۱۳۹۶/۱۱/۰۸

مقاومت عفرین بازیافت حلقە گم شدە در گسست تاریخی کوردها – شمال میرزا


تاریخ بە همان اندازەاهمیت دارد کە حال در وضعیت آیندە پر اهمیت است. بنابراین طبق دیالیکتیک تاریخی، گذشتە، حال و آیندە در پیوند با یکدیگر معنا میبخشند. هر گاە تاریخ را از حال و حال را از آیندە جدا سازیم هیچ پدیدەای قابل تعریف نخواهد بود. پدیدەای اجتماعی نیز در حین حال از این قاعدە مثتثنی نیستند زیرا پدیدەهای اجتماعی پدیدەهای مجرد و انتزاعی نیستند کە بتوان آنها را بدون تاریخ آنها شناخت و یا مطالعە کرد بلکە واقعیتهای تاریخ، عینی و ملموسند کە مطالعە آنها از قاعدە دیالیکتیک تاریخی پیروی میکنند. پدیدەهای اجتماعی در واقع محصول رویدادهای تاریخی ریز و درشت و گاها کم اهمیت هستند کە در میسر تاریخی خود روی هم پدیدەهای تاریخی بزرگ را رقم میزنند. تمدن غرب فرایندی از رویدادهای مهم تاریخی هستند. انقلاب صنعتی در انگلستان را نمیتوان منفک از انقلاب فرانسە و انقلاب فرانسە را نمیشود بدون رنسانس و رنسانس را نمیتوان بدون عبور از بردەداری و انقلابات ریز و درشت اروپا بررسی کرد.
هر کدام از این رویدادها نیز خود در بعد لوکالی آن از رویدادهای تاریخی و فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی مرتبط با آن جامعە نشات گرفتە و متاثی شدەاند کە همانند حلقەهای زنجیر بە هم پیوستەاند. هرگاە حلقەای از این زنجیرە تاریخی بە هر دلیلی دچار کسست میشد بدون شک آنچە ما امروز بە عنوان تمدن غرب میشناسیم یا وجود نداشت و یا اینکە در مسیر دیگری از روند رو بە آیندە قرار داشت.
ساختاری سیاسی و اجتماعی کوردها مملو از شکستهای تاریخی است کە منشاە آن را باید در گسست تاریخ آن جستجو کرد. گسست تاریخی زمانی روی میدهد کە جامعەای بە هر دلیلی در مقطحی از تاریخ خود با گذشتە قطع رابطە میکند در نتیجە جامعە از تاریخ خود منفک شدە است. در چنین حالتی جامعە بە مانند انسان میانسالی میماند کە بە تازگی پا بە دنیا گذاشتە باشد و یا اینکە در اثر ضربەای فیزیکی حافظە خود را از دست داشتە باشد. چنین فردی در واقع هیچ گونە حافطەای در ذهن ندارد تا با آن شناختە شود یا اینکە بتواند از تجربیات گذشتە در حال و آیندە استفادە نمیاید. بنابر این چنین فردی جهت بقاء خود نیازمند کسانی کار آزمودەای است کە بتواند فرد گمشدە از تاریخ خود را با گذشتە پیوند دهد و اگر چنین امری مقدور نباشد در نتیجە فرد تا پایان زندگی خود وابسطە بە دیگران خواهند ماند. تاریخ در حین حال مملو از انسانهای بزرگ است کە نقش فرد کار آزمودە در جامعە را ایفا کردند کە بتوانند حلقەهای گمشدە تاریخ یک ملت را باز یابند و جامعحە ر بازا در مسیر تاریخی خود قرار دهند.
آنچە در کوبانی و اینک در عفرین در جریان است باز یافت حلقەهای گم شدەای از تاریخ است کە جنبش آپویستی بە حق نقش مهمی در پر کردن این خلاء تاریخی ایفا کردە است. روح یک جامعە در مفاهیم نهفتە است کە نقش خون تاریخ یک جامعە زندە را بازی میکند. آنان از ‘برخودان’ (مقاومت)، ‘ژیان’ (زندگی)، ژن (زن)، ئازادی (آزادی) مفاهیمی جدا از کلمە بنیاد نهادند. برخودان، ژیان و آزادی را آنچنان در روح انسان کورد نهادینە کردند کە هرگز قدمی از خواست خود بە عقب ننشیند. ئاپویسم سخت تلاش کردە است تا قدم بە قدم جامـعە را با تاریخ خود آشنا کردە و حلقەهای کمشدە تاریخ کە شکستهای تاریخی را نیز بە دنبال داشتە است یک بە یک سر جای خود قرار دهد. شکستهای تاریخی ناشی از گسست تاریخی در نتیجە اعتماد بە نفس انسان کورد را نیز تحت شعاع خود قرار دادە بود. اینک مقاومت و زندگی (بەرخودان ژیانە) را آنگونە با هم ترکیب کردەاند و آن را در روح انسان کورد دمیدەاند کە تا هرگز انسان کورد از زندگی و مقاومت دست نکشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر