث می شود که ایده ها و نظریات یا دیدگاههای مخالف به فرد نرسد بلکه انسان را در حصار اندیشه ها و اطلاعات خود گرفتار می کند. حباب اطلاعات مفهومی است که نخستین بار توسط الای پارایزر در کتابی با همین نام معرفی شد. بر اساس نظر او وبسایت ها در شبکه اینترنت الگوریتمی را دنبال می کنند که بر مبنای آن اطلاعاتی که باید به کاربر برسد عملا دست‌چین و غربال می شوند. مبنای این غربال نیز سابقه جستجوهای قبلی کاربر است و همچنین رفتار هر کاربر در زمان کلیک کردن.
بنابراین فرد با دنیایی مواجه می شود که در عمل فیلتر شده و غربال شده است. غربالی که باعث می شود اطلاعاتی که با مواضع و دیدگاه های کاربر هماهنگی بیشتری دارند دست چین شده و بیشتر در اختیار او قرار بگیرند. این فیلتر باعث می شود نظر شخصی فرد روز به روز ظاهرا بیشتر اثبات شود و با مشاهده افراد هم رای و هم نظر در دنیای مجازی پیرامون خود این تصور ایجاد شود که همه مانند او فکر می کنند. این همان توهّم ویرانگری است که باعث میشود یک تحلیلگر سیاسی یا مدرس فلسفه چنان از واقعیات جامعه و تحولات اجتماعی دور مانده باشد که یک جامعهی غرق در شکاف طبقاتی و بحران و به زبان عامیانه آتش زیر خاکستر را به اشتباه جزیره ثبات بخواند.
تهران
REUTERS – 
یک تحلیلگر سیاسی ممکن است جرقه اولیه تظاهرات سراسری در ایران را در شکاف طبقاتی و رانت و فساد و تبعیض به سود طبقه روحانیت بیابد و بگوید اختصاص بودجه ۸۹۷ میلیارد تومانی مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بودجه ۳۰۳ و نیم میلیارد تومان جامعة المصطفی العالمیة در جامعه ای با ۳۵ درصد نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده و حدود٤٠ درصد جمعیت زیر خط فقر و چهاردهم درصد کپرنشین، عامل اصلی بروز این وضعیت بوده است

جامعه شناسی و مساله تبیین

جامعه شناسی به مثابه یک علم باید بتواند پدیده های اجتماعی را تببین کند و توضیح دهد. در عین حال باید قادر باشد تحولات اجتماعی بعدی را نیز تا حدودی پیشبینی کند. اگرچه مفهوم پیشبینی در علوم انسانی با علوم تجربی تفاوتهای بسیار دارد. یک مورخ یا تحلیلگر سیاسی ممکن است ریشه مشکلات خاورمیانه را در توافقنامه سایکس-پیکو جستجو کند و بگوید این توافق‌نامه بود که به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد و ریشه مشکلات کنونی در منطقه به توزیع ناعادلانه ثروت یا حتی ناهمگونی قومیتی در این تقسیم بندی باز می گردد.
در نگاه اول شاید به نظر برسد که این تفسیر منطقی است. اما آیا این نظر در تبیین و توضیح آن چه که در بهار عربی اتفاق افتاد، اقناع کننده است؟ اگر تحلیلگر دیگری نفت یا خشکسالی یا بیکاری یا تحولات پس از حملات یازدهم سپتامبر یا انحلال ارتش حکومت عراق و یا حتی خودکشی طارق طیب محمد بن بوعزیزی، دستفروش تونسی را جرقه اصلی پدیده بهار عربی اعلام کند چه باید گفت؟
یک تحلیلگر سیاسی ممکن است جرقه اولیه تظاهرات سراسری در ایران را در شکاف طبقاتی و رانت و فساد و تبعیض به سود طبقه روحانیت بیابد و بگوید اختصاص بودجه ۸۹۷ میلیارد تومانی مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بودجه ۳۰۳ و نیم میلیارد تومان جامعة المصطفی العالمیة در جامعه ای با ۳۵ درصد نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده و حدود٤٠ درصد جمعیت زیر خط فقر و چهاردهم درصد کپرنشین، عامل اصلی بروز این وضعیت بوده است.
همانگونه که ذکر شد کار بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی و روانشناسی این است که پدیده های اجتماعی یا فردی را ریشه یابی کرده و یا بتوانند توضیح دهند. بر خلاف علوم طبیعی که میتوان در آزمایشگاه دریافت که برای مثال A علت B است یا نه، در علوم انسانی چنین چیزی تقریبا محال است. چنین علت یابی گاهی بی نهایت دشوار و بلکه کاری است پر از احتمال خطا.
تحلیل تحولات اجتماعی و سیاسی اگرچه پیچیده و دشوار است اما این پیچیدگی به معنای بی حساب و کتاب بودن نیست. کارآمدی یا ناکارآمدی دیدگاهها و تحلیلهای سیاسی و اجتماعی ناظران، با گذر زمان و تنها در بستر تحولات اجتماعی مشخص خواهد شد.

۱۳۹۶/۱۰/۱۳

چەند سەرنجێکێکی زۆر کورت لەسەر خۆپیشاندانەکانی ئێران – ئەمین سورخابی


هەرچەند نەبوونی زانیاری ورد، نەبوونی ئۆپوزسیۆن یان رێکخراوەیەکی جیدی، نەبوونی پلان یان گوتارێکی دیاریکراو وهەروەها هەبوونی گومان لەسەر چۆنییەتی دەستپێکردنی ناڕەزایەتییەکان و هاندانیان لەلایەن پاوانخوازان لەپيناو لاوازکردنی حکومەتەکەی روحانی وکۆمەڵێک پرسیاری جیدی تر لەسەر ئەم ناڕەازایەتییانە، جێگەی تێڕامان و بەدواداچوونە بەڵام جیاواز لەم پرسیارانە سەرنجدان بە چەند خاڵ جێگەی بایەخە.
بکەری سەرەکی ئەم رووداو ناڕەزایەتیانە چینی خوارو هەژاری کۆمەڵگایە. قەوارەی کۆمەلایەتی کۆمەڵگای ئێرانی و ریزبەندی چیینە کۆمەڵایەتییەکان پاش شکستی رێفۆرمخوازان و هاتنەسەرکاری ‌حکومەتی ئە‌حمەدینژاد بەرەبەرە تووشی ئاڵوگۆڕی جیدی بوو. بە جۆرێکە چینی مامناوەند قەبەیی و بەرفراوانی جارانی نەماوە، قوڵ بوونەوەی قەیرانی ئابووری وایکرد کە چینی خوارو هەژارو بێدەرەتانی کۆمەڵگای ئێرانی روو لە زیادبوون و بەرفراوانتربوون، کردوە. 
بەشێکی زۆرلە خوێندکاران و لاوانی بێکار و ژنان بکەری تری ئەم ناڕەزایەتیانەن کە وەکوو تويژێکی کۆمەڵایەتی لەم دوایانەدا دەرکەوتوون، ئەم توێژانە بەرژەوەندییەکانیان تەنیا لەگەڵ چینی خواری کۆمەڵگا یەک دەگرێتەوە.
کەوتنە پەراوێزی هەموو گوتارو هێماکانی ريفۆرمخوازان لەم خۆپیشاندانانە و هاتنە ئارا و دەرکەوتن و زەق بوونەوەی جۆرێک لە گوتاری دژە سیستەم و رووخانخواز کە چیدی بڕوای بە گوتارو هێمای رێفۆرمخوازان نەماوەو تەنانەت سیما هۆنەری و وەرزشییەکان و سلێبریتییەکانیش کەوتونەتە پەراوێز.
هەرلەسەر ئەو بنەمایە دەستپێکردنی ناڕەزایەتییەکانیش بۆ یەکەمجار لە شارو ناوچە پەراوێزەکانەوە بوو پاشانیش تارانی تەنیوەتەوە. هەروەها بۆ یەکەمجاریشە ناڕەزایەتی لە کوردستان هەموو ئێرانی بە هەموو نەتەوەکانییەوە گرتوەتەوە لەوانەیە بکرێت ئاستی بەرفراوانییەکەی بە شۆڕشی ١٩٧٩بشوبهێندريت.
لەئەگەری سەرکوت کردنی ئەم ناڕەزایەتیەش خاڵی گرنگ قووڵبوونەوەی قەیرانی شەرعیەتی کۆماری ئیسلامییە لە لای چینی خواری کۆمەڵگاوە کە جاران بنکەی سەرەکی شەرعیەتی بوو. ئەم خۆپیشاندانانە دەبيتە خاڵی وەرچەرخان لە ميژووی سیاسی و کۆمەڵایەتی ئێران و کارئەکاتەسەر بەشێکی زۆر لە ریزبەندییە سیاسییەکانی داهاتوی ئێران.
بە نیسبەت کوردستانیشەوە جیاواز لە پێویستی دەورگێڕانی حیزبە سیاسییەکان لە وەها رووداوێکی گرنگ و چارەنووساز، دەکريت بابەتێکی جیاواز بيت. بەڵام ئەوەی جێگەی سەرنجە و لەم قۆناخەدا گرنگترە بێ هەڵوێستی و بێدەنگی ئەو کەسانەیە کە بە چالاکانی سیاسی و مەدەنی دەیانناسین. بێگومان ئەو چاوەڕوانییەی کەلەم کەسانە هەیە لە رێفۆرمخوازانی کورد بە هۆی گرێدراوییان بە تارانەوە نییەو بۆ هەموومان دەرکەوتوە کە چەندە لەهەمبەر کۆمەڵگا بي وەفاو بێ دەربەستن. بەڵام بێدەنگی ئەو چالاکانە بەرپرسایەتی مێژوویی دەخاتە ئەستۆیان. پێموایە بەشداری کوردستان لەم خۆپیشاندانانە بە هەبوونی پلانی تایبەت و تۆکمە پێویستەو دەکرێت ببێتە دەروازەیەک بۆ ئاڵوگۆڕلە چۆنییەتی هەڵسوکەوتی کوردو قەوارە سیاسییەکانی تر لە ئێران. هەروەها پێموایە کاڵفامانەیە کە ئەگەر وا بیر بکەینەوەکە ئەم رووداوانە پەیوەندی بە کوردەوە نییە. هەر چەشنە پاساوهێنانەوەیەک لەم پيناوەدا دووپات کردنەوەی شکستەکانی ترە.

گۆڕانی دینامیزمی بزووتنەوەی دژە حکومەتی – سالار پاشایی


جەماوەری وەزاڵە هاتوو بە رزگاریی یەکجاری ناگەن، مەگەر ئەوەی بنەڕەتی ستەمگەریی هەڵتەکێنن، سیاسەت ناتوانێ سیاسەتی رزگاریبەخش بێت، مەگەر ئەوەی بنەڕەتی سوڵتەی ئایین و حکومەتی ئایینی لە خشتە ببات. ئەمانە ناوەرۆکی هەندێ لە ئایدیا گرینگەکانی عەقڵ و تیۆرییە رەخنەگرەکانی سەدەی نۆزدەهەم بوون لە سەر بزاوتە سیاسی و کۆمەڵایەتییەکان لە هەمبەر رزگاریی و گۆڕانکاریی رادیکال. واتە رزگاریی بە قووڵی گرێی خواردووە بە ریشەی ئەو دیاردانەی کە لە جیهانی سیاسەت و کۆمەڵگادا، لە لایەن هەموو فۆرمەکانی سوڵتەی هێمایین و راستەقینەوە دووبارە خۆیان بەرهەم دەهێننەوە. گێنیالۆژی یان ره‌چه‌ڵه‌كناسی هەموو نەریتەکانی بزاوتە بەرەنگارییخوازەکانیش لە سەرەتای مێژووی کۆنەوە هەتا ئێستا، ئەم ماف و شەرعییەتە بە خەڵک دەدەن کە بڕیاردەر و ئەکتەری سەرەکی پانتای ئەم بەرەوڕوو بوونەوەو بڕیاردانه‌ نیهاییه‌ بن.
تایبەتمەندییە فرەچەشنەکانی بزووتنەوەی نوێی دژە حکومەتی ئەخیر لە شارەکانی ئێران و هەندێ لە شارەکانی کوردستان، ئاماژە بۆ فەسڵێکی نوێ لە سەرهەڵدانی رادیکاڵی جەماوەریی دەکەن کە پێش هەمووشتێک، سەرەنجام پاش نزیک چوار دەیە لە سوڵتەی حکومەتی ئیسلامی سیاسی شیعەتەوەر لە ئێران، خەریکە بەشێنەیی گوتاریی رێفۆرمخوازیی نەزۆکی دەوڵەتی لە گۆڕ دەنێت و پاتنای بەرتەسکی سیاسەتی نوخبەگەرای چینی مامناوەند بەرەو چینی فراوان و زۆرینەی خوارەوی کۆمەڵگە، واتە لەشکری هەژاران و ستەمدیتوان و چەوساوەکانی کۆمەڵگا بەرینتر دەکاتەوە. بەستێنی ئەم تەقینەوە جەماوەرییە لە ناوەرۆکی بەشێکی زۆر لە دروشمەکانی جەماوەری راپەڕیو، دەرخەری پێگەی چینایەتی زۆرینەی ئەکتەرانی ئەم بزاوتەیە کە لە ئەنجامی سیاسەتی رانتخۆر و مافیای نەوتیی زاڵ هاتۆتە ئاراوە. دیارە جوگرافیای ئاخێزە جەماوەرییەکەش جیا لە چەند شاری دیاریکراوی گەورەی ئێران، کە لەم چواردەیە ناوەندی چڕ بوونەوەی زۆرینەی سەرمایەو ئابووری ئێرانە، زۆربەی شارە پچووکە پەڕاوێز خراوەکانیشی گرتۆتەوە. واتە بەرفراوان بوونەوە یان سەراسەریی بوونەوەی ئەم ئاخێزە جەماوەرییە، چەشنێک راپەڕێنی پەڕواێزخراوانی کۆمەڵگا بە دژی ناوەندی مۆنۆپوڵ کردنی دەسەڵات و سەرمایەو هاوکات تێپەڕاندنی سنوورەکانی سیاسەتوەرزیی نوخبەگەرای مشەخۆرە کە لە بیست ساڵی ڕابوردوو، واتە لە سەردەمی سەرهەڵدانی ریفۆرمخوازیی دەوڵەتی و پاشان بزووتنەوەی سەوز، هەتا ئێستە ببو بە گوتاری زاڵ لە بەرەنگارییە کۆمەڵایەتییەکان. چی دیکە پاشماوەی دروشمەکانی سەردەمی سەوزەکان، رەمەقی خۆدەرخستنیان نەماوەو بەرەو کووژانەوەو فەرامۆشی دەرۆن.
ناوەندی سەرەکی دەسەڵات لە ئێران، واتە خامنەیی و خەرمانەی دەوری دەسەڵاتەکەی کە بەردەوام پێگەی کۆمەڵایەتی خۆی بە حەساب لە نێو موستەزعەفینی کۆمەڵگا یان هەمان چینی خوارەوە دەبینێتەوە، خۆی مات کردووەو هەوڵ دەدات لە رێگەی میدیاکانیەوە بڵێت ئەوە تەنیا حەرەکەتێکی ئابووری تەوەرە کە لەبەر هۆکاری گرانی، بێکاریی، گەندەڵی و هەڵاواردن لە دژی دەوڵەتی رۆحانی هاتۆتە ئاراوە. کەواتە بە پێی لۆژیکی ئەوان، درۆشمە سیاسییەکانی جەماوەر بۆ رووخانی حکومەت و دژ بە شەخسی خامنەیی، هاندەری دەرەکی هەیە و گوایە دەستی پیلاگێرانەو بێگانە، هانی ئاژاوەگێران دەدەن. ئەمەش رێک ئەو ترسەیە کە خامنەیی و سپا لە پەرەسەندنی ئاخێزە جەماوەرییەکەو ئەگەری هەستانی یەکجارەکی لافاوی رووخانخوازی خەڵک هەیانە. ئەوان تەنیا بە شێواندنی راستییە سیاسییەکانی هەناوی ئەم ئاخێزەی خەڵک، بە تەمای کەڵک وەرگرتن لێی وەک کەرەسەیەک یان حەربەیەک لە دژی هەر ئاستێک لە پێگەی کۆمەڵایەتی دەوڵەتەکەی رووحانیە کە لە کاتی هەڵبژاردنەکاندا خۆی پیشان داوە. دیارە ئینکاری واقعییەتی رادیکاڵ بوونەوەوەی ئاخێزەکە دژ بە ناوەندی ویلایەتی فەقیه ناتوانێت بە ئاسانی ببێتە لەمپەری بەرەو پێش چوون و پەرەسەندنی زیاتری ئەم هەستانە جەماوەرییەی خەڵک. ئاخێزی خەڵک چووەتە قۆناغێک کە بۆ خامنەیی و سپا وەک رابوردوو تەنیا بژاردەی سەرکوتی سیستێماتیک و خوێناوی، دەتوانێت دوایین کەرەستەی بەرەوروو بوونەوەیان بێت. رۆحانیش بەشێک لەم دروشمە رادیکاڵە سیاسییانەی جەماوەر دەبەستێتەوە بە هاندەری دەرەکی و گویا تۆڵەی دوژمنانە لە زنجیرەی سەرکەوتنەکانی دەوڵەتەکەی و ئەمەش پیشانی ئەدات لەم بوارەدا ئوسولگەرایان و ئیعتیدالگەرایان هاوهەڵوێستن. بێگومان گوتاری ئیعتیدالگەرایان و ریفۆرمخوازانی لایەنگری هێندەی تر کەوتوونەتە پارادۆکسی قەیرانێکی قووڵتر کە لە باڵ یەک دەرهێنانی خواستی ئابووری و گەندەڵی نێو سیستم لە داواکارییە سیاسییەکانی جەماوەر بۆیان کارێکی ئەستەمە. ئەم دۆشدامانە بە تایبەت لە نێو ریفۆرمخوازانی دوێکە و ئیعتەدالگەرایانی ئەمرۆ لە کوردستان زۆر زەقترو بەرچاوترە.
بەشداریی و پەیوەست بوونی هەندێ لە شارەکانی کوردستان بەم ئاخێزە سەراسەرییە، خاڵێکی گرینگی سیاسییە کە سەرەڕای هەبوونی مەترسی سەرکوتی خوێناوی و هەستیاریی کوردستان بۆ دەسەڵات و شەپۆلی دەستبەسەر کردنە فراوانەکەی چالاکانی سیاسی و مەدەنی لە دوای بەرێوەچوونی رێفراندۆمی سەربەخۆیی لە باشووری کوردستان لە لایەن دەزگا ئەمنییەتییەکانەوە، خەساری بەرچاوی داوە لە بەشێک لە ڕێکخەرانی ئەکتیفی ئەم چەشنە ئاخێزانە لە کوردستان. قەرەبوو کردنەوەی ئەم بۆشاییە، پێویستی بە رێکخستنی سەرلەنوێی ئاخێزی جەماوەریی ناوخۆیی لە هەموو شارەکانی کوردستان لە لایەن باقی چالاکانی خاوەن ئەزموون و پالپشتی کردەکی چالاکانی سیاسی دەرەوە و حیزبە سیاسییەکان هەیە. بەداخەوە هێزە سیاسییەکانی رۆژهەڵات، دروست لە هەستیارترین دەورەی مێژوویی بزاوتی بەرەنگاریی لە ئێران و کوردستان، لە نایەکگرتووترین و پڕشوبڵاوترین حاڵەتی خۆیاندان، ئەمەش دەرەنجامی دژایەتی بێ مەنتیقی یەکتری و نەبوونی بڕوا بە سەرکردایەتی یەکتر و هەنێ فاکتەری دیکەیە کە دواهاتەکەی، قەیرانی پڕخەساری نەبوونی مەرجەعییەتی سیاسی یەکگرتووی نەتەوییە لە کوردستانی رۆژهەڵات. کەواتە ئەم دۆخە گرفتێکی گەورەیە کە گەر چارەسەر نەکرێت، مەترسی سەرهەڵدانی خەساری گەورەتر و کوژانەوەی ئەستێرەی بەختی داهاتووی سیاسییان دەتوانێت بهێنێتە ئاراوە. ئاشکرایە کە هەموو بزووتنەوەی کوردستان تووشی خەسار دەبێت لە وەها هەلومەرجێکی سیاسیدا.
پشتیوانی دەرەکی لەم ئاخێزەی خەڵک، بە شێنەیی و بە مەرجی بەردەوام بوونی بزووتنەوەکە و رژانی هەرچی زیاتری ترسی جەماوەر لە سەرکوت و هەڕەشەو هه‌روه‌ها ئامادەیی بەردەوامیان، دەتوانێت زیاتر لە ئێستە خۆی بسەپێنێت. تەنانەت وڵاتانی ئوروپایی کە هەمێشە لایەنگری سازان و سات و سەودای ئابووری لەگەڵ حکومەتێ کۆماری ئیسلامین، خەریکە وردە وردە دێنە دەنگ و پشتیوانی لە خواستەکانی خەڵکی راپەڕیو دەکەن. هەر چەشنە پشتیوانییەکی راشکاوانەو بەرچاوی دەوڵەتانی بەهێزی رۆژئاواو رەنگدانەوەی لە میدیا کاریگەرەکانیان، دەسکەوتێکی گەوەرەیە بۆ خەڵکی راپەڕیو و دەتوانێت لە داهاتووی گۆرانکاریی سیاسی بە ئاراستەی هاتنە ئارای حکومەتێکی دێمۆکراتیک و خەڵکی رۆڵی خۆی بگێرێت.
راستە کە ئاخێزی جەماوەریی و سەرانسەریی ئەم رۆژانەی شارەکانی ئێران لە نەبوونی ئۆپۆزیسیۆنێکی بە هێز و خاوەن شەرعییەت، بزاوتێکی بێ سەرو پەرتەوازەیە، بەڵام لەرزینی پایەکانی حکومەتی ئایینی و خۆ رزگار کردن لە دەست گوتاری ئیسلامی سیاسیی لە هەناوی ئەم ئاخیزە جەماوەرییە نوییە، بە خێرایی خەریکە دەبێت بە گوتاری زاڵی نێو دروشمەکانی بزووتنەوەکەو ئاسۆگەیەکی گەشتر بۆ گۆرانکاریی سیاسی وێنا دەکات. دیارە گەیشتن بە دادپەروەریی راستەقینە و دێمۆکراسی راستەوخۆ لە ئێران، تەنیا بە رووخان و نەمانی سوڵتەی کۆماری ئیسلامی مسۆگەر دەبێت. چۆنیەتی گەیشتن بەم ئامانجەش، خودی هێزی جەماوەر، رێبەرانی نوێی دڵی بزوتنەوەکە، مانگرتنی بەرینی کرێکاران و مامۆستایان، خەباتی ژنانی یەکسانیخواز و سەرجەم فۆرمەکانی خەباتی مەدەنی و جەماوەرییە کە لە پانتا و پرۆسەی پێگەیشتنی کردەکی و دینامیکی خۆی، چارەنووسی یەکلایی دەکاتەوە.

هاوسەرنگەر – سروودی بزوتنەوەی خوێندکاری کورد, هاوتای سروودی “یار دبستانی من”ی فارسی


هاوڕێ و هاوسه‌نگه‌ری من، ده‌ردی ئێمه‌ ده‌ردی یه‌که
تا مه‌رگی بێداد و سته‌م، ده‌ستمان له‌ نێو ده‌ستی یه‌که
پیرۆزه‌ ڕێگای من و تۆ، پڕ له‌ هیوا، پڕ له‌ ئه‌وین
‌له‌ شه‌قام و له‌ مه‌دره‌سه‌، دژ به‌ تاریکی ده‌وه‌ستین
ئاکامی ڕێگای من و تۆ، پاراستنی ناسنامه‌یه‌
چاره‌ی ئه‌سیری و نه‌زانی، ئامانجی به‌رزی ئێمه‌یه
با ناوی ئێمه‌ش بنووسن، له‌ سینگی ئه‌م ته‌خته‌ ڕه‌شه‌
که‌س نییه‌ ئیتر بترسێ له‌ گرتن و له‌ هه‌ڕه‌شه
دووره‌ ئه‌گه‌ر ئاسۆی خه‌بات، تاڵه‌ ئه‌گه‌ر تامی ژیان
ریشه‌ی سته‌م هه‌ڵده‌کێشی، ده‌ستی ئێمه‌ و ده‌ستی زه‌مان
هاوڕێ و هاوسه‌نگه‌ری من ، ده‌ردی ئێمه‌ ده‌ردی یه‌که‌
تا مه‌رگی بێداد و سته‌م ، ده‌ستمان له‌ نێو ده‌ستی یه‌که‌
فه‌ریدوون ئه‌رشه‌دی

۱۳۹۶/۱۰/۱۲

ادامه تجمع اعتراضی کارگران مهاباد

کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد که بیش از سه هفته است با برپایی چادر بیرون از این مجتمع نسبت به عدم دریافت شانزده ماه دستمزد خود اعتراض کرده‌اند پس از بی نتیجه ماندن مذاکرات با کارفرما به اعتراض صنفی خود ادامه دادند.

کارفرما در جریان مذاکره با کارگران اعتراضی پیشنهاد پرداخت دستکم پنجاه درصد از مطالبات کارگران را نپذیرفته و در مقابل از آنها خواسته است که تجمع اعتراضی‌شان را برای یک‌ماه متوقف کنند. با بی‌نتیجه ماندن مذاکرات تجمع اعتراضی کارگران ادامه یافته است.
درعین حال جمعیت حقوق بشر کردستان گزارش داده است که بسیاری از مراکز کاری در کردستان، کارگران و کارمندان مورد نیاز خود را با حقوق غیرقانونی و پایین‌تر از میزان معین استخدام می‌کنند.
گزارش این مجموعه، از حقوق 400 هزارتومانی در ماه برای کارگران تمام وقت می‌گوید در حالی که هزینه زندگی برای یک خانواده 4 نفره چند برابر این مبلغ برآورد شده است.